< فهرست دروس

درس تفسیر استاد سید محسن حسینی‌فقیه

99/10/11

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: روش‌شناسی تفسیر قرآن کریم با رویکرد آیات العقائد / علم قرآن در نزد اهل بیت / بررسی انواع روایات تفسیری

قبل از ورود به بحث روش‌های و یا گرایش‌های تفسیر قرآن ابتدا مقدماتی برای تنویر و روشن‌تر شدن بحث نیاز است که قبلاً به چند مقدمه اشاره شد و طبق مدارک مسلم به این مقدمه رسیدیم که اهل بیت که به جمیع قرآن علم دارند، آیات قرآن را به گونه‌های مختلفی تفسیر کرده‌اند و به تعبیر دیگر روایات تفسیریه قرآن به انحاء و اقسامی تقسیم می‌شوند که بعضی از انحاء و اقسامش را بیان کردیم. بعضی از آقایانی که در بحث روش‌های تفسیری قرآن کتاب نوشته‌اند، به این اقسام اشاره کرده‌اند.

قسم هشتم روایاتی هستند که آموزش روش صحیح تفسیر قرآن را در قالب‌هایی بیان می‌کنند، از جمله روایاتی که نهی از تفسیر به رأی می‌کنند.

روایات تفسیریه دیگر روایاتی هستند که بعضاً اشاره کردند که خود معصوم روش تفسیر قرآن به قرآن را بعضاً در مواردی اشاره کرده است.

روایات دیگر روایاتی هستند که معارف بلند و نورانی قرآنی را برای ما باز کرده و حضرات معصومین که متصل به منبع وحی هستند و پیامبر اکرم که همه علوم را در نزد آنها به ودیعه گذاشته، با روایاتشان آن معانی بلند قرآنی را به اندازه عقل، فهم و درک ما بیان کرده‌اند. مثلاً در کتاب توحید مرحوم شیخ صدوق روایت‌های ناب توحیدی از طرف معصومین بیان شده و خود پیامبر اکرم که کانون کل علوم و حضرت علی و سایر معصومین (علیهم السلام) و همچنین مجموعه ائمه کلهم نور واحد هستند. در مباحث مختلفی که اشاره شده مثل مباحث مهم معرفت‌شناسی و مباحثی که در کتاب اصول کافی و غیره می‌باشد، روایات متعددی در این زمینه آمده است.

بخش دیگری از روایات معصومین روایات و احادیثی هستند که نگاه فقهی دارند و اصطلاحاً به آنها روایاتی می‌گوییم که در مقام بیان آیات الاحکام قرآنی هستند. در قرآن کریم آیاتی داریم که متعرض بحث احکام فقهی شده، اما هم تعداد این آیات محدود است و هم اینکه از تمام ابعاد در ظاهر آیه بیان تمام صور و انقسامات موجود در هر مسئله و حکم فقهی آن اشاره نشده است. ولی روایات متعددی از معصومین در این زمینه اشاره شده و بزرگان هم در کتاب‌هایشان آنها را آورده‌اند. مثلاً بخش معظمی از این روایات که بیان کننده حلال و حرام است، در کتاب وسائل الشیعه آمده است. البته همه روایات در مقام نگاه تصریحی به ظاهر قرآن نیست. در بعضی از آنها خود معصومین مستقلاً حکمی را بیان کرده‌اند و در بعضی هم ذیل توضیح آیه قرآن به مباحث مفصل‌تر حکم فقهی مسئله اشاره کرده‌اند.

بخش دیگر از روایات در این زمینه روایاتی هستند که در مقام بیان ثواب قرائت سور مختلف قرآن هستند که مرتبط به قرآن محسوب می‌شوند اما اصطلاحاً به اینها روایات تفسیری قرآن اطلاق و تعبیر نمی‌شود.

مقدمه بعد این است که همان طور که در ابتدای سوره بقره می‌فرماید ﴿ذَٰلِكَ الْكِتَابُ لَا رَيْبَ ۛ فِيهِ ۛ هُدًى لِلْمُتَّقِينَ﴾[1] ، قرآن کریم کتاب هدایت و کتابی است که زمینه‌ساز هدایت برای تقواپیشگان است. در سوره اسراء می‌فرماید ﴿إِنَّ هَٰذَا الْقُرْآنَ يَهْدِي لِلَّتِي هِيَ أَقْوَمُ وَيُبَشِّرُ الْمُؤْمِنِينَ الَّذِينَ يَعْمَلُونَ الصَّالِحَاتِ أَنَّ لَهُمْ أَجْرًا كَبِيرًا﴾[2] قرآن کتابی است که به طریقه پایدار هدایت می‌کند. اگر در این آیه کلمه اقوم را اسم تفضیل بگیریم، یعنی پایدارتر، پس باید یک شیوه پایدار دیگری هم تصور شود که آن طریقه‌ای است که انبیاء سلف می‌آوردند اما چون دین اسلام دین کامل و جامعی است، لذا اسم تفضیل اقوم یعنی پابرجاتر برای آن به کار رفته است.

این مقدمه را با این سخن آغاز کردیم که قرآن کتاب هدایت است اما در عین اینکه کتاب هدایت است، دارای محکمات و متشابهات است. اصل اینکه در قرآن محکمات و متشابهات داریم، جای سخن ندارد و در این زمینه آیاتی داریم و تردیدی در این جهت نیست. البته در مورد اینکه قرآن به راه و شیوه پایدار هدایت می‌کند، روایاتی داریم که در آن روایات حضرات معصومین می‌فرمایند منظور راهنمایی به سوی مقام ولایت مطلقه کلیه الهی و مقام معصوم است.

در توضیح این مطلب هم مرحوم شیخ کلینی در کتاب کافی، هم مرحوم صاحب وسائل و هم علامه مجلسی در بحار آورده‌اند.

[ ٧٦٥٧ ] ٣ ـ وعن علي بن إبراهيم ، عن أبيه ، عن النوفلي ، عن السكوني ، عن أبي عبد الله ، عن آبائه عليهم‌السلام قال : قال رسول الله صلى‌الله‌عليه‌وآله ـ فى حديث ـ إذا التبست عليكم الفتن كقطع الليل المظلم فعليكم بالقرآن فإنّه شافع مشفّع ، وماحل مصدّق ، ومن جعله أمامه قاده إلى الجنّة ، ومن جعله خلفه ساقه إلى النار ، وهو الدليل يدلّ على خير سبيل ، وهو كتاب فيه تفصيل وبيان وتحصيل ، وهو الفصل ليس بالهزل ، وله ظهر وبطن ، فظاهره حكم ، وباطنه علم ، ظاهره أنيق ، وباطنه عميق ، له نجوم وعلى نجومه نجوم ، لا تحصى عجائبه ، ولا تبلى غرائبه ، [ فيه ] مصابيح الهدى ، ومنار الحكمة ودليل على المعرفة لمن عرف الصفة فليجل جال بصره ، وليبلغ الصفة نظره ، ينج من عطب ، ويتخلّص من نشب ، فإنّ التفكّرحياة قلب البصير كما يمشي المستنير في الظلمات بالنور ، فعليكم بحسن التخلّص وقلّة التربّص.

در این روایت پیامبر اکرم می‌فرماید شب تاریک چگونه بر انسان مستولی می‌شود و انسان راه را گم می‌کند و وقتی فتنه‌ها برای انسان پیش آمد، اگر قرآن را در جلوی روی خود قرار دهد، او را به سوی بهشت می‌کشاند و اگر قرآن را پشت سر بگذارد، سبب سوق داده شدنش به سوی آتش می‌شود. قرآن راهنماست و بهترین راه، بیان، ظاهر و باطن را دارد. ظاهر آن حکمت و باطن آن علم و ظاهر و باطن آن عمیق و عجایب این کتاب قابل احصاء و شمارش نیست و غرائب این کتاب کهنه نمی‌شود. پس قرآن کتاب هدایت و کتاب راهنمایی هست اما ظاهر، باطن، محکم و متشابه دارد، لذا باید مواظب بود که آنچه که ما با آن مواجه می‌شویم، چگونه است. خود روایات می‌فرمایند شیوه و طریقه هدایت قرآن، طریقه مستقیم و طریقه اهل بیت است. اما همین قرآن در عین اینکه کتاب هدایت است و این خصوصیات را دارد، اما 2 نکته مهم را در این مقدمه باید توجه کنیم.

نکته اول اینکه مثلاً در سوره فصلت ﴿وَلَوْ جَعَلْنَاهُ قُرْآنًا أَعْجَمِيًّا لَقَالُوا لَوْلَا فُصِّلَتْ آيَاتُهُ ۖ أَأَعْجَمِيٌّ وَعَرَبِيٌّ ۗ قُلْ هُوَ لِلَّذِينَ آمَنُوا هُدًى وَشِفَاءٌ ۖ وَالَّذِينَ لَا يُؤْمِنُونَ فِي آذَانِهِمْ وَقْرٌ وَهُوَ عَلَيْهِمْ عَمًى ۚ أُولَٰئِكَ يُنَادَوْنَ مِنْ مَكَانٍ بَعِيدٍ﴾[3] مشخص می‌شود که همین هدایت و شفابخشی قرآن برای گروه خاصی است، اما کسانی که به واقعیت و حقیقت و آنچه که باید به آن ایمان داشته باشند، ایمان ندارند، یکی از چیزهایی که باید به آن ایمان داشته باشند، ایمان به جایگاه واقعی پیامبر اکرم و اهل بیت است. ولی در گوش‌های آنها یک سنگینی است که نمی‌توانند این حقایق را بفهمند. قرآنی که کتاب هدایت است بر علیه این افراد سبب کوری آنها می‌شود البته آن کوری به خاطر اقتضاء ذاتی خودشان است. پس همین کتاب که کتاب هدایت است، بعضی‌ها از فهم هدایت و انوار نورانی این کتاب نابینا خواهند بود.

نکته دوم که بسیار مهم است، این است که بسیاری از پیروان مذاهب باطل و افکار منحرف برای توجیه فکر، سخن، رأی و نظر خود و اتخاذ شیوه عملی خودشان به کتاب قرآن تمسک می‌کنند. آیت الله نمازی شاهرودی در کتاب اثبات ولایت به مطالبی در این زمینه اشاره می‌کند و صحبتی که در این مورد احمدبن محمدبن مظفر الرازی در کتاب حجج القرآن دارد. حضرت علی در نامه 77 نهج‌البلاغه وقتی عبدالله بن عباس را فرستاد که در مقابل خوارج احتجاج و بحث کند، حضرت فرمود با خوارج به وسیله قرآن بحث و مخاصمه و گفتگو نکن، یعنی با قرآن در مقابل خوارج استدلال نکن. چون قرآن قابلیت حمل بر معانی مختلف را دارد. یعنی هر کسی شاید ظاهر قرآن را به معنا و سمت و سویی بکشد که مطابق میل و سلیقه اوست. بلکه با روایات و با سنت با آنها محاجه کن، چون وقتی با سنت با آنها محاجه کنی، راه فرار و چاره‌ای در مقابل استدلال قوی به سنت ندارند. بعد از رحلت پیامبر اکرم علت اینکه از طرف مخالفین اهل بیت فریاد حسبنا کتاب الله بلند شد، یک جهت عمده آن این است که می‌توانستند به حسب ظاهر در مورد قرآن حرف‌هایی بزنند و هر کدام ظاهرش را به سمت و سویی سوق بدهند و ادعا کنند. اما وقتی پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) در مورد مراد از آیات و ظواهر آیات فرمایشات خود را فرمودند و در معرض استفاده مردم قرار دادند، نمی‌توانستند مسیر انحرافی را باز کنند و مردم را به آن مسیر بکشانند.

پس نکته دوم در این مقدمه این است که مواظب باشیم ظاهر قرآن گاهی قابل حمل بر وجوه مختلف است. لذا نتیجه‌ای که از این 2 نکته در این مقدمه می‌گیریم، این است که کار اهل بیت (علیهم السلام) جلوگیری از به انحراف کشاندن معانی آیات قرآن است. روایات در این زمینه فراوان است.

مثلاً مرحوم شیخ صدوق می‌فرماید عده زیادی از اصحاب امامیه حضور داشتند و پیامبر اکرم از بین روزها، روز جمعه را انتخاب کرد و فرمود اگر کسی بخواهد تحریف کند، اهل بیت من از تحریف جلوگیری می‌کنند و اگر کسی بخواهد مسیر دین را به شیوه‌ها، روش‌ها و مسیرهای مختلف بکشاند، جلوی او را می‌گیرند. گمراهانی هم که گمراه کننده هستند و می‌خواهند آیات را مطابق امیال نفسانی خود تأویل کنند، جلوی آنها را هم می‌گیرند. در این روایت بعضی‌ها می‌گویند مراد از ظاهرهم یعنی کسی که خدا به او غلبه بر دشمنان می‌دهد و مراد از باطنهم یعنی کسی که مدت زمانی غایب می‌شود. پس اهل بیت از به انحراف کشاندن معانی قرآن جلوگیری می‌کردند.

7- أَخْبَرَنَا مُحَمَّدُ بْنُ هَمَّامٍ قَالَ حَدَّثَنَا أَبِي وَ عَبْدُ اللَّهِ بْنُ جَعْفَرٍ الْحِمْيَرِيُّ قَالا حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ هِلَالٍ قَالَ حَدَّثَنِي مُحَمَّدُ بْنُ أَبِي عُمَيْرٍ سَنَةَ أَرْبَعٍ وَ مِائَتَيْنِ قَالَ حَدَّثَنِي سَعِيدُ بْنُ غَزْوَانَ عَنْ أَبِي بَصِيرٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ عَنْ آبَائِهِ ع قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص‌ إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ اخْتَارَ مِنْ كُلِّ شَيْ‌ءٍ شَيْئاً اخْتَارَ مِنَ الْأَرْضِ مَكَّةَ وَ اخْتَارَ مِنْ مَكَّةَ الْمَسْجِدَ وَ اخْتَارَ مِنَ الْمَسْجِدِ الْمَوْضِعَ الَّذِي فِيهِ الْكَعْبَةُ وَ اخْتَارَ مِنَ الْأَنْعَامِ إِنَاثَهَا وَ مِنَ الْغَنَمِ الضَّأْنَ وَ اخْتَارَ مِنَ الْأَيَّامِ يَوْمَ الْجُمُعَةِ وَ اخْتَارَ مِنَ الشُّهُورِ شَهْرَ رَمَضَانَ وَ مِنَ اللَّيَالِي لَيْلَةَ الْقَدْرِ وَ اخْتَارَ مِنَ النَّاسِ بَنِي هَاشِمٍ وَ اخْتَارَنِي وَ عَلِيّاً مِنْ بُنِي هَاشِمٍ وَ اخْتَارَ مِنِّي وَ مِنْ عَلِيٍّ الْحَسَنَ وَ الْحُسَيْنَ وَ يُكْمِلُهُ اثْنَيْ عَشَرَ إِمَاماً مِنْ وُلْدِ الْحُسَيْنِ تَاسِعُهُمْ بَاطِنُهُمْ وَ هُوَ ظَاهِرُهُمْ وَ هُوَ أَفْضَلُهُمْ وَ هُوَ قَائِمُهُمْ‌ قَالَ عَبْدُ اللَّهِ بْنُ جَعْفَرٍ فِي حَدِيثِهِ يَنْفُونَ عَنْهُ تَحْرِيفَ الْغَالِينَ وَ انْتِحَالَ الْمُبْطِلِينَ وَ تَأْوِيلَ الْجَاهِلِينَ.[4]

این روایت را غیبت نعمانی با 2 طریقه روائی، غیبت شیخ طوسی، اثبات الوصیه مسعودی و دلائل الامامه طبری با سندهای مختلف آورده‌اند.

٣٣٥٥٢ ] ٢١ ـ وعن عليِّ بن إبراهيم ، عن أبيه ، عن ابن سنان ، أو غيره ، عمّن ذكره ، قال : سألت أبا عبد الله ( عليه السلام ) عن القرآن والفرقان ، ( أهما شيء واحد )؟ فقال : القرآن جملة الكتاب ، والفرقان المحكم الواجب العمل به.[5]

در وسائل جلد 27 صفحه 183 امام صادق می‌فرماید به مجموعه این کتاب، قرآن می‌گویند، اما فرقان جدا کننده بین حق و باطل و بخش محکمی است که عمل به آن واجب است.

مرحوم شیخ طوسی در أمالی و علامه مجلسی در بحارمی‌فرمایند قرآن و غرائب آن را که فرائض و حدود است، بیاموزید. قرآن 5 شکل دارد: حلال، حرام، محکم، متشابه و امثال. البته باید به متشابهات قرآن ایمان داشت. قرآن، کتابی است که بعضی از آقایان در روش‌های تفسیری صحیح قرآن اشاره کرده‌اند از جمله در کتاب المنهج الصحیح امام صادق (علیه السلام) می‌فرمایند قرآن محکم و متشابه دارد و باید به متشابه آن ایمان داشت اما زمینه عمل ندارد و در روایت دیگر امام صادق(علیه السلام) می‌فرماید متشابهات را نباید زمینه عمل برای قرآن قرار داد.

 


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo