درس خارج فقه استاد محسن ملکی
1400/06/21
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: كتاب الصلاة/ صلاة المسافر/ مسأله 33 عروه
عروة الوثقی مسألة 33
إذا نوى الإقامة ثمَّ عدل عنها بعد خروج وقت الصلاة و شك في أنه هل صلى في الوقت حال العزم على الإقامة أم لا بنى على أنه صلى لكن في كفايته في البقاء على حكم التمام إشكال و إن كان لا يخلو من قوة خصوصا إذا بنينا على أن قاعدة الشك بعد الفراغ أو بعد الوقت إنما هي من باب الأمارات لا الأصول العملية.[1]
در این مسأله یک فرع فقهی ذکر شده است لکن تنقیح آن نیازمند بیان دو امر میباشد:
امر اوّل: هرگاه شخص مسافر در وقت نماز در جایی قصد اقامت کند و بعد از اتمام وقت، از قصد خود عدول کند مثلاً بعد از زوال وارد جایی شود، قصد اقامت کند و بعد از مغرب عدول کند؛ حال اگر شک کند که در اینجا که قصد اقامت کرد در وقت نماز، یک نماز چهاررکعتی خواند یا نه، وظیفه اش چیست؟
در اینجا قاعدهی حیلوله میگوید: نماز خواندهای؛ این قاعده از خانوادهی قاعدهی تجاوز و فراغ است؛ همانطور که میدانیم مجرای قاعدهی تجاوز، شک بعد اتمام عمل و ورود به عمل بعد است و در یک عمل واحد نیز قابل تصوّر است؛ مثلاً رکوع تمام شده و وارد سجده شده است حال شکّ میکند که رکوع را انجام داد یا نه؟ مجرای قاعدهی فراغ شک بعد از تمام شدن عمل است؛ امّا مجرای قاعده ی حیلوله شکّ بعد از وقت است؛ یعنی همین تمام شدن و گذشتن وقت عمل، حائل و فاصل میشود؛ این قاعده نیز مانند قاعدهی تجاوز و فراغ، از قواعدی است که مشهور به آن عمل میکنند لذا شکّ بعد الوقت لایعبؤ به.
امر اوّل در این مسأله مورد همین قاعده است؛ با توجّه به اینکه این شخص به نماز توجه داشته و همچنین قصد اقامت نیز داشته است فتوی میدهیم به اینکه اولا نمازش را خوانده و ثانیا چهاررکعتی خوانده است.
اساس قاعدهی حیلوله
قاعدهی حیلوله، مؤدّای صحیحهی زراره و فضیل است؛ صحیحهای تقریباً عالی السند و معتبر؛ تیمّنا و تبرّکا بعنوان بحث رجالی، سندش را بررسی میکنیم:
مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ عَنْ عَلِيِّ بْنِ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ حَمَّادٍ عَنْ حَرِيزٍ عَنْ زُرَارَةَ وَ الْفُضَيْلِ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ
ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ: محمد بن زیاد بن عیسی ابواحمد ازدی؛ از منطقه کوفه؛ میدانیم که از اصحاب اجماع و از شخصیتهای برجستهی علم رجال است؛ دربارهی این شخصیت گفتهاند: افقه، افضل و اصلح از یونس بن عبد الرحمن است.
حَمَّادٍ: حماد بن عیسی ابومحمد جُهَنی؛ از اصحاب امام صادق، امام کاظم و امام رضاست؛ ایشان نیز از اصحاب اجماع می باشد.
حَرِيزٍ: حریز بن عبدالله السجستانی.
زُرَارَةَ : معروف و مشخص.
الْفُضَيْلِ: فضیل بن یسار بصری؛ ثقةٌ.
أَبِي جَعْفَرٍ: امام باقر علیه السلام.
مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ عَنْ عَلِيِّ بْنِ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ حَمَّادٍ عَنْ حَرِيزٍ عَنْ زُرَارَةَ وَ الْفُضَيْلِ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ فِي حَدِيثٍ قَالَ: مَتَى اسْتَيْقَنْتَ أَوْ شَكَكْتَ فِي وَقْتِ فَرِيضَةٍ أَنَّكَ لَمْ تُصَلِّهَا أَوْ فِي وَقْتِ فَوْتِهَا أَنَّكَ لَمْ تُصَلِّهَا صَلَّيْتَهَا وَ إِنْ شَكَكْتَ بَعْدَ مَا خَرَجَ وَقْتُ الْفَوْتِ وَ قَدْ دَخَلَ حَائِلٌ فَلَا إِعَادَةَ عَلَيْكَ مِنْ شَكٍّ حَتَّى تَسْتَيْقِنَ فَإِنِ اسْتَيْقَنْتَ فَعَلَيْكَ أَنْ تُصَلِّيَهَا فِي أَيِّ حَالَةٍ كُنْتَ.[2]
قسمت اول روایت (مَتَى اسْتَيْقَنْتَ أَوْ شَكَكْتَ فِي وَقْتِ فَرِيضَةٍ أَنَّكَ لَمْ تُصَلِّهَا أَوْ فِي وَقْتِ فَوْتِهَا أَنَّكَ لَمْ تُصَلِّهَا صَلَّيْتَهَا) روایت محلّ بحث ما نیست؛ میفرماید: در وقت یا آخر وقت که وقت نماز در حال اتمام است، چه یقین کنی و چه شکّ کنی که نماز خواندهای یا نه، باید بخوانی.
اما محل بحث ما قسمت دوم روایت است (وَ إِنْ شَكَكْتَ بَعْدَ مَا خَرَجَ وَقْتُ الْفَوْتِ وَ قَدْ دَخَلَ حَائِلٌ فَلَا إِعَادَةَ عَلَيْكَ مِنْ شَكٍّ) بعد از اتمام وقت نماز، اگر شک کنی که نماز خواندهای یا نه، لازم نیست بخوانی (حَتَّى تَسْتَيْقِنَ ولی اگر یقین داشتی نخواندهای باید بخوانی)
شاهد بحث ما همین قسمت از روایت است که نام حیلوله از آن أخذ شده است: وَ قَدْ دَخَلَ حَائِلٌ.
این روایت شریفه بطور واضح دلالت دارد بر اینکه شکّ در اتیان نماز بعد از وقت، اعاده ندارد.
قبلاً در مباحث قاعدهی تجاوز و فراغ گفتیم که نکتهی مهمّ و علّت قاعدهی تجاوز، أذکریّت حین عمل است؛ در ادلهی این قواعد، علت ذکر شده است؛ انسان در حین اتیان عمل، بیشتر حواسش به آن هست لذا نیاز به اعاده ندارد.
امر دوّم: میدانیم اگر کسی در مکانی قصد اقامت کند و نماز چهاررکعتی بخواند سپس عدول کند، تا وقتی در آنجا هست باید نمازهایش را کامل بخواند زیرا اصطلاحاً اقامتش مستقرّ شده است؛ امّا در مانحنفیه که اتیان رباعیه با قاعده ثابت میشود، آیا بازهم میتوان گفت باید بقیّهی نمازهایش را کامل بخواند؟
باید ببینیم ماهیّت قاعدهی حیلوله چیست؟ اماره است یا اصل؟ و اگر اصل است چه اصلی است؟
در اینجا سه احتمال وجود دارد:
احتمال اوّل: قاعدهی حیلوله اماره است و کاشفیّت دارد لذا علمی و مانند علم است؛ بتعبیر دیگر مفید ظن است.
میدانیم ظن مطلق اعتبار ندارد؛ ظنّی معتبر است که مورد تأیید و ممضای شارع باشد؛ براساس روایت مذکور، میگوییم شارع این قاعده را امضاء کرده است؛ لذا باید گفت وقتی توسّط قاعدهی حیلوله که اماره است، ثابت شد نماز چهاررکعتی خوانده، باید بقیّهی نمازهایش را نیز کامل بخواند.
احتمال دوّم: قاعدهی حیلوله یک اصل است و مؤدّایش این است که نماز خواندهای و لازمهاش آن است که اعاده ندارد پس عدم اعاده از لوازم آن میباشد؛ «لا اعاده» در روایت، ذکر لازم و ارادهی ملزوم است.
احتمال سوّم: قاعدهی حیلوله یک اصل است و مؤدایش این است که نماز اعاده ندارد ولی نمیگوید نماز خواندهای یا نخواندهای.
بررسی این احتمالات
احتمال اوّل که مشخّص است؛ احتمال دوّم نیز ملحق به احتمال اوّل است؛ امّا طبق احتمال سوّم فقط عدم اعاده ثابت میشود ولی نمیتوان گفت که بقیهی نمازهایش را هم باید کامل بخواند زیرا این متوقّف است بر اثبات اتیان رباعیّه قبل است عدول.
امّا کدامیک از این سه احتمال اقرب به واقع است؟ طبق صحیحهی مذکور، این قاعده یا اماره است یا اصل تعبّدی قسم اوّل (احتمال دوّم)
بنابراین ابهامی که در کلام سیّد هست وجهی ندارد و مطلب واضح است؛ اوّلاً میگوییم نماز خواندهای و ثانیاً تا وقتی در آنجا هستی نمازهایت کامل است؛ بخاطر اینکه قاعدهی حیلوله یا اماره است و یا اصل قسم اوّل؛ و حقّ آن است که اماره است و حاکی از آن است که ظنّ به اتیان عمل داریم و این ظنّ خاصّ است و فتوی میدهیم به اینکه نمازهایش کامل است چون بعد از اتیان رباعیه عدول کرده است.