درس خارج اصول استاد عبدالمجید مقامی

1400/07/17

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: الأوامر/صيغة الأمر /معنی اقتضاء در امر اضطراری

 

قال علیٌ علیهالسلام: ح 27) عند غلبة الغيظ و الغضب يُختبر حلم الحلماء.[1]

کسانی که ادعای حلم وبردباری می‌کنند زمانی که خشم وغضب بر آنها غلبه پیدا می‌کند اگر خودشان را نگه داشتند مشخص می‌شود که آنها حلیم هستند پس کسی که ادعای حلم وبردباری می‌کند به صرف ادعا حلیم بودن قابل پذیرش نیست باید آزمایش شود وآزمایش این شخص موقعی است که خشم وغضب بر او مسلط می‌شود اگر در این هنگام توانست خود را کنترل کند انسان حلیمی است؛ البته ساختار شخصیتی انسان متفاوت است بعضیها بطور وراثتی آدمهای غضبناکی هستند وبعضیها بالعکس آدمهای آرامی هستند وکسی که به صورت ژنتیکی فرد عصبانی‌ است می‌تواند خودش را کنترل کند منتها این اصلاح نیاز به تمرین دارد یعنی تصمیم بگیرد هنگامی که خشگین شد خودش را کنترل کند وبه مرور زمان مسلط بر نفس خود می‌شود به گونه‌ای که دیگر حلم برای او ملکه نفسانی می‌شود وبه آسانی عصبانی نمی‌شود.

اما بحث اصول، مرحوم صاحب کفایه در معنای مفهوم اقتضاء نظرشان این بود که اقتضاء در بحث إجزاء به معنای علیت وتأثیر است در اینجا مرحوم آخوند اشکالی را مطرح می‌کنند وبعد جوابش را می‌دهند.

اشکال آخوند

اگر مأموربه را نسبت به امر خودش بسنجیم اقتضاء به معنای علیت وتأثیر است مانند إجزاء مأموربه واقعی نسبت به امر واقعی ویا إجزاء مأموربه اضطراری نسبت به امر اضطراری ویا مأموربه ظاهری نسبت به امر ظاهری اگر هر یک از اینها را نسبت به امر خودشان بسنجیم اقتضاء به معنای علیت وتاثیر خواهد بود ولی اگر چنانچه مأموربه را نسبت به امر دیگری بسنجیم اقتضاء به معنای کشف ودلالت خواهد بود که اینجا دو مورد وجود دارد وآن إجزاء مأموربه به امر اضطراری نسبت به امر واقعی سنجیده شود ویا إجزاء مأموربه به امر ظاهری نسبت به امر واقعی سنجیده شود در این دومورد اقتضاء به معنای دلالت وکشف است نه معنای علیت چون وقتی گفته می‌شود که آیا اتیان مأموربه به امر اضطراری مثل ﴿فتیمموا صعیدا طیبا[2] ویا اتیان ماموربه به امر ظاهری مثل دلیل استصحاب مجزی از امر واقعی هست یا خیر در حقیقت معنایش این است که آیا امر اضطراری ویا امر ظاهری دلالت میکنند که ماموربه اضطراری ویا ماموربه ظاهری حتی پس از کشف خلاف ویا پس از رفع اضطرار ورفع جهل جانشین ماموربه واقعی میشود به گونه ای که اعاده وقضا نداشته باشد یا نه چنین دلالتی ندارد؟ بلکه ماموربه به امر اضطراری تا زمانی که اضطرار برقرار است کفایت ممیکند از امر واقعی ویا ماموربه به امر ظاهری تا زمانی که جهل به حکم موجود است کفایت از امر واقعی میکند ولی به محض بر طرف شدن اضطرار ویا برطرف شدن جهل در این صورت ماموربه اضطراری ویا ماموربه ظاهری کفایت نمیکند مثلا در ماموربه اضطراری آب برای وضو که وقت نماز است وجود ندارد شارع میگوید ﴿فتیمموا صعیدا طیبا﴾ امر اضطراری است اگر آب پیدا نشد نماز با تیمم کفایت میکند از صلّ که امر واقعی است تا زمانی که آب نیست همین نماز با تیمم کفایت می‌کند ولی اگر آب پیدا شد آیا باز هم نماز با تیمم کفایت میکند ویا کفایت نمیکند ویا ماموربه به امر ظاهری مثل اینکه وضو داشتید عند الزوال وموقع نماز ظهر شک میکنید که وضو باقیست یا نه، در اینجا دلیل استصحاب می‌گوید وضو باقیست وشما با وضوی استصحابی نماز میخوانید حالا بحث در این است که امر اضطاری وامر ظاهری آیا دلالات میکنند بر اینکه ماموربه به امر اضطراری وماموربه به امر ظاهری مطلقا کفایت میکند چه رفع اضطرار بشود وچه نشود وچه رفع جهل بشود یانشود ویا دلیل امر اضطراری وظاهری می‌گویند تا زمانی ماموربه اضطراری ویا ظاهری جانشین امر واقعی وماموربه می‌شوند که اضطرار وجهل باقی باشد وبرطرف نشده باشد ولی اگر اضطرار وجهل برطرف شدند دراین صورت ماموربه اضطراری وظاهری جای امر واقعی وماموربه واقعی را نمی‌گیرند لذا در وقت، باید اعاده کرد ودر خارج وقت باید قضا کرد پس بنابراین که بحث از دلالت اضطراری وظاهری است اقتضاء به معنی دلالت است نه علیت .

جواب اشکال

مرحوم آخوند به این اشکال جواب می‌دهد بله این حرف شما درست است که در مواردی که ماموربه به امر واقعی ویا ماموربه به امر اضطراری ویا ماموربه به امر ظاهری وقتی که با امر خودشان سنجیده شوند به معنای علیت وتاثیر است یعنی اقتضاء به معنی علیت وتاثیر است اما در آن دو موردی که ماموربه اضطراری وماموربه ظاهری وقتی که با امر واقعی سنجیده می‌شوند می‌تواند اقتضا به معنی دلالت وکشف باشد واین صحیح است لکن منافاتی ندارد که در ههمین دو مورد اقتضا به معنی علیت وتاثیر هم باشد مثلا اگر دلیل تیمم دلالت نماید که مطلقا نماز با تیمم جای نماز با وضو را میگیرد چه رفع اضطرار بشود وچه نشود که همان إجزاء است ونماز با تیمم که همان ماموربه اضطراری است مجزی از ماموربه واقعی خواهد بود بنابراین میتوان گفت که در واقع شک در این است که آیا اتیات ماموربه به امر اضطارای ویا به امر ظاهری مجزی از امر واقعی است یا نه، این شک ما از اینجا ناشی می‌شود که دلیل امر اضطراری مانند ﴿تیمموا صعیدا طیبا﴾ ویا امر ظاهری مثل دلیل استصحاب که حداقل در کفایه سه روایت را در مورد استصحاب بیان می‌کند که چه مقدار دلالت دارد، ادله استصحاب امر ظاهری است اگر مطلقا دلالت داشته باشد چه اضطرار باشد چه اضطرار نباشد وچه جهل باشد وچه جهل برطرف شده باشد در اینجا إجزاء است والا اگر چنانچه فقط مجزی بودن ماموربه اضطراری ویا ظاهری مربوط به زمان اضطرار وزمان جهل باشد مجزی نخواهد بود واین علاوه بر اینکه اقتضاء به معنای دلالت و کاشفیت است به معنی علیت وتأثیر هم هست به معنی هردو خواهد بود، اگر دلالت کند منحصراً به زمانی که جهل باشد مجزی نخواهد بود وقتی رفع جهل شد مثلا وقتی شک می‌کنم وضو دارم یا نه؟ استصحاب می‌گوید وضو هست، حالا اگر نماز را با وضوی استصحابی خواندم بعد از نماز برای من کشف شد که من وضو نداشتم، جهل برطرف شد یا اینکه بینه گفت وضو ندارم در اینجا جهل برطرف شد اینجا دلیل استصحاب می‌گوید مطلقا نمازی که با وضوی استصحابی خواندی کفایت می‌کند ولو رفع جهل بشود؛ یا نمازی که با وضوی استصحابی باشد فقط مربوط به زمان جهل است؛ یعنی اگر مطلقا دلالت کند مجزی است واگر فقط زمان وجود جهل است کفایت نمی‌کند ومجزی نخواهد بود واین هم با دلالت و هم با علیت می‌سازد، یعنی هم کبری می‌تواند در اینجا پیاده بشود وهم صغری یعنی اقتضاء به معنای دلالت است وهم به معنای علیت است، مرحوم آخوند در کفایه می‌فرماید: [3]

(نعم) بله آقای مستشکل اشکالی که وارد کردی که در آن دو مورد یعنی ماموربه اضطراری وماموربه ظاهری نسبت به امر واقعی اقتضاء به معنی دلالت است

(لکنه لاینافی کون النزاع فیهما کان فی الاقتضاء بالمعنی المتقدم) ولی این مطلب منافاتی ندارد که نزاعی در این دو مورد (یعنی ماموربه به امر اضطراری وماموربه به امر ظاهری ) اقتضاء به معنایی باشد که گذشت یعنی اقتضاء به معنی علیت باشد

(غایته أن العمده فی سبب الاختلاف فیهما) غایت مطلب این است که عمده بعد از سبب اختلاف در این دو مورد است

(إنما هو الخلاف فی دلالة دلیلهما) اختلاف فقط در دلالت دلیل این دو مورد است یعنی ماموربه به امر اضطراری و ماموربه به امر ظاهری

(هل إنّه على نحو يستقل العقل بأن الإِتيان به موجب للإِجزاء ويؤثر فيه ، وعدم دلالته؟) موجبٌ یعنی علت باشد

(ويكون النزاع فيه صغروياً أيضاً) نزاع در مطلب مورد بحث ما علاوه بر اینکه کبروی است واقتضاء به معنی علیت است صغروی نیز میباشد صغروی یعنی اقتضاء به معنای دلالت باشد

(بخلافه في الإِجزاء بالإضافة إلى أمره ) به خلاف نزاع در إجزاء در ماموربه اضطراری نسبت به خودش یعنی امر اضطراری ویا در ماموربه ظاهری نسبت به امر ظاهری در اینجا نزاع تنها کبروی است یعنی اقتضاء به معنی علیت است یا نیست،ماموربه اضطراری را نسبت به خودش میسنجیم وماموربه ظاهری را هم نسبت به خودش میسنجیم ومیگوئیم ماموربه اضطراری نسبت به امر اضطراری مجزی هست یا مجزی نیست؟ مرحوم آمُدی از عبدالجبار و ابوهاشم نقل کرده است که مجزی نیست ولی اکثرین قریب به اتفاق گفتهاند مجزی است، هر ماموربهی نسبت به امر خودش مجزی است واقتضاء به معنی علیت است به غیر از ابوهاشم وعبدالجبار که مخالفند ولی در جائی که ماموربه اضطراری را با امر واقعی که امر دیگری است بسنجیم، ماموربه ظاهری را با امر واقعی که امر دیگری است بسنجیم اینجا علاوه بر اینکه میتواند نزاع کبروی باشد یعنی اقتضاء به معنای علیت باشد میتواند نزاع صغروی هم باشد یعنی اقتضاء به معنای دلالت باشد مثلا دلیل تیمم که دلیل اضطراری است اگر با دلیل وضو بسنجیم آیا این دلیل تیمم به ما میگوید نماز با تیمم مطلقا مجزی است از امر به نماز واقعی یا نه، در صورت وجود اضطرار کافی است، اگر اضطرار رفت، تیمم کفایت نمیکند در وقت، ادا ودر خارج وقت، قضا اعاده میشود در اینجا چون ماموربه اضطراری وظاهری را با امر واقعی میسنجیم که امر دیگری است هم میتواند نزاع کبروی باشد وهم میتواند نزاع صغروی باشد لذا اشکال مستشکل وارد نخواهد بود.

مختار استاد

مختار ما در بحث اقتضاء این است که: اقتضاء در باب ماموربه به امر اضطراری وظاهری به معنای علیت وتاثیر است زیرا غرض مولا که امر میکند به ماموربه با تمام اجزاو شرایط برای تحقق ماموربه است وقتی ماموربه محقق شد ومکلف ماموربه را با تمام اجزا وشرایط انجام داد غرض مولا حاصل است حصول غرض مولا علت برای سقوط امر میشود اگر مولا گفت در نبود آب با تیمم نماز بخوان غرضی دارد ومکلف با تیمم نماز خواند غرض حاصل میشود؛ وقتی که غرض مولا که حصول مصلحت است حاصل شد حصول غرض مولا علت برای سقوط امر واقعی میشود ، پس اقتضاء به معنای علیت میشود، ومعقول نیست با حصول غرض مولا همچنان امر واقعی باقی بماند چون امد وبقاء امر مولا منوط به عدم حصول غرض مولاست وقتی که مکلف ماموربه اضطراری ویا ظاهری را انجام داد وغرض مولا حاصل شد امد وزمان امر هم به پایان میرسد در این صورت اگر با حصول غرض مولا امر باقی باشد خلاف فرض وخلف پیش میاید چون فرض این است که مولا امر به ماموربه میکند تا غرضش حاصل شود وفتی با اتیان ماموربه غرض مولا حاصل شد معنا ندارد ومعقول نیست امر باقی باشد اگر امر باقی بود خلاف فرض است وخلاف فرض هم محال است این همان معنای علیت است که مطرح میکردیم علیت در مورد اقتضا به معنای علیت تکوینی نیست یعنی اتیان ماموربه باعث حصول غرض مولا میشود وحصول غرض مولا باعث وعلت سقوط امر میشود در مثال نماز غرض مولا از "صلّ مع الوضو" عنوان اولی یعنی نماز با وضو بوده است عنوان ثانوی نماز با تیمم است وبا تیمم هم غرض مولا حاصل میشود بله اگر بعد از اتیان ماموربه آب پیدا شد امر "صلّ مع الوضو" دیگر ساقط شد در قرآن هم آمده است که: ﴿إن کنتم علی سفر... فلم تجدوا ماءً فتیمموا صعیدا طیبا[4] شرط تیمم عدم الماء است .

خلاصه مختار

اقتضاء در باب إجزاء به معنای علیت وتاثیر است؛ جلسه بعد انشاءالله راجع به خود إجزاء یعنی تعریف ومراد از إجزاء بحث میکنیم وعلاوه بر آن لفظ علی وجه هم است که بعد از آن وارد بحث اصلی میشویم.

 


[2] . نساء، آیه 43.
[4] . نساء، آیه43.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo