درس خارج اصول استاد عبدالمجید مقامی

1400/08/01

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: الأوامر/الإجزاء /

 

قال علیٌ علیهالسلام: عند الایثار علی النفس یتبین جواهر الکرماء[1] .

زمانی که انسان ایثار می‌کند ودیگران را بر خودش مقدم می‌کند جوهر انسان نمایان می‌شود در مورد اهل بیت علیهم‌السلام که در قرآن سوره انسان آیه8 نازل شده است واهلبیت علیهم‌السلام کرامت را به اوج خود رسانده‌اند و در مراتب بعدی هرکسی که در امری که پیش می‌آید ایثار کند ودیگران را برخود مقدم کند چنین کسی جوهره کریم بودنش شکوفا می‌شود چگونه زمانی که انسان غضب می‌کند همان طوری که با کظم غیض، حلم انسان بیشتر می‌شود در این حالتِ ایثار نیز موقعی که کسی احتیاج ونیازی دارد با وجود نیازخودش دیگران را بر خود مقدم کند جوهره کرامت در این شخص نمایان می‌شود وبه عنوان کریم شناخته می‌شود.

بحث ما در مورد إجزاء بود که قبل از ورود در بحث مقدماتی را ذکر می‌کنیم مقدمه اول معنای اقتضاء بود که به طور مفصل بیان شد.

واژه إجزاء

درس امروز در مورد واژه إجزاء است واژه إجزاء در لغت به معنای کفایت کردن است، همانگونه که مرحوم طُریحی در مجمع البحرین جلد 1 صفحه 85 ماده جزا ذکر کرده است واین معنای لغوی را هم شیخ انصاری در مطارح الانظار هم مرحوم صاحب کفایه وهم مرحوم محقق عراقی وهم مرحوم محقق خوئی ودیگران پذیرفته‌اند وبه آن تصریح کرده‌اند .

واژه إجزاء در اصطلاح

آنچه در لسان فقاء به کار رفته است إجزاء عبارت است از سقوط اعاده وتعبد به ماموربه برای بار دوم در وقت ویا به صورت قضا در خارج وقت ، آیا این معنای اصطلاحی معنای إجزاء است یا خیر ؟ إجزاء فقط یک معنا دارد وآن به معنای کفایت است واین معنای اصطلاحی که در لسان فقها جریان دارد این لازمه معنای لغوی است نه اینکه معنای إجزا باشد، به این معنا که اگر اتیان ماموربه کفایت نماید لازمه‌اش این است که تعبد به ماموربه برای بار دوم وانجام ماموربه اداءا لازم نیست وهمچنین به انجام ماموربه در خارج وقت قضاءا نیازی نیست پس بنابرای إجزاء یک معنا دارد که همان معنای لغوی است وبه قول شیخ انصاری در مطارح الانظار هیچ نیازی نیست به غیر از معنای لغوی، معنای دیگری را برای إجزاء بپذیریم.

اگر اختلافی در بین فقها در مورد إجزاء وجود دارد آن اختلاف مربوط به مایکفی عنه است نه اینکه اختلاف در معنای إجزاء باشد در معنای إجزاء هیچ اختلافی وجود ندارد در واقع اختلاف در مایکفی عنه است یعنی اگر ماموربه به امر واقعی را انجام دهیم آیا کفایت می‌کند از ادا در وقت وقضا در خارج وقت یا کفایت نمی‌کند ویا اگر ماموربه اضطراری را انجام دهیم آیا کفایت می‌کند از امر واقعی ونیازی به ادا در وقت ویا قضا در خارج وقت نیست یا کفایت نمی‌کند ویا با انجام ماموربه به امر ظاهری آیا کفایت می‌کند از امر واقعی به گونه‌ای که لازم نباشد اداء در داخل وقت وقضا در خارج وقت یا کفایت نمی‌کند پس اختلاف فقهاء در معنای إجزا نیست بلکه اختلاف درمورد مایکفی عنه است واین اختلاف در مایکفی عنه هرگز اختلاف در معنای إجزاء نیست پس فتلخص مما ذکرنا معنای إجزاء یک معنا بیشتر نیست وآن کفایت کردن است واختلاف مربوط به مایکفی عنه است ودیگر طولانی کردن بحث در مورد واژه إجزاء به صلاح نیست چون این واژه در دلیل شرعی نیامده است وموضوع برای حکم شرعی هم قرار نگرفته است همین قدر که هدف اصولیون از واژه إجزاء روشن شود کفایت می‌کند که مراد از إجزاء این است که با اتیان ماموربه آیا اتیان آن ثانیا به صورت اداءا یا قضاءا ضروری است یا ضروری نیست؟ که در اینجا بسیاری از فقهای اصولی گفته‌اند کفایت می‌کند. (مطارح الانظار جلد 1 صفحه113)

تقریرات شیخ انصاری به کتاب مطارح الانظار معروف است اگر مقایسه کنیم مطارح حکم جلد اول کفایه را دارد ورسائل شیخ انصاری حکم جلد دوم کفایة الاصول آخوند ره را دارد که هر دو، دوره خارج شیخ انصاری بوده‌اند منتها مطارح الانظار تدریس‌اش در حوزه مرسوم نیست وفقط رسائل ایشان که کتاب اصولی است در حوزه مرسوم است مرحوم آخوند نقل می‌کند که در نجف خانه‌هایشان کنار هم بود وشبها در پشت بام می‌خوابیدند شیخ انصاری هیچ موقع ذکر از زبان ایشان قطع نمی‌شد.

واژه علی وجهه

این واژه هم در عدة الاصول شیخ طوسی وهم در مطارح الانظار شیخ انصاری هم در فصول محقق اصفهانی بالصراحه آمده است وظاهر تعبیر میرزای قمی هم همین علی وجهه است در مورد معنای واژه علی وجهه سه احتمال وجود دارد:

الف) احتمال اولی که شیخ در مطارح پذیرفته‌اند وفرموده‌اند که مراد از علی وجهه یعنی اتیان ماموربه با رعایت تمام اجزاء و شرائط معتبر در ماموربه است:

(واعلم أن المراد بالوجه فی العنوان هو الاتیان بالماموربه مشتملا علی جمیع مایعتبر فیه شطرا او شرطا [2] ) یعنی مراد از وجه که در عنوان إجزاء وجود دارد این است که ماموربه را با تمام اجزاء وشرائط انجام دهیم (مطارح الانظار جلد1 صفحه 112) مراد از شطر جزء است.

همین احتمالی را که شیخ در مطارح پذیرفته‌اند مرحوم صاحب کفایه ومحقق عراقی در نهایة الافکار هم پذیرفته‌اند امام قول مرحوم آخوند در کفایة:

(الظاهر أن المراد من وجهه في العنوان هو النهج الذي ينبغي أن يؤتى به على ذاك النهج شرعاً وعقلاً ، مثل أن يؤتى به بقصد التقرب في العبادة [3] ) مراد از من وجهه در عنوان روشی است که ماموربه به همان روش تمام اجزاء وشرائط شرعی وعقلی را انجام دهد مثال شرعی مثل این است که عبادت را به قصد تقرب انجام دهد (کفایة الاصول جلد1 صفحه118)

محقق عراقی هم مثل مرحوم آخوند در کفایه علی وجهه را معنا کرده است (نهایة الافکار جلد 1صفحه222)

(إن من العناوين الواقعة في حيز موضوع البحث كلمة (على وجهه) و الظاهر ان المراد منها كما قربه في الكفاية هو النهج الذي ينبغي ان يؤتى المأمور به على ذلك النهج شرعا وعقلا كقصد الامتثال مثلا [4] )

فرق بین تفسیر صاحب کفایه ومحقق عراقی نسبت به تفسیر شیخ انصاری این است که شیخ فرمودند مراد از علی وجهه این است که مأموربه با تمام اجزاء وشرائط انجام گیرد وشرائط عقلی ونقلی را ذکر نکرد ولی مرحوم صاحب کفایه ومرحوم عراقی فرمودند که مراد از علی وجهه این است که ماموربه را با تمام شرائط عقلی وشرعی بجا بیاورد مراد صاحب کفایه وعراقی از شرط عقلی قصد قربت است در کفایه آمده است که قصد قربت سه معنا دارد: قصد قربت به معنای امتثال امر، قید عقلی است ونمی‌شود به عنوان قید شرعی باشد و بحث‌اش به طور مفصل در تعبدی وتوصلی ذکر شد .

مختار استاد

مختار ما احتمال اول است که مراد از علی وجهه اتیان ماموربه با تمام اجزاء وشرائط شرعی وعقلی است علت اینکه مختار ما احتمال اول است این است که ما اشکالی بر این احتمال اول پیدا نکردیم ولی احتمال دوم واحتمال سوم دارای اشکالات عدیده هستند که احتمال دوم وسوم را در جلسه آینده ذکر می‌کنیم انشاءالله

 


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo