درس خارج اصول استاد سید محسن حسینی‌فقیه

1400/09/23

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: استصحاب / بررسی ادله حجیت استصحاب / دلیل چهارم: روایات / مکاتبه علی بن محمد القاسانی / بررسی سندی و دلالی حدیث

بعضی‌ها مثل مرحوم آیت الله خویی و دیگران، حتی مرحوم شیخ انصاری می‌فرمایند این روایت سنداً به خاطر قاسم بن یحیی ضعیف است. اما ما از راه دیگری اعتبار این حدیث را ثابت کردیم. در مورد دلالت این روایت هم 3 پاسخ به اشکال مرحوم شیخ انصاری وارد شد که ایشان فرمودند این روایت قاعده یقین را می‌فهماند. آخرین پاسخ از مرحوم آقا ضیاء محقق عراقی است و مرحوم آیت الله خویی و آیت الله وحید خراسانی هم همین پاسخ را اختیار کردند.

مرحوم آقا ضیاء محقق عراقی می‌فرمایند عبارت فالیمض علی یقینه در روایت پنجم ظهور دارد در استصحاب نه قاعده یقین و شک ساری. چون حضرت (علیه السلام) با فالیمض علی یقینه امر می‌کنند که باید بنا را بر یقین بگذارید. کدام یقین؟

- یا یقینی که سابق بوده و الان شک، آن را ویران کرده که بشود قاعده یقین و شک ساری

- یا یقینی که سابق بوده و الان هم هست، چون در استصحاب یقین سابق الان هم هست. یعنی یقین به این عمل در گذشته و شک نسبت به بقاء آن عمل در زمان حال.

پس در استصحاب یقین، باقی و فعلی است. ظهور عبارت فالیمض علی یقینه در یقینی است که وجود دارد. چون اگر وجود نداشته باشد، مضی علی یقین معنا ندارد. مضی یعنی بگذر و بنا را بر یقین بگذار. کدام یقین؟ یقینی که ظهور دارد در یقینی که وجود دارد، نه یقینی که به وسیله آمدن و سرایت کردن شک به آن یقین، از بین رفته است، چون در قاعده شک ساری یقینی وجود ندارد. پس ظهور عبارت فالیمض علی یقینه در استصحاب است و قاعده یقین نیست.

نکته فقهی: آقایان می‌گویند جامد و مشتق وقتی استعمال می‌شوند، در موجود بالفعل ظهور دارند. در اینجا هم یقین جامد است، چون در موجود بالفعل ظهور دارد، ولی در شک ساری، یقین موجود بالفعل نیست و اصل در عناوین این است که اگر موجود نباشد باید با یک عبارتی روشن شود.

روایت ششم مکاتبه علی بن محمد القاسانی (قاسان معرب کاشان (علی بن محمد الکاشانی)) است. این روایت را مرحوم شیخ طوسی به اسنادشان از محمد بن الحسن صفار صاحب بصائرالدرجات (از اصحاب امام حسن عسگری (علیه السلام)) از علی بن محمد القاسانی نقل می‌کنند.

13 وباسناده عن محمد بن الحسن الصفار، عن علي بن محمد القاساني قال: كتبت إليه وأنا بالمدينة أسأله عن اليوم الذي يشك فيه من رمضان هل يصام أم لا؟ فكتب: اليقين لا يدخل فيه الشك، صم للرؤية، أفطر للرؤية.[1]

من به ایشان نامه نوشتم در حالیکه در مدینه بودم از روزی که در آن روز شک وجود دارد؛ روزی که نمی‌دانم ماه رمضان هست یا خیر و روزه باید گرفته شود یا خیر. یقین، در آن، شک داخل نمی‌شود، روزه بگیر با رؤیت هلال و افطار کن با رؤیت هلال.

مرحوم شیخ انصاری می‌فرمایند اظهر الروایات فی هذا المجال، ظهور این روایت برای حجیت استصحاب از روایات دیگر بیشتر است.

ابتدا بحث سندی می‌کنیم. سند مرحوم شیخ انصاری و طریقش به محمد بن الحسن صفار با توجه به آنچه که در مشیخه گفته، مشکلی ندارد. تنها مشکلش وجود علی بن محمد القاسانی و مضمره بودن روایت است.

علی بن محمد القاسانی مثل جناب زراره و محمد بن مسلم و امثالهم نیست که بگوییم لاینقل إلا عن الامام. البته مرحوم شهید صدر می‌فرمایند هر روایتی که به نظر من، از امامی نقل کند و ضمیر بیاورد، حتماً از معصوم (علیه السلام) است. ایشان می‌فرمایند چطور ما وقتی نقل روایت می‌کنیم، می‌خواهیم آن را به معصوم (علیه السلام) برسانیم و اگر ضمیر بیاوریم، روایت را از قول دیگران نمی‌گوییم، بلکه به عنوان روایت از معصوم (علیه السلام) نقل می‌کنیم. اما آقایان می‌گویند علی بن محمد القاسانی از اجلاء نیست، پس اضمارش تولید اشکال می‌کند.

در مقام پاسخ می‌گوییم مرحوم شیخ انصاری از محمد بن الحسن صفار نقل کرده و در جاهای دیگر تعابیری دارد که از آن تعابیر به دست می‌آید که کتاب و جامع محمد بن الحسن صفار به دست مرحوم شیخ طوسی رسیده است. بین مرحوم شیخ طوسی و محمد بن الحسن صفار واسطه زیادی وجود ندارد، خصوصاً اینکه مرحوم شیخ طوسی کتابخانه عظیمی در بغداد داشت ولی توسط سنی‌های متعصب آتش زده شد و بسیاری از آن کتاب‌های نفیس در کتابخانه مرحوم شیخ طوسی سوخت. پس اضمارش مشکلی ندارد.

مرحوم شیخ طوسی می‌فرمایند علی بن محمد القاسانی ضعیف است. احمد بن محمد بن عیسی گفته سمع منه مذاهب منکره، از علی بن محمد القاسانی حرف‌هایی شنیده شده و مذاهبی که منکر آنهاست، یعنی حرف‌هایی دارد که مورد قبول ما نیست. اما ما مثل آیت الله سیستانی می‌گوییم به این کلام اعتباری نیست. چون مرحوم نجاشی تصریح می‌کند که لایوجد فی کتبه ما یدل علیه، ما پیدا نمی‌کنیم در کتاب‌های علی بن محمد القاسانی یا در کتاب احمد بن محمد بن عیسی که تصریح کرده باشد که ایشان چنین شخصی است. به علاوه أن المذاهب منکره یعنی چه؟ ممکن است به اختلاف مسلک‌ها، یک مذهبی برای من منکر باشد، مثلاً اهل نقل روایات مقامات باشد، البته احمد بن محمد بن عیسی هم با نقل روایات مقامات معجزات مخالف بود، به خاطر همین ایشان گفته سمع منه مذاهب منکره.

تعبیر مرحوم نجاشی این است که کان فقیهاً فاضلا مکثراً فی الحدیث. این چه تعبیری است؟ و بعد در رجال نجاشی شماره 255 النّجاشى قال على بن محمّد بن شيره القاسانى ابو الحسن كان فقيها مكثرا من الحديث فاضلا عمر عليه احمد بن محمّد بن عيسى ذكر انّه سمع منه مذاهب منكره و ليس في كتبه ما يدلّ على ذلك[2] ، احمد بن محمد بن عیسی، علی بن محمد القاسانی را رد کرده و گفته از او مذاهب منکره‌ای شنیدم ولی من هر چه می‌گردم چنین چیزی پیدا نمی‌کنم. به علاوه مرحوم شیخ طوسی می‌فرمایند علی بن محمد القاسانی ضعیف است. مرحوم تفرشی صاحب نقدالرجال می‌فرمایند اتفاقاً علی بن محمد القاسانی ابن شیره است و ابن شیره یقیناً ثقه است.

پس با توجه به تعبیر مرحوم نجاشی (فقیهاً فاضلاً مکثراً فی الحدیث) و مرحوم شیخ طوسی (علی بن محمد القاسانی ضعیف است) و سند ضعفش احمد بن محمد بن عیسی است که می‌گوید سمع منه مذاهب منکره و با توجه به روحیات احمد بن محمد بن عیسی، لذا سند این روایت هیچ اشکالی ندارد.

دلالت حدیث

دلالت این روایت این است که 2 یوم الشک داریم.

1- ابتدای ماه رمضان که نمی‌دانیم ماه رمضان شده یا نشده است. مثلاً 29 روز از ماه شعبان گذشته و نمی‌دانیم اول ماه رمضان است یا آخر ماه شعبان.

2- آخر ماه رمضان که 29 روز گذشته و نمی‌دانیم فردا سی‌ام ماه رمضان است یا اول ماه شوال و نمی‌دانیم روزه بگیریم یا خیر.

حالت سابقه این دو روز با هم فرق می‌کند. حالت سابقه در یوم الشک اول عدم وجوب صیام است چون آخر ماه شعبان بوده، ولی حالت سابقه در یوم الشک دوم وجوب صیام است چون آخر ماه رمضان بوده است.

حضرت (علیه السلام) پاسخ می‌دهند و می‌فرمایند الیقین لایدخل فیه الشک، یقین داخل در شک نمی‌شود. یعنی یقین سر جای خود محفوظ است و شک نمی‌تواند داخل یقین شود و یقین را کنار بزند. صم للرؤیه و افطر للرؤیه، اول ماه رمضان اگر می‌خواهی روزه بگیری، با رؤیت هلال روزه بگیر، پس اگر هلال رؤیت نشد، بنا را بگذار بر عدم ورود ماه رمضان و بر بقاء ماه شعبان. آخر ماه هم همین است؛ یعنی اگر خواستی افطار کنی و بگویی عید فطر است که روزه در آن حرام است، افطارت با رؤیت باشد، یعنی بی رؤیت افطار نکن. پس ماه رمضان استصحاب می‌شود و کاملاً و به حسب ظاهر با قاعده استصحاب جور در می‌آید و فرمایش مرحوم شیخ انصاری هم همین است.

سؤال: چرا می‌گوید یقین اظهر است؟ صحیحه اول یک شبهه داشت که شاید اختصاص به باب وضو داشته باشد و الف لام الیقین، الف لام عهد باشد. صحیحه دوم که شک در رکعات بود، شبهه داشت که شاید مراد یقین به برائت ذمه باشد. موثقه اسحق بن عمار من کان علی یقین فشک شبهه قاعده یقین بود. مرحوم شیخ انصاری می‌فرمایند اما در این روایت هیچ احتمال مخالفی که بخواهد ظهور برایش ایجاد شود، وجود ندارد و حدیث کاملاً ظهور دارد در استصحاب و می‌گوید استصحاب حجت است.

درست است که مورد، مورد صیام است اما قاعده، قاعده عامه است. صم للرؤیه و افطر للرؤیه را کنار بگذار. تعبیر حضرت (علیه السلام) این است که می‌فرمایند الیقین لایدخل فیه الشک بنائاً علی هذه القاعده العامه. پس صم للرؤیه و اگر رؤیت نشد، روزه واجب نیست و افطر للرؤیه و اگر رؤیت نشد، روزه واجب است. هر دو به اعتبار حالت سابقه.

لذا مرحوم شیخ انصاری می‌فرمایند الیقین لایدخل فیه الشک، یعنی شک، یقین را فاسد نمی‌کند و یقین را بنا بگذار و شاهدش هم صم للرؤیه است و این تفریع با استصحاب سازگار است. مرحوم آیت الله خویی هم قائل به همین هستند و می‌فرمایند این، دلیل بر استصحاب است.

احتمال دوم روایت ششم که مرحوم آخوند، مرحوم محقق نائینی و بعضی دیگر از بزرگان از جمله از معاصرین آیت الله سیستانی قائل به این احتمال هستند. احتمال دوم این است که حضرت (علیه السلام) فرمودند الیقین لایدخل فیه الشک. در این عبارت کلمه الیقین یعنی آنچه که در آن یقین معتبر است و باید به صورت جزمی و یقینی آورده شود، به صورت مشکوک جا ندارد. یعنی بعضی چیزها هستند که انسان باید به صورت جزمی و یقینی بداند که واجب است، اما اگر جزم و یقین به وجوبش نداری، نباید آن را بیاوری. در مورد روزه، هم جزم و افطار لازم است و هم باید یقین کنید که روز عید فطر است و هم در ابتدای ماه رمضان باید یقین کنید که ماه رمضان است و کاری به استصحاب ندارد.

مؤید احتمال دوم 2 روایت است و این مؤید را آیت الله سیستانی گفته‌اند. ایشان می‌فرمایند احتمال دوم 2 مؤید دارد.

[ ١٣٣٤٩ ] ١١ ـ وعنه ، عن فضالة ، عن سيف بن عميرة ، عن إسحاق بن عمار ، عن أبي عبدالله عليه‌السلام أنه قال : في كتاب علي عليه‌السلام : صم لرؤيته وأفطر لرؤيته ، وإياك والشك والظن ، فإن خفي عليكم فأتموا الشهر الاول ثلاثين.[3]

مؤید اول معتبره اسحق بن عمار است، با شک و ظن کار نکن با یقین کار کن. یعنی اول ماه رمضان با یقین به ماه رمضان روزه بگیر و آخر ماه رمضان با یقین به عید فطر روزه را افطار کن و کاری به حالت سابقه ندارد. یقین یعنی عملت باید بر اساس یقین باشد نه بر اساس شک و ظن و وهم.

[ ١٣٤٤٠ ] ١١ ـ وبإسناده عن علي بن مهزيار، عن محمد بن أبي عمير، عن أبي أيوب وحماد، عن محمد بن مسلم، عن أبي جعفر عليه‌السلام قال: إذا رأيتم الهلال فصوموا، وإذا رأيتموه فأفطروا، وليس بالرأي ولا بالتظنّي ولكن بالرؤية والرؤية ليس أن يقوم عشرة فينظروا فيقول واحد هو ذا هو وينظر تسعة فلا يرونه، إذا رآه واحد رآه عشرة آلاف، وإذا كان علة فأتم شعبان ثلاثين.[4]

وزاد حماد فيه : وليس أن يقول رجل : هو ذا هو ، لا أعلم إلاّ قال : ولا خمسون.

ورواه الكليني عن عدة من أصحابنا ، عن أحمد بن محمد ، عن علي بن الحكم ، عن أبي أيوب مثله ، إلى قوله : إذا رآه واحد رآه الف ولم يزد على ذلك.

ورواه الصدوق بإسناده عن محمد بن مسلم مثله.

روایت دوم معتبره محمد بن مسلم است. با رأی و گمان نمی‌شود کار کرد باید با رؤیت کار کرد و ملاک رؤیت هلال باشد.

روایات دیگری هم داریم که در خصوص روزه وارد شده‌اند، مثل معتبره ابی ایوب که می‌فرمایند إن شهر رمضان فريضة من فرائض الله فلا تؤدوا بالتظني، این فریضه با گمان ادا شدنی و تأدیه شدنی نیست.

از این روایت و روایاتی که در باب رکعات آمده، استفاده می‌شود که بین فرائض و سنن تفاوت است. فرائض با ظن و گمان ادا نمی‌شود، یعنی فرائض باید با یقین ادا شوند. فرائض چیست؟

١ ـ باب بطلان الصلاة بالشكّ في عدد الأوّلتين من الفريضة دون الأخيرتين ودون النافلة

[ ١٠٣٧٥ ] ١ ـ محمّد بن علي بن الحسين بإسناده عن زرارة بن أعين قال: قال أبو جعفر (عليه السلام): كان الذي فرض الله تعالى على العباد عشر ركعات وفيهنّ القراءة وليس فيهنّ وهم، يعني سهواً، فزاد رسول الله (صلى الله عليه وآله) سبعاً وفيهنّ الوهم وليس فيهنّ قراءة، فمن شكّ في الأوليين أعاد حتى يحفظ ويكون على يقين ، ومن شكّ في الاخيرتين عمل بالوهم.[5]

جناب زراره در روایتی از امام باقر (علیه السلام) نقل می‌کند که فرض الهی 10 رکعت (5 وعده (5تا دوتا)) بود اگر شک کنی شکت مبطل نماز است پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) 2 رکعت به ظهر، 2 رکعت به عصر، یک رکعت به مغرب و 2 رکعت به عشاء (مجموعاً 7 رکعت به رکعات) اضافه کردند در عین حال جای شک هست و در 7 رکعت، قرائت هم واجب نیست (به قرینه روایت‌های دیگری که معین کرده‌اند) هر کس در 2تای اول شک کرد اعاده می‌کند تا حفظ کند و درست بداند که رکعت اول یا رکعات بعدی است تا به یقین برسد و به احکام شک عمل کند.

بنابراین آنچه که فرائض بود، علم و یقین و قطع در آنها به نحو موضوعیت اخذ شده بود. نتیجه اینکه در این امور باید بر اساس امور یقینی در مقام امتثال عمل کنیم. از این روایات احتمال دوم را از مرحوم آخوند، مرحوم محقق نائینی، آیت الله سیستانی و بعضی دیگر از بزرگان استفاده می‌کنیم.

حاصل مطلب روایت ششم

1- از الیقین لایدخل فیه الشک استفاده استصحاب شد به نظر مرحوم شیخ انصاری و مرحوم آیت الله خویی

2- استفاده شد که عمل باید بر اساس یقین باشد نه بر اساس شکوک


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo