درس خارج فقه استاد عبدالمجید مقامی
1400/07/21
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: كتاب الخمس/ارباح المكاسب /
تاکنون ما مسأله 58 را با تمام حواشی و با دلیل خودمان بیان کردیم.
واما مسأله 59 : مرحوم صاحب عروه در مسأله 59 خمس ارباح مکاسب میفرمایند:
الأحوط إخراج خمس رأس المال إذا كان من أرباح مكاسبه، فإذا لم يكن له مال من أول الأمر فاكتسب أو استفاد مقدارا وأراد أن يجعله رأس المال للتجارة ويتجر به يجب إخراج خمسه على الأحوط ثم الاتّجارُ به[1] . این مسأله جزء مسائل مبتلابه جامعه ما است واما توضیح مسأله: مرحوم صاحب عروه میفرماید به احتیاط وجوبی کسی که سرمایهای دارد ومیخواهد از این سرمایه در کسب وتجارت خود استفاده کند تا معیشت خودش را تامین کند به احتیاط وجوبی این سرمایه خمس دارد خمس سرمایه را پرداخت کند وبعد از پرداخت خمس، از آن مال در کسب وکار خویش استفاده کند.
راههای وصول مال به انسان
توضیح بیشتر این است که اموالی که بدست انسان میرسد معمولا بر دو گونه است و از دو راه بدست انسان میرسد:
1. از راه ارث، هبه، جوائز وامثال اینها بنابر قول مشهور فقهاء در ارث وهبه خمس وجود ندارد ولذا این قسم از محل ما خارج است واز مسأله 59 خارج است.
2. سرمایهای که بدست انسان میرسد از راه کسب وکار است یعنی روز اول هیچگونه مالی در دستاش نبود ولی با کار وتلاش مالی را جمعآوری کرد و میخواهد از این مال بدست آمده در تجارت استفاده کند آیا چنین مالی متعَلق خمس است یا متعلق خمس نیست، این قسم مورد بحث ماست ومسأله 59 عروه میخواهد قسم دوم از اموال را بررسی کند پس مورد بحث ما کسی است که از روز اول مال واموالی نداشته است وبعد از کار وتلاش مالی را به عنوان راس المال وسرمایه تجارت بدست میآورد ومیخواهد از این سرمایه در ممر معاش خودش استفاده کند آیا چنین سرمایهای به آن خمس تعلق میگیرد؟
مرحوم صاحب عروه میفرماید به احتیاط وجوبی خمس به آن تعلق میگیرد.
حاشیه اول مال مرحوم امام خمینی رضوان الله تعالی علیه است وقتی که سید میفرماید احوط اخراج خمس سرمایه است مرحوم امام حاشیه مخصوصی دارند.
نکته
مرحوم صاحب عروه این مطلب را که در مسأله 59 مطرح میکند در مسأله 62 هم دوباره بیان میکند ولی تکرار نیست چون در مسأله 59 اصل تعلق خمس به راس المال را مطرح میکند ولی در مسأله 62 میگوید راس المال چه چیزهایی هستند فرض کنید نجار با سرمایه حاصله، ابزارآلات نجاری میخرد آیا این ابزار نجاری جزء سرمایه محسوب میشود؟ بنا ومهندسان ساختمان که امروزه یک سری وسائل دارند وبرای آنها ضروری است از وسائل نقشهکشی گرفته تا مترهای گوناگون و... هکذا سایر مشاغل به ابزار نیاز دارند، این ابزارهای آیا جزء سرمایه محسوب میشوند یا محسوب نمیشوند؟
تفاوت مسأله 59 ومسأله 62 در عروه
در مسأله 59 اصل تعلق خمس به راس المال را میگوید اما در مسأله 62 میگوید ابزار وآلات تجارت وکار هم جزء سرمایه و راسالمال محسوب میشود وموقعی که به مسأله 62 رسیدیم مفصل بحث خواهیم کرد.
مرحوم صاحب عروه فرمود به احتیاط وجوب سرمایه متعلَق خمس است حاشیه اول مال مرحوم امام خمینی رضوان الله علیه است، امام میفرماید:
إلا إذا احتاج إلى مجموعه بحيث إذا أخرج خمسه لا يفي الباقي بإعاشته أو حفظ شأنه.[2] منظور امام ره این است که احوط پرداخت خمس سرمایه است مگر اینکه این شخص محتاج تمام سرمایه است به گونهای که اگر خمس سرمایه را بخواهد پرداخت کند دیگر مابقی قابل سرمایهگذاری در این شغل نیست مثلا نجار ده میلیون به عنوان سرمایه دارد که این مبلغ را در خرید ابزار برای نجاری استفاده کند اگر خمس این ده میلیون را پرداخت بکند هشت میلیون باقی میماند که این مقدار نمیتواند کفاف تمام ابزار نجاری را بدهد وقتی نتوانست ابزار بخرد نجاری وزندگی او مختل میشود، ممکن است که با این مقدار سرمایه، برای کار دیگری اقدام کند باید ببینیم که آیا در شأن او هست یا نیست؟ واگر شغل دوم درخور شأن او نباشد طبق فرمایش امام، خمس به او تعلق نمیگیرد .
تعریف شأن
هرانسانی در جامعه یک شأنیتی دارد، یک آبرو وحیثیتی دارد که این آبرو وحیثیت جزء مئونه محسوب میشود شأن وموقعیت هرکسی برحسب خودش است ویک امر عرفی است مثلا کسی مرجع تقلید است کسی مثل شیخ صدوق است شیخ صدوق در نیشابور بزاز وپارچه فروش بوده است شخصیت برجستهای که پارچهفروشی میکرد پس شئون هر کسی باید در ارتباط با این مسأله لحاظ بشود.
حاشیه دوم برای محقق بروجردی است ایشان میفرماید:
إلا إذا كان محتاجا في إعاشة سنته أو حفظ مقامه إلى تجارة متقومة بمجموعه بحيث إذا أخرج خمسه لزمه التنزّلُ إلى كسب لا يفي بمؤنته أو لا يليق بمقامه وشأنه.[3] وقتی که صاحب عروه فرمود احتیاط وجوبی تعلق خمس به سرمایه است مرحوم بروجردی میفرماید مگر در یک صورت، خمس تعلق نمیگیرد وآن صورتی است که به این سرمایه نیاز دارد تا زندگی سالانهاش را بتواند اداره کند یا به این سرمایه نیاز دارد تا آن کسب وتجارتی را انجام بدهد که شأن وموقعیتاش حفظ بشود مثلا یک نفر تاجر است خودش وپدرانش تاجر بودهاند حالا بعد از ورشکستگی سرمایهای بدست آورد اینجا اگر این شخص راننده تاکسی بشود از نظر عرف دون شأن این شخص حساب میشود لذا اگر خمس این سرمایه را پرداخت کند دیگر نمیتواند در بازار تجارت کند باید برود با خریدن تاکسی مشغول رانندگی تاکسی شود که عرفا کسر شأن اوست مرحوم آقای بروجردی میفرمایند که در اینجا لازم نیست خمس بدهد وتمام سرمایه را در تجارت استفاده کند، حاشیه مرحوم بروجردی بسیار شبیه حاشیه امام ره است.
حاشیه سوم برای سید ابوالحسن اصفهانی است ایشان میفرماید: مطلقا به احتیاط وجوبی خمس به سرمایه تعلق میگیرد وهیچ موردی را استثناء نکردند حاشیه ایشان بسیار مختصر است یعنی وقتی که سید صاحب عروه فرمود احتیاط وجوبی در پرداخت خمس سرمایه است آقاسید ابوالحسن اصفهانی فرمودند:
(لایترک[4] ) ، یعنی پرداخت خمس نباید ترک شود کلامشان مطلق است یعنی هیچ استثنائی نکردند مثلا وقتی که به مجموعه سرمایه نیاز دارد وبا پرداخت خمس اعاشه زندگیاش مختل میشود شأن وموقعیتاش زیر سوال میرود هیچکدام را استثنا نکردند .
بر مبنای اینکه شأن جزء مئونه است که در مسأله 58 بدان اشاره شد ودلائلاش بعدا مطرح خواهدشد که بر این مبنا فتوای امام وآقای بروجردی کاملا درست است وحاشیه مرحوم آقاسید ابوالحسن اصفهانی اشکال دارد واگر معنی مئونه را تعمیم ندهیم حاشیه مرحوم امام ومرحوم بروجردی که استثنا کردند صحیح نیستند وحاشیه آقای اصفهانی صحیح است منتها این حاشیه مبنائی است.
حاشیه آقاضیاءالدین عراقی، ایشان کتابی در شرح تذکره علامه دارد که خیلی کتاب مهمی است به هر صورت ایشان فرمودهاند:
(بل الأقوى لصدق الفائدة عليه.[5] ) یعنی وقتی که صاحب عروه فرمود احتیاط وجوبی پرداخت خمس سرمایه است آقا ضیاء فرمود بل الاقوی، مرحوم صاحب عروه به تعلق خمس به سرمایه فتوی ندادند و وجوب احتیاطی فرمودند ولی آقا ضیاء فرمودند الاقوی که از کلمات فتوی است یعنی فتوای وجوب به تعلق خمس به سرمایه است که دلیل را هم ذکر میکنند لصدق الفائدة علیه چون فائده بر راس المال وسرمایه صدق میکند.
اشکال بر حاشیه آقاضیاء
ما قبلا در اوائل بحث ارباح مکاسب گفتیم که هر کجا فائده صدق کرد خمس به آن تعلق میگیرد مگر در یک مواردی که استثناء شده است در اینجا علی رغم اینکه آقا ضیاء فتوی دادهاند باید بگوئیم که حرف آقاضیاء قابل پذیرش نیست چون این سرمایه درست است که فائده بر آن صدق میکند ولی آیا هر فائدهای خمس به آن تعلق میگیرد؟ نه، بلکه فائدهای که زائد بر مئونه سنه باشد خمس به آن تعلق میگیرد ایشان گفته لصدق الفائدة چون ایشان بطور مطلق فرمودند لصدق الفائدة این فتوای درستی نخواهد بود. اگر بگوئیم مراد آقاضیاء این است که فائدهای که زائد بر مئونه سنه باشد یعنی با این شرط فتوای ایشان صحیح میشود.
حاشیه مرحوم نائینی، استاد مرحوم آیة الله بروجردی است، یعنی بعد از اینکه صاحب عروه فرمودند احوط تعلق خمس به سرمایه است، مرحوم نائینی این چنین فرمود:
لو كان في مؤنة سنته محتاجا بحسب زيه إلى رأس مالٍ اتجر به أو ضياعٍ يتعيّش بفائدتها لم يجب الخمس فيما يفي وارداته بمؤنته على الأقوى. مرحوم محقق نائینی میفرماید در صورتی خمس به سرمایه تعلق میگیرد که به حسب زیّاش باشد ولی اگر به سرمایه برای حفظ زی وشأنیتش محتاج باشد یا نیاز به یک باغی دارد که با آن بتواند زندگیاش را بچرخاند وبا این سرمایه، آن باغ و زمین را میخرد خمس به آن تعلق نمیگیرد علی الاقوی یعنی فتوای ایشان است.
حاشیه مرحوم محقق خوئی
لا يبعد عدم الوجوب فيما إذا كان رأس المال مما يحتاج إليه في مؤنة سنته.[6]
هیچ بعید نیست در آنجائی که سرمایه از آن چیزهائی باشد که در هزینه سالاش به آن محتاج است خمس واجب نباشد یعنی سرمایه را در جائی قرار بدهد که هزینههای سالش را تامین بکند خمس به آن تعلق نمیگیرد ولی اگر مستند العروة را نگاه کنیم به صورت صریح این مورد را مطرح کرده است، کتاب مستند العروه مرحوم خوئی خیلی عالی است وروان هم نوشته شده است که در جلد 25 صفحه 248 این مساله را مطرح فرمودهاند.
پس مرحوم خوئی در مستند به صراحت فرمودهاند خمس ندارد، و دلیلشان هم مخصص منفصل در باب خمس است مخصص منفصل در باب خمس این است که الخمس بعد المئونه که شامل این مورد هم میشود مثلا کسی سرمایهای دارد که با آن میخواهد در کسب و تجارت استفاده کند که بتواند مئونه سالش را تامین بکند که اگر خمسش را بدهد دیگر نمیتواند با مقدار باقی مانده کار بکند وهزینه سنه خود را تامین کند آقای خوئی میفرماید که خمس به آن تعلق نمیگیرد .
خلاصه بحث
با توجه به حواشی میتوانیم بگوئیم سرمایه که میخواهد با آن تجارت کند آیا خمس به آن تعلق میگیرد یا تعلق نمیگیرد در این ارتباط پنج قول وجود دارد که در جلسه آینده عرض خواهم کرد.