درس خارج اصول استاد عبدالمجید مقامی

1400/08/03

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: الأوامر/الإجزاء /

 

قال علیٌ علیه‌السلام :1) عوّد نفسك الجميل فانّه يجمّل عنك الأحدوثة و يُجزل لك المثوبة.[1]

امیرالمؤمنین علیه السلام می‌فرماید: نفس‌ات را به جمیل وزیبا عادت بده (فانّه يجمّل عنك الأحدوثة) چون اگر نفس تو عادت به زیبا پیدا کرد تمام کارهای تو را زیبا می‌کند (و يجزل لك المثوبة )تمام افعالی که از تو سر می‌زند ثواب آن اعمال را بسیار وتمام می‌گرداند.

در بحث إجزاء بعضی از مقدمات را باید متذکر شویم که یکی از آنها اقتضاء بود بعدی بحث کلمه إجزاء بود ودیگری بحث وجهه بود .

فرق بین مسأله إجزاء ودو مسأله دیگر

فرق بین مسأله إجزاء ومسأله مره وتکرار چیست؟ وهمچنین فرق بین بحث إجزاء ومساله تبعیت قضا از اداء چیست؟

اما این مسأله هم در مطارح الانظار شیخ انصاری مطرح شده است و مرحوم محقق خراسانی به تبعیت از استادش شیخ انصاری این مسأله را در کفایه مطرح کرده است وهمچنین صاحب قوانین آن را مطرح کرده است ومرحوم آقای خوئی هم در محاضرات این مطلب را که فرقی بین مسأله إجزاء ومسأله مره وتکرار نیست وفرقی بین مسأله إجزاء از مسأله تبعیت قضا از اداء نیست را به عنوان توهّم مطرح کرده است.

اما فرق بین مساله إجزاء ومره وتکرار

بعضی توهم کرده‌اند که با مطرح شدن مساله مره وتکرار نیازی به مطرح کردن مساله إجزاء نیست؟ زیرا این دو مساله در واقع یکی هستند ونباید اصولیون آن را دو مساله قرار دهند چون اگر ما قائل شدیم که امر، دلالت بر مره می‌کند معنایش این است که اگر ماموربه یکبار اتیان شود مجزی است وکفایت می‌کند ونیازی به اتیان ماموربه برای بار دوم نیست ولی اگر قائل شدیم که امر، دلالت بر تکرار می‌کند معنایش این است که یکبار اتیان ماموربه کفایت نمی‌کند ومجزی نخواهد بود وباید برای بار دوم وسوم وهکذا انجام شود پس إجزاء همان مره است وعدم إجزاء همان تکرار است، بنابراین لازم نیست این دو به صورت دو مساله مستقل مطرح شوند چون در واقع یک مساله هستند یا در اصول مره وتکرار را مطرح کنیم ویا إجزاء وعدم إجزاء را مطرح کنیم.

در جواب می‌گوئیم که بین مساله إجزاء وعدم إجزاء وبین مساله مره وتکرار حداقل دو تفاوت وجود دارد:

تفاوت اول: درست است که نتیجه هر دومساله یکی است لکن جهت بحث در دو مساله فرق می‌کند چون آن جهتی که در مره وتکرار از آن بحث می‌شود بحث در دلالت صیغه امر بر مره ویا تکرار است ولذا مساله مره وتکرار یک مساله لفظی است وجزء مسائل لفظی محسوب می‌شود در حالی که مساله إجزاء وعدم إجزاء بحث از وجود ملازمه عقلی بین اتیان ماموربه در خارج وبین مجزی بودن آن است در نتیجه مساله، مساله عقلی خواهد بود وبین این دو مساله، در جهت بحث، اختلاف وجود دارد گرچه نتیجه هر دومساله یکی است لکن چون در جهت بحث تفاوت وجود دارد هر دو مساله، مساله مستقل وجدا می‌شوند.

تفاوت دوم بین این دو مساله این است که اختلاف در مساله مره وتکرار یک اختلاف صغروی است چون در مساله مره وتکرار اختلاف نظر وجود دارد که ماموربه چیست؟ آیا ماموربه مرّه است یا ماموربه تکرار است به عبارت دیگر اختلاف نظر وجود دارد که ماموربه، مقید به قید مره است یا ماموربه، مقید به قید تکرار است. بنابراین، بحث مره و تکرار مربوط می شود به تعیین ماموربه که آیا ماموربه مقید به مره است یا مقید به تکرار است؟ به عبارت دیگر، بحث در مورد دلالت صیغه امر است که امر، بر ماموربه، به قید مره دلالت می‌کند یا بر ماموربه به قید تکرار دلالت می‌کند بنابراین بحث در مره وتکرار به تعیین ماموربه، مربوط می‌شود. وقتی که در بحث مره وتکرار معین شد که ماموربه مقید به قید مره یا مقید به قید تکرار است تازه موضوع، برای بحث إجزاء می‌شود و در بحث إجزاء بحث می‌شود که ماموربه به قید مره مجزی است و کفایت می‌کند از ماموربه به امر واقعی یا کفایت نمی‌کند ومجزی نیست وهکذا اگر ماموربه مقید به تکرار است در بحث إجزاء بحث می‌شود که ماموربه به قید تکرار از امر واقعی مجزی است یا مجزی نیست مثال برای موردی که ماموربه مقید به قید مره است مثلا نماز را با طهارت تیممی وبا امر اضطراری انجام دادید آیا این ماموربه اضطراری از امر واقعی مجزی است یا مجزی نیست؟ مثال برای جائی که ماموربه مقید به قید تکرار است مانند کسی که قبله را نمی‌داند در اینجا باید نماز را به چهار جهت تکرار کند یعنی ماموربه، مقید به تکرار است در بحث إجزاء بحث می شود که ماموربه به قید تکرار آیا مجزی است ونیازی نیست که از نو وبرای بار دوم تکرار شود یا لزومی ندارد؟ در نتیجه بحث دلالت صیغه امر بر مره ویا تکرار یک بحث صغروی است ولی بحث در إجزاء وعدم إجزاء یک بحث کبروی است چون مساله دلالت صیغه امر بر مره ویا تکرار موضوع درست کن برای مساله إجزاء است.

پس بنابراین بطور خلاصه مساله مره وتکرار اولا مساله لفظی است وثانیا صغروی است ولی مساله إجزاء وعدم إجزاء اولا مساله عقلی است وثانیا بحث کبروی است وجهات بحث در هر دو مساله با همدیگر متفاوت هستند در یکی بحث از تعیین ماموربه است در دیگری بحث از ملازمه وعدم ملازمه است در اینجا عبارتهای فراوانی از فحول اصول وجود دارد مانند عبارت شیخ انصاری در مطارح الانظار عبارت آخوند خراسانی در کفایة عبارت آقاضیاء در نهایة الافکار وهمچنین محقق خوئی در محاضرات.

عبارت کفایة: قال المحقق الخراسانی فی الفرق بین مسالة المرة والتکرار وبین مسالة الإجزاء وعدم الإجزاء: الفرق بين هذه المسألة (هذه یعنی إجزاء وعدم إجزاء) ومسألة المرة والتكرار ، لا يكاد يخفى ، فإن البحث ـ ها هنا (یعنی إجزاء) ـ في أن الإِتيان بما هو المأمور به يُجزئ عقلاً ، بخلافه في تلك المسألة،) بحث در مورد إجزاء مربوط به این است که آیا ماموربهی که انجام دادیم عقلا مجزی است یا مجزی نیست؟ ولی مساله مره وتکرار

( فإنّه في تعيين ما هو المأمور به شرعاً بحسب دلالة الصيغة بنفسها ، أو بدلالة أُخرى). بحث در مورد مره وتکرار در مورد تعیین ماموربه است شرعا، که آیا ماموربه، مره است یا ماموربه، تکرار است البته کلمه شرعا لازم نیست آورده شود زمانی که ماموربه میگوئیم یعنی تمام قیود شرعی را داشته باشد والاّ مأموربه نخواهد بود.

(نعم كان التكرارُ عملاً موافقاً لعدم الإِجزاء لكنه لا بملاكه[2] ). بله تکرار در مقام عمل موافق با عدم إجزاء است پس تکرار موافق با عدم إجزاء است لکن تکرار به ملاک عدم الإجزاء نیست، چون در تکرار همه آنچه انجام دادیم هر کدام به طور مستقل ماموربه، هستند ولی در إجزاء آنچه انجام میدهیم فقط یکی ماموربه است ومابقی ماموربه نیستند، مثلا کسی نماز با تیمم خواند بعد قائل به عدم إجزاء شدیم باید نماز با وضو بخوانیم، معلوم میشود آن نماز با تیمم اصلا ماموربه نبوده است و ماموربه ما نماز با وضو بوده است. همین مطلب را محقق عراقی وآقای خوئی گفتهاند فقط آقای خوئی نکته اضافهای فرمودهاند: درست است که مره وتکرار همان إجزاء وعدم إجزاء است ولی اگر بنا شود بگوئیم چون نتیجه هر دو مساله یکی است پس هر دو مساله یک مساله هستند تمام مسائل علم اصول باید یک مساله شود وآن در طریق استنباط حکم خواهد بود (ولم یَتفوّه به أحد) هیچ کس چنین حرفی را نگفته است .

(أنّ الاشتراك في النتيجة لو كان موجباً لوحدة المسألتين أو المسائل لكان اللّازم أن يجعل المسائل الاُصولية بشتّى أشكالها وألوانها مسألة واحدة، لاشتراك الجميع في نتيجة واحدة وهي القدرة على الاستنباط وهذا كما ترى[3] .)

اما تفاوت بین مساله إجزاء وعدم إجزاء وبین مساله تبعیت قضا از اداء فردا انشاءالله .

 


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo