درس خارج اصول استاد عبدالمجید مقامی

1400/08/11

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: الأوامر/الإجزاء /امتثال بعدالامتثال

 

قال علیٌ علیهالسلام: ح17: عادة اللّئام و الأغمار أذيّة الكرام و الأحرار[1] .

عادت انسانهای پست وسفیه اذیت انسانهای کریم است، ودر حدیث دیگری حضرت میفرماید: عادة الأشرار معاداة الأخيار.[2]

عادت آدمهای شرور دشمنی با نیکان واولیاء است.

بحث در الامتثال بعد الامتثال بود که گفتیم معقول نیست وقتی ماموربه انجام شد عقلاً امر خود آن ماموربه ساقط میشود ودیگر معنا ندارد ومعقول نیست که بار دوم ماموربه به آن امر امتثال واتیان وشود.

خلاصه مطلب این است که: الامتثال بعد الامتثال غیرُ معقولٍ. بعضی گفتند دو مورد استثناء است مورد اول را گفتیم وآقای خوئی ره به آن جواب دادند ومورد دوم را هم دیروز گفتیم واما جواب آن :

ما روایاتی داریم که دلالت میکنند هرگاه نماز آیات را خواندید وهنوز انجلا (باز شدن ماه وخورشید) محقق نشده است فأعد[3] یعنی نماز را دوباره بخوان، واین همان دلالت جواز امتثال بعد الامتثال است. محقق خوئی ره به این قسم دوم، جواب میفرماید: وقتی که حکم قطعی عقل وجود دارد که امتثال بار دوم معقول نیست ما باید از ظواهر چنین روایاتی دست برداریم به عبارت دیگر امر در این روایات، ظهور در وجوب امتثال بار دوم دارد، اگر قرینه قطعی بر خلاف این ظاهر نباشد، از آنجائی که قرینه قطعی بر خلاف ظهور امر در وجوب، در این روایات وجود دارد در این صورت باید از ظواهر اوامر در این روایت دست برداریم وبگوئیم که فأعد در این روایات ظهور در وجوب ندارد وآن را حمل بر استحباب کنیم وبگوئیم مستحب است دوباره امتثال کردن واین ربطی به امتثال بعد الامتثال ندارد چون مراد ما از الامتثال بعد الامتثال این است که هنوز امر اول باقی است وما امتثال دوم را به داعی امر اول میخواهیم انجام بدهیم در حالی که وقتی امر در این روایات را حمل بر استحباب کردیم دیگر ربطی به امتثال بعد الامتثال نخواهد داشت.

جواب استاد به این روایات

این روایات دلالت بر بیان مقدار ثواب وپاداش میکند وربطی به جواز امتثال بعد الامتثال ندارد چون دلالت روایت بر جواز الاعاده من حیث هو، با بیان اجر وپاداش فرق میکند. علت اینکه در روایات دسته اول گفتند در نماز جماعت اهل سنت شرکت کنید این بیان کننده اجر وپاداش بخاطر حصول دو مطلب است: یکی حصول الفت وبرادری بین پیروان امام صادق واهل سنت وهمچنین ایجاد آرامش بین جامعه مسلمین، یعنی همین قدر که در جماعات آنها شرکت میکنیم خداوند این پاداشها را به ما میدهد بخاطر آن دو اثر، یکی ایجاد الفت وبرادری شیعه وسنی ودیگری ایجاد آرامش در میان امت اسلامی، واین ربطی به جواز الاعاده من حیث هو، ندارد.

همچنین بعضی روایات دیگر حمل بر تقیه میشود آن روایاتی که حمل بر تقیه میشود معنایش دلالت این روایات بر جواز الامتثال بعد الامتثال نمیکند امام موسیکاظم علیهالسلام به علی بن یقطین میفرماید به همان سبک اهل سنت وضو بگیر ونماز بخوان، این از باب تقیه است ودلالت بر جواز وضو ونماز به سبک اهل تسنن نمیکند علی بن یقطین وزیر هارون الرشید خلیفه عباسی، بسیار هوشمند ودانا بود.

بنابراین یک قسمت از روایات حمل بر تقیه میشود، بعضی از روایات به دلیل قرینه قطعی از ظواهرشان دست برمیداریم وآنها را حمل بر استحباب میکنیم وبعضی از روایت دیگر دلالت بر بیان اجر وپاداش دارد که هیچکدام از سه مورد ربطی به جواز امتثال بعد الامتثال ندارد.

خلاصه آنچه گفته آمد

فتلخص مما ذکرنا آنچه در مرحله اول بیان کردیم: ماموربه واقعی هرگاه انجام شد باعث سقوط امر واقعی است وهکذا هرگاه مکلف ماموربه اضطراری را اتیات نمود موجب سقوط امر اضطراری میشود وهمچنین هرگاه مکلف ماموربه ظاهری را اتیان نمود باعث سقوط امر ظاهری میشود وامتثال برای بار دوم به قول محقق اصفهانی خلف پیش میآید وبه قول محقق خوئی یا خلف پیش میآید یا عدم امکان امتثال پیش میآید یا معلول بدون علت خواهدبود وهیچکدام ممکن نخواهند بود. بنابراین، در مرحله اول بعد از اتیان ماموربه، امرش ساقط میشود.

مرحله دوم

آیا اتیان ماموربه اضطراری ویا اتیان ماموربه ظاهری مجزی از امر واقعی است یا نیست؟ وآنچه برای اصولیون مهم است ومباحث مختلفی را مطرح کردهاند مرحله دوم است، واین مرحله است که دارای آثار فقهی فراوانی است؛ مرحله دوم را در دو مقام پیگیری میکنیم:

مقام اول: آیا اتیان ماموربه اضطراری مجزی از اتیان ماموربه به امر واقعی است وموجب سقوط امر واقعی میشود یا خیر؟ مثلا عند فقدان الماء، مکلف به امر شارع تیمم کرد، چون در قرآن است که: ﴿ فَلَمْ تَجِدُوا ماءً فَتَيَمَّمُوا صَعيداً طَيِّبا﴾[4] وبا همین طهارت ترابی نماز خواند بعد از خواند نماز در داخل وقت آب پیدا شد ویا خارج وقت آب پیدا شد آیا این نماز ترابی مجزی از نماز با وضو است یا مجزی نیست؟

مقام دوم: آیا اتیان ماموربه ظاهری مجزی از از اتیان ماموربه به امر واقعی است یا مجزی نیست وامر واقعی ساقط نمیشود؟ در مقام دوم برای روشن مطلب چند مثال میزنم:

مکلف برای وضو آب پیدا میکند ولی شک میکند که آیا آب پاک است یا نجس است؟ در اینجا میتواند از اصالة الطهارة استفاده کرده وحکم به طهارت آب بدهد، این حکم به طهارت آب حکم ظاهری است چون از واقع خبر نداریم با همین آب که بوسیله حکم ظاهری حکم به طهارت آب کرد وبعد از وضو ونماز خواندن، انکشف که آب نجس بوده است آیا نمازی که با آبی که علی الظاهر حکم به طهارتش شد کفایت میکند از نماز با وضوی آب طاهر واقعی یا کفایت نمیکند؟

مثال دوم: مکلف میخواهد نماز بخواند نمیداند این مکان غصبی است یا مباح است چون یکی از شرایط نماز، مباح بودن مکان مصلی است در اینجا از اصالة الاباحة استفاده میکند وحکم به اباحه ظاهری میکند ومیگوید علی الظاهر مکان این نماز مباح است نماز را در آن مکان میخواند بعد از نماز، انکشف که مکان غصبی است .آیا نمازی که در مکانی که علی الظاهر مباح بود مجزی از صلاة در مکانی است که واقعا باید مباح باشد یا مجزی نیست؟

مثال سوم: مکلف یقین داشت تا دو ساعت پیش وضو داشت الان که موقع نماز است شک میکند وضو دارد یا نه؟ بقاء وضو را استصحاب میکند. در اینجا استصحاب بقاء وضو یک حکم ظاهری است چون در واقع ما نمیدانیم که وضو باقی است یا باقی نیست. با همین وضوی استصحابی نماز خوانده شد بعد نماز انکشف که وضو نداشته است آیا این صلاتی که با وضوی استصحابی خوانده شد مجزی از صلاة با وضوی به امر واقعی است یا مجزی نیست؟ اگر وقت باقی است باید دوباره بخواند واگر وقت گذشته است باید قضاء کند.

هر دو مقام از نظر اصولیون مهم هستند ودارای آثار فقهی فراوانی است.

بقیه مطالب انشاءالله جلسه بعد.

 


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo