درس خارج اصول استاد سید محسن حسینی‌فقیه

1400/12/16

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: استصحاب / تنبیهات استصحاب / استصحاب کلی قسم سوم / بررسی اصل عدم تذکیه و اشکالات آن

استصحاب عدم تذکیه

اگر پوست و گوشت حیوانی را دیدیم و شک داریم که آیا این پوست و گوشت از حیوانی است که مذکا، تذکیه و ذبح شرعی شده یا خیر، در اینجا مشهور فقها می‌گویند استصحاب عدم تذکیه را جاری می‌کنیم. حالت سابقه حیوان زنده عدم تذکیه است پس مذکا نبود و بعد از مردن این حیوان شک می‌کنیم که آیا پوست و گوشت او تذکیه شده یا خیر و عدم تذکیه را استصحاب می‌کنیم. اثر و استصحاب عدم تذکیه حرمت أکل و نجاست است.

در نقطه مقابل مرحوم فاضل تونی در کتاب وافیه اشکال کرده‌اند.

اشکال اول: در اینجا دو شیء داریم یکی میته و دیگری مذکا. نسبت بین این دو تضاد است و دو امر وجودی هستند، پس اگر عدم تذکیه را استصحاب کنیم، یعنی وقتی مذکا نباشد پس میته است و از اثبات عدم احد الضدین (عدم تذکیه) می‌خواهیم به میته برسیم و استصحابی که جاری می‌شود و اثر نفی یکی از دو ضد، اثبات ضد دیگر باشد، می‌شود اصل مثبت، چون اثبات آن ضد لازمه عقلی نفی این ضد است و اصل مثبت هم حجت نیست. پس عدم مذکا بودن را استصحاب می‌کنیم و میته بودن را نتیجه می‌گیریم و بر میته بودن اثر شرعی (حرمت أکل و نجاست) بار می‌کنیم.

در اینجا برای اثبات اثر شرعی بر مستصحب یک واسطه خورد. مستصحب چه بود؟ عدم مذکا. اثر شرعی حرمت أکل و نجاست و واسطه میته بودن و اثر و لازم عقلی عدم مذکا بودن است. لذا مرحوم فاضل تونی می‌فرمایند این استصحاب جاری نمی‌شود.

اشکال دوم: ممکن است یکی از آثار میته بودن نجاست نباشد بلکه نجاست از آثار مذکا نبودن باشد یعنی بگوییم همین مقدار که عدم تذکیه (مستصحب) را استصحاب کردیم بلافاصله حکم نجاست بار می‌شود و نیازی به واسطه نداریم. چون قبلاً گفتیم مستصحب عدم تذکیه، واسطه و لازم عقلی می‌شود میته بودن و اثر شرعی می‌شود نجاست. اشکال دوم این است که نیاز به واسطه نداشته باشیم یعنی بگوییم عدم تذکیه را استصحاب می‌کنیم و اثر شرعی (نجاست) بلافاصله بر آن بار می‌شود پس در اینجا واسطه عقلی نخورد.

ایشان می‌فرمایند باز هم اصل مثبت بودن و این اشکال لازم می‌آید چون می‌گویند اگر فرضاً پذیرفتیم که استصحاب عدم تذکیه برای حکم شرعی (نجاست) موضوع قرار گرفت، چه زمانی عنوان غیر مذکا بر آن بار می‌شود؟ بعد از اینکه روح از بدن حیوان خارج شد. اما اگر اثبات کنید که غیر مذکای قبل از خروج روح از بدن حیوان، غیر مذکا است، آیا اثر شرعی در آنجا طهارت است یا نجاست؟ طهارت. چون وقتی این حیوان زنده است و مذکا نیست، اثر شرعی می‌شود طهارت. به تعبیر دیگر هر عدم مذکایی موضوع نجاست نیست بلکه عدم مذکا بودن خاص است یعنی عدم مذکا بودن بعد از خروج روح از بدن حیوان؛ یعنی وقتی عدم تذکیه را اثبات کنیم نجاست را نتیجه می‌گیریم.

پس اثر شرعی بر اثبات عدم تذکیه در حال خروج روح بار می‌شود. از چه زمانی بگوییم عدم تذکیه حالت سابقه بوده؟ در زمان حیات حیوان. چون در زمان ممات چه زمانی بوده که حالت سابقه عدم تذکیه باشد؟ این حیوان از لحظه‌ای که مرده و روح از بدنش خارج شده، مذکا یا غیر مذکا بوده و حالت سابقه ندارد و مجبور هستیم حالت سابقه عدم تذکیه را به زمان حیات این حیوان بکشانیم. در این صورت لازمه‌اش می‌شود اصل مثبت چون می‌گوییم این حیوان در زمان حیات تذکیه نشده بود و اثر شرعی در آنجا طهارت بود و از لحظه‌ای که روح از بدن حیوان خارج شد باز هم حیوان مذکا نبود و لازم عقلی قبلی است یعنی وقتی این حالت در حال حیات تذکیه نشده بود لازمه‌اش این است که بعد از خروج روح از بدن هم کماکان عدم تذکیه باشد یعنی در این وسط یک واسطه می‌خورد و عدم مذکا بودن در حال حیات مستصحب می‌شود و لازمه‌اش می‌شود عدم مذکا بودن هنگام خروج روح از بدن و نتیجه می‌شود نجاست.

ایشان می‌فرمایند لأن غیر المذکی الذی هو موضوع للنجاسه إنما هو بعد زهوق الروح و أما غیر المذکی قبل زهوق الروح فهو توأم للطهاره فموضوع نجاسه إذاً عدم خاص فإذا اردنا اثباته باستصحاب عدم التذکیه حال الحیات یکون مثبتا لأن لازم عدم التذکیه حال الحیات هو بقاء عدم التذکیه لما بعد زهوق الروح. ولی ما این لازمه را نمی‌پذیریم و اگر هم بپذیریم لازمه عقلی نیست.

از بین بزرگان مرحوم آیت الله خویی در اصل سخن مرحوم فاضل تونی با ایشان موافقت کردند. مرحوم آیت الله خویی می‌فرمایند میته امر عدمی نیست که وقتی بگوییم عدم تذکیه یعنی خود میته بودن، بلکه ما هم مثل مرحوم فاضل تونی قائل هستیم که میته امر وجودی است. پس اگر عدم تذکیه را استصحاب کنیم، خود عدم تذکیه میته بودن نیست که بگوییم آثار میته بودن نجاست و حرمت أکل است و اصل مثبت لازم نیامد، بلکه میته امر وجودی است و اصل مثبت لازم می‌آید و اگر استصحاب عدم مذکی بودن را جاری کنید و میته بودن را نتیجه بگیرید و بعد آثاری را که در آیات و روایات بر عنوان میته بار شده، بار کنید، می‌شود اصل مثبت.

ما (مرحوم آیت الله خویی) این را پذیرفتیم ولی میته به چه چیزی گفته می‌شود؟ مرحوم فاضل تونی می‌فرمایند میته حیوانی است که خودبخود بمیرد و ذبح شرعی نشود. مرحوم آیت الله خویی می‌فرمایند این تعریف میته را از کجا آورده‌اید؟ آیا در لسان آیه و روایت چنین تعریفی برای میته آمده یا عرف چنین تعریفی برای میته می‌کند یا در لغت چنین تعریفی برای میته آمده است؟ خیر. چنین تعریفی برای میته صحیح نیست به علاوه ممکن است حیوانی خودبخود نمرده باشد بلکه مثلاً آنقدر او را زده باشند تا مرده باشد، پس آیا این حیوان خودبخود مرده یا جانش با عاملی گرفته شده است؟ به این حیوان میته می‌گوییم. در حالیکه میته به معنی خودبخود مردن نیست یعنی تعریف شما (مرحوم فاضل تونی) اخص شد چون می‌گویید میته یعنی خودبخود مردن. مرحوم آیت الله خویی می‌فرمایند ما یموت بالضرب أو الطعن أو بأی شیء غیر سبب شرعیه، به هر دلیلی غیر از سبب شرعی بمیرد. آیا در اینجا می‌توانیم بگوییم میته یعنی خودبخود مردن؟ خیر. اما در عین حال میته هست. پس مرحوم آیت الله خویی اصل اشکال مرحوم فاضل تونی را قبول دارند ولی بر معنایی که ایشان برای میته کردند، اشکال می‌کنند و می‌گویند این معنا درست نیست.

پس میته را چه معنایی کنیم؟ میته به هر حیوانی گفته می‌شود که مات بغیر سبب شرعیه، یعنی به غیر از سبب شرعی بمیرد. غیر از سبب شرعی گاهی این است که حیوان خودبخود بمیرد، گاهی این است که حیوان بر اثر گرسنگی و تشنگی بمیرد، گاهی این است که حیوان مورد ضرب قرار گرفته باشد و امثالهم.

لذا مرحوم آیت الله خویی می‌فرمایند میته را اینگونه معنا کنید که آن حیوانی که خودبخود نمرده، بلکه به غیر از سبب شرعی مرده است و شاهد مطلب عبارت مصباح المنیر فیومی است. لذا اشکال مرحوم آیت الله خویی به مرحوم فاضل تونی به تعریف میته است ولی اصل اشکال ایشان را می‌پذیرند.

آیت الله وحید در مغنی فی الاصول می‌فرمایند یک اثر شرعی خیلی مهم دارد و آن اینکه آیا لباس‌های پوستی- که از بلاد غیر مسلمان وارد می‌شود- پاک هستند یا نجس؟ به نظر مشهور نجس هستند. چون عدم تذکیه را استصحاب می‌کنند و لازم نیست اثبات میته بودن هم بشود چون آنها میته را امر وجودی و عدم تذکیه را امر عدمی می‌گیرند پس وقتی عدم تذکیه را اثبات و استصحاب کردیم، نتیجه می‌شود نجاست.

اما بنا بر نظر مرحوم آیت الله خویی و مرحوم فاضل تونی واضح است که اثر شرعی می‌شود طهارت. چون با استصحاب عدم تذکیه اثبات میته بودن نشد چون اگر با اثبات عدم تذکیه بخواهد اثبات میته بودن شود، می‌شود لازم عقلی و وقتی اثبات میته بودن نشد، اثبات نجاستش هم نمی‌شود چون نجاست اثر شرعی عدم تذکیه نیست بلکه اثر شرعی میته بودن است و اگر عدم تذکیه را استصحاب کنیم بر عدم تذکیه نجاست بار نمی‌شود و فرضاً اگر عدم تذکیه را استصحاب کنیم، اثر شرعی عدم تذکیه حرمت أکل است نه نجاست و مجبور هستیم یک واسطه (میته بودن) بزنیم و بگوییم اثر شرعی میته بودن نجاست است. پس می‌گوییم عدم تذکیه، نتیجه و اثر شرعی شد میته بودن و نتیجه شد نجاست که در این صورت می‌شود اصل مثبت.

پس اثر شرعی استصحاب عدم تذکیه حیوان نجاست نیست بلکه نجاست اثر میته بودن است و اگر بخواهید با استصحاب عدم تذکیه میته بودن را ثابت کنید، می‌شود لازمه عقلی و اصل مثبت که جایز نیست و اگر بخواهید با استصحاب عدم تذکیه نجاست را ثابت کنید، نجاست اثر شرعی عدم تذکیه نیست و خود میته بودن هم حالت سابقه ندارد که استصحاب شود. چه زمانی بوده که این میته بوده تا بعد بخواهید میته بودنش را استصحاب کنید؟ میته نبوده چون ابتدا حی و زنده بوده است. لذا به نظر مرحوم آیت الله خویی و مرحوم فاضل تونی اثر و حکم پوست‌هایی که از بلاد غیر مسلمان وارد می‌شود، طهارت است اما به نظر مشهور اثر آنها می‌شود نجاست.

اگر حرمت را اثر عدم تذکیه قرار دادیم، مسئله روان است یعنی به مجرد اینکه گفتیم عدم تذکیه را استصحاب می‌کنیم، بلافاصله بر آن حرمت أکل را بار می‌کنیم ﴿حرمت عليكم الميته والدَم و لحم الخنزير و ما اهلَ لغير الله به و المنخنقه و الموقوذه و المترديه و النطيحه و ما أَكل السبع إلا ما ذكيتم﴾[1] پس معلوم می‌شود که اینها حرام بودند إلا آنچه که تذکیه شود که خوردنش حلال می‌شود. پس حلیت و حرمت دائرمدار تذکیه و عدم تذکیه هستند.

شاید کسی بگوید مگر حرمت أکل و نجاست لازم و ملزوم یکدیگر نیستند؟

خیر، گاهی حرمت أکل هست اما نجاست نیست. شاهد مطلب زمان حیات حیوان است که در آن زمان حیوان نجاست ندارد اما حرمت أکل دارد یا اگر توسط صاحبش ذبح شرعی شده باشد، باز نجاست ندارد اما برای من (غیر از صاحب حیوان) حرمت أکل دارد. پس حرمت أکل ملازمه‌ای با نجاست ندارد که بگوییم این دو لازم و ملزوم یکدیگر هستند و از هم منفک نمی‌شوند.


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo