درس خارج اصول استاد عبدالمجید مقامی

1400/07/26

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: الأوامر/صيغة الأمر /اقتضاء به معنای علیت یا دلالت

 

قال علیٌ علیه‌السلام: عند حضور الشّهوات و اللّذّات يتبيّن ورع الأتقياء.[1]

زمانی که صحنه شهوات وخواسته‌های نفسانی فراهم بشود ورع اتقیا مشخص می‌شود ودر نبود شهوت وخواسته نفسانی هر کسی می‌تواند ادعای تقوا داشته باشد.

بحث ما در مورد إجزاء بود در جلسه گذشته اصل مساله اجزاء را عرض کردیم منتها قبل از ورود در ادله باید مقدمات را بیان کنیم مقدمه اول را در جلسه گذشته بیان کردیم.

مقدمه دوم

مقدمه دوم در مورد سه تا واژه است فقها قدیما وحدیثا غالبا این سه واژه را به کار برده‌اند:

اقتضاء ، إجزاء ، علی وجهه

باید مراد اصولیون از این سه واژه را در تعابیرشان بدانیم اما مقصود از واژه اقتضاء:

مرحوم صاحب کفایه در چند جای کفایه واژه اقتضاء را به کار برده است کما اینکه دیگر اصولیون هم مانند آقاضیاء در چند جای نهایة الافکار واژه اقتضاء را به کار برده است مثلا در بحث إجزاء، در بحث اینکه امر، دلالت بر وجوب عینی می‌کند یا وجوب نفسی می‌کند ویا وجوب تخییری می‌کند در مورد مره وتکرار در مورد فور وتراخی درتمام این موارد واژه اقتضاء به کار برده شده است منتها در آنجائی که واژه اقتضا در بحث اجزاء به کار می‌رود معنایش فرق می‌کند با بکارگیری واژه اقتضاء در بحث فور وتراخی ودر بحث مره وتکرار ودر بحث وجوب نفسی و وجوب عینی، در اینها معانی متفاوتی خواهند داشت، واژه اقتضاء در بحث مره وتکرار در بحث وجوب نفسی وعینی در بحث فور وتراخی وامثال اینها به معنای دلالت و کشف است.

اما واژه اقتضاء در بحث اجزاء بنابر تعبیر صحیحی که ما بیان کردیم و به دلائل گوناگون گفتیم تعبیر صاحب کفایه بهتر از همه تعبیرهاست، به معنای علیت وتأثیر است پس اقتضاء در باب إجزاء بنابر اولویتِ تعبیر صاحب کفایه به معنای علیت وتاثیر است یعنی اتیان ماموربه سقوط امر واقعی را اقتضاء دارد منتها علیت ناقصه مراد است یعنی اقتضا به معنای علت ناقصه است که جزء دیگرش وجود شرایط است وجزء سومش فقد الموانع است یعنی با فراهم شدن اقتضاء فراهم شدن شرایط وفقد موانع، علت تامه تشکیل شده و مقتضی، اثر خودش را می‌گذارد واتیان ماموربه سبب سقوط امر واقعی خواهد بود.

در اینجا عبارتی را که مرحوم صاحب کفایه ومرحوم آقاضیاء بیان می‌کنند من بطور اختصار می‌خوانم:

الظاهر أن المراد من الاقتضاء ـ ها هنا ـ الاقتضاء بنحو العلّية والتأثير ، لا بنحو الكشف والدلالة ، ولذا نُسب إلى الإِتيان لا إلى الصيغة.[2] یعنی اقتضاء به اتیان ماموربه نسبت داده شده است نه به خود صیغه امر، شیخ طوسی اقتضاء را به امر نسبت داده بود وصاحب قوانین اقتضا را به صیغه امر نسبت داده بود گفتیم تعابیر آنها دارای اشکال است مرحوم صاحب کفایه ودیگران اقتضاء را به اتیان ماموربه نسبت داده است لذا بحث، بحث عقلی می‌شود چه صیغه امر ولفظی دلیل وجوب باشد چه دلیل وجوب اجماع باشد وچه دلیل وجوب عقل باشد در تمام این موارد اتیان ماموربه سقوط امر واقعی را اقتضاء دارد یعنی علت برای سقوط امر واقعی خواهد شد .

توضیح بیشتر مطلب صاحب کفایه، آخوند ره می‌فرماید: ظاهر این است که اقتضاء به معنای علیت وتاثیر است ظهور از کجا می‌آید؟

وجه ظهور در عبارت کفایه

وجه ظهور این است که اتیان ماموربه فعل مکلف است صیغه شأنش دلالت کردن است در اینجا اگر ما اقتضاء را به صیغه امر نسبت بدهیم معنا ندارد اقتضاء به معنای علیت باشد پس آنچه مناسب است این است که اقتضاء را به اتیان ماموربه نسبت بدهیم و وقتی که اقتضاء را به اتیان ماموربه نسبت دادیم کاملا معقول است که اقتضا به معنای علیت باشد؛ ما می‌توانیم به دو چیز نسبت بدهیم یکی به اتیان ماموربه ودیگری به صیغه امر، در اینجا اقتضاء به معنای علیت نمی‌تواند به صیغه امر نسبت داده شود چون شأن صیغه امر دلالت است و اقتضا به معنای علیت می‌تواند در مورد اتیان ماموربه صدق کند لذا ایشان می‌فرماید ظاهر این است که اقتضاء به معنای علیت، به اتیان ماموربه مربوط می‌شود. (کفایه چاپ کنگره جلد 1ص119)

مرحوم آقاضیاءالدین عراقی همین نظریه صاحب کفایه را می‌پذیرند منتها با یک تکمله وآن این است که: در مورد إجزاء نسبت به امر اضطراری ونسبت به امر ظاهری ممکن است ما قائل شویم که اقتضاء به معنای دلالت است، چون در مورد اقتضاء در ماموربه اضطراری ودر مورد ماموربه، به امر ظاهری بحث از دلالت است و وقتی که بحث از دلالت شد ما می‌توانیم بگوئیم اقتضاء به معنای دلالت وکشف است.

قال العراقی: (ومن العناوین کلمة الاقتضاء [3] ) از جمله عناوینی که در تعابیر اصولیون آمده قدیما وحدیثا کلمه اقتضاء است

(والظاهر ان المراد منها ايضا هو الاقتضاء بنحو العلية والتاثير) کلمه ظاهر را آقاضیاء مثل شیخ انصاری آورده است، ظاهرا اقتضاء به نحو علیت وتاثیر است

(بحسب مقام الثبوت) یعنی اقتضاء در مقام ثبوت و واقع به معنای علیت وتاثیر است به این صورت که اقتضاء علت سقوط امر واقعی است منتها در مقام ثبوت نه در مقام اثبات

(لا الاقتضاء بنحو الكشف والدلالة بحسب مقام الاثبات) اقتضاء در مقام اثبات به معنای دلالت است، پس اقتضاء در مقام ثبوت به معنای علیت است ولی در مقام اثبات به معنای دلالت است

(ومن ذلك ايضا نُسب الاجزاء في عنوان البحث إلى الاتيان دون مدلول الصيغة.) چون در مقام ثبوت، اقتضاء به معنای علیت است، در باب إجزاء اقتضاء به اتیان ماموربه نسبت داده شده است نه به صیغه امر (چون صیغه امر شأنیتش دلالت است) و اتیان ماموربه می‌تواند علت برای سقوط امر واقعی باشد لذا در باب اجزاء، اقتضاء را به اتیان ماموربه نسبت داده‌اند

(نعم في الاجزاء بالنسبة إلى المأمور به بالامر الاضطراري والظاهري يمكن ان يقال: بان الاقتضاء فيهما ) فیهما یعنی امر اضطراری وامر ظاهری، در امر اضطراری مثلا در تیمم اگر کسی بعد از اتیان نماز به آب رسید اتیان ماموربه به امر اضطراری بر سقوط امر واقعی به وضو دلالت میکند ، پس نظر مرحوم عراقی این است که در ماموربه به امر اضطراری و ماموربه به امرظاهری، اقتضاء به معنای دلالت است (هو الاقتضاء بنحو الكشف والدلالة، نظرا إلى رجوع جهة البحث حينئذ إلى مدلول الصيغة من جهة الدلالة على وفاء المأتى به الاضطراري بمصلحة المأمور به الاختياري). مرحوم صاحب کفایه فرمودند اقتضاء در باب إجزاء به معنای علیت است عراقی هم همین مطلب را گفت ولی با یک لکن، می‌توانیم آنجائی که ماموربه دارای امر اضطراری است یا جائی که ماموربه ما دارای امر ظاهری است بگوئیم اقتضاء در اینجا نسبت به امر واقعی به معنی دلالت است، دلالتِ مأتی‌به بر سقوط امر اختیاری که همان امر واقعی است مثل وضو در حالتی که مکلف مختار است، امرش، امر واقعی است در اینجا در هنگام اضطرار مکلف تیمم می‌کند ونماز را باتیمم می‌خواند اقتضاء بر سقوط امر واقعی یا همان امر اختیاری دلالت می‌کند.

صاحب کفایه بر کلام خودش اشکالی مطرح میکند وبه آن جواب میدهد که انشاءالله جلسه بعد در مورد آن بحث میکنیم.

 


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo