درس خارج اصول استاد سید محسن حسینی‌فقیه

1400/09/01

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: استصحاب / بررسی ادله حجیت استصحاب / دلیل چهارم: روایات - فقه الحدیث صحیحه اولی زراره - بیان مناقشات در استدلال به صحیحه اولای زراره (اصل سببی و مسببی)

روایت اول، صحیحه اولای جناب زراره بود که بیان کردیم.

٣٧ ـ باب أنّ كلّ شيء طاهر حتى يعلم ورود النجاسة عليه ، وأنّ من شك في أنّ ما أصابه بول أو ماء مثلاً ، أو شك في تقدم ورود النجاسة على الاستعمال وتأخرها عنه بنى على الطهارة فيهما .

[ ٤١٩٢ ] ١ ـ محمّد بن الحسن بإسناده عن الحسين بن سعيد ، عن حمّاد ، عن حريز ، عن زرارة قال : قلت له : أصاب ثوبي دم رعاف أو غيره أو شيء من منيّ ـ إلى أن قال ـ فإن ظننت أنه قد أصابه ولم أتيقّن ذلك فنظرت فلم أر شيئاً ثمّ صلّيت فرأيت فيه ، قال : تغسله ، ولا تعيد الصلاة ، قلت : لم ذاك ؟ قال : لأنك كنت على يقين من طهارتك ثمّ شككت فليس ينبغي لك أن تنقض اليقين بالشك أبداً .

قلت : فهل عليّ إن شككت في أنّه أصابه شيء أن أنظر فيه ؟ قال : لا ، ولكنك إنما تريد أن تذهب الشك الذي وقع في نفسك ، الحديث.[1]

ورواه الصدوق في ( العلل ) عن أبيه ، عن عليّ بن إبراهيم ، عن أبيه ، عن حمّاد ، عن حريز ، عن زرارة ، عن أبي جعفر ( عليه السلام ) مثله.

٤٤ ـ باب حكم من علم بالنجاسة في أثناء الصلاة .

[ ٤٢٣٦ ] ١ ـ محمّد بن الحسن بإسناده عن الحسين بن سعيد ، عن حمّاد ، عن حريز ، عن زرارة قال : قلت : أصاب ثوبي دم رعاف أو شيء من مني ـ إلى أن قال ـ إن رأيته في ثوبي وأنا في الصلاة ؟ قال : تنقض الصلاة وتعيد إذا شككت في موضع منه ثمّ رأيته ، وإن لم تشكّ ثمّ رأيته رطباً قطعت وغسلته ثمّ بنيت على الصلاة ، لأنّك لا تدري لعلّه شيء أوقع عليك ، فليس ينبغي أن تنقض اليقين بالشك.[2]

ورواه الصدوق في ( العلل ) عن أبيه ، عن علي بن إبراهيم ، عن أبيه ، عن حمّاد ، عن حريز ، عن زرارة ، عن أبي جعفر ( عليه السلام ) ، مثله.

روایت دوم در وسائل جلد 3 ابواب نجاسات باب‌های 37، 41، 42 و 44. در این روایت ابواب پراکنده هستند چون هر فقره از روایت مناسب بابی است دون باب و بزرگان هم در گذشته روایات را تقطیع می‌کردند و هر بخش را در کتاب مناسب همان قسمت می‌آوردند.

مرحوم شیخ طوسی و مرحوم شیخ صدوق به این روایت سند دارند. سند مرحوم شیخ طوسی مضمره و سند مرحوم شیخ صدوق مصرحه است، یعنی به اسم امام (علیه السلام) تصریح می‌کند. در مضمره بودن سند مرحوم شیخ طوسی هم اضمار کسی مثل جناب زراره اشکالی ندارد.

سند مرحوم شیخ صدوق صحیحه است، اما مرحوم شیخ طوسی ابتدا سند را در مشیخه به حسین بن سعید می‌رسانند و می‌فرمایند إلی حسین بن سعید. ولی مرحوم شیخ طوسی ایشان را درک نکردند. در وسط سند مرحوم شیخ طوسی آقای احمد بن محمد بن الحسن بن الولید قرار گرفته که ایشان توثیق خاص نشده است. اما ادعای ما این است که ایشان از مشایخ اجازه است و علما از او نقل روایت کرده‌اند، لذا وثاقت ایشان از نظر ما ثابت است.

سند مرحوم شیخ طوسی هم تا حسین بن سعید و از ایشان به بعد صحیح است و فقط وسط سند احمد بن محمد بن الحسن بن الولید است. به علاوه مرحوم شیخ طوسی در کتاب فهرست طریق صحیح به حسین بن سعید دارد. طریق ایشان این است که می‌فرمایند عده من اصحابنا، که در عده من اصحابناهای مرحوم شیخ طوسی، مرحوم شیخ مفید همیشه داخل است إلا ما خرج. بعد ایشان می‌فرمایند عن محمد بن علی بن الحسین که مراد مرحوم شیخ صدوق است.

نقش ترکیب و تعویض سند در حجیت روایات این است که اگرچه مرحوم شیخ طوسی در تهذیب به حسین بن سعید سند دارند و آقایان در مورد یک نفر (احمد بن محمد بن الحسن بن الولید) تردید دارند، ولی مرحوم شیخ طوسی به حسین بن سعید طریق صحیح دارند و از حسین بن سعید تا امام (علیه السلام) اشکالی ندارد، لذا از زمان مرحوم شیخ طوسی تا حسین بن سعید بلااشکال می‌شود. پس سند این روایت بلامحذور است.

در این روایت جناب زراره حدود 6 یا 7 سؤال از امام (علیه السلام) می‌پرسد و امام (علیه السلام) هم جواب می‌دهند و هر کدام از سؤال‌ها و جواب‌ها حلال یک مشکل اساسی است. بسیاری از سؤال‌های جناب زراره از امام (علیه السلام) برای انسان قاعده درست می‌کند.

1- جناب زراره می‌گوید به حضرت گفتم به لباسم خون ریخته و اثرش را علامت گذاشتم تا اینکه بشویم و به نماز ایستادم و فراموش کردم که لباسم نجس بوده است. یعنی لباسش را نشسته است. پس فرض قضیه این است: قبل از نماز علم به نجاست، سپس نسیان، سپس نماز، بعد از نماز یادآوری. به تعبیر دیگر علم تفصیلی به نجاست پیدا کرده، نسیان کرده، نماز را خوانده و بعد از نماز به یاد آورده که لباسش نجس بوده است.

در اینجا رفع عن أمتی تسعه اشیاء که یکی از آنها نسیان باشد، شامل حال او نمی‌شود. چون می‌توانست لباسش را بشوید ولی نشُست. یعنی گناه نکرده ولی نمازش هم باطل است. حضرت می‌فرمایند تعید الصلوه و تغسله، نمازت را اعاده کن و لباست را هم بشوی. یعنی بحث نسیان بعد از علم تفصیلی است.

2- یک قطره خون روی لباس فردی ریخته و چون رنگ لباسش تیره است، خون دیده نمی‌شود و می‌گوید درست نفهمیدم ولی می‌دانم که به لباسم خون ریخته است. بررسی کردم ولی جای خون را پیدا نکردم و وقتی نمازم تمام شد، موضع خون را پیدا کردم. حضرت می‌فرمایند تغسله و تعید (مثل فراز اول). چون در اینجا علم اجمالی به نجاست دارد و اصول نافیه تکلیف در اطراف علم اجمالی جاری نمی‌شود. پس باید قبل از نماز لباسش را بشوید.

3- در اینجا از حالت علم خارج و وارد حالت ظن می‌شویم. شخصی می‌گوید احتمال زیاد دادم که خون اصابه کرده باشد ولی یقین ندارم و در عین حال دقت کردم ولی چیزی ندیدم و نمازم که تمام شد، خون را دیدم. پس فرض قضیه در این است: ظن به نجاست دارد و نمازش را با حالت ظن می‌خواند و بعد از نماز علم به نجاست و مکان نجاست پیدا می‌کند.

حضرت می‌فرمایند تغسله و لاتعید الصلوه. چون علم به نجاست نداشته و هیچ کوتاهی در انجام این کار نکرده است. شاهد در اینجا این است که اگر قلت لم ذلک را سؤال بگیرید، می‌شود 7 سؤال، ولی اگر قلت لم ذلک را دنباله فإن ظننت بگیرید، می‌شود 6 سؤال.

جناب زراره فهمید که در 2 فراز قبلی حضرت فرمودند هم شستن لباس و هم اعاده کردن نماز لازم است؛ ولی در این فراز حضرت فرمودند غسل بلااعاده و لذا برایش سؤال ایجاد شد. قبل از نماز یقین داشت که لباسش پاک است ولی بعد احتمال داد که لباسش نجس شده و بررسی هم کرد و چیزی ندید. یعنی شک در نجس شدن لباس مربوط به قبل از نماز است. حضرت کلمه شک را به کار بردند و چون ظن به اصابه را هم حکماً ملحق به شک می‌کنیم، عدم العلم می‌شود و شامل همه آنها می‌شود. حضرت می‌فرمایند یقین به طهارت داشتی و بعد هم شک کردی و نمازت را با همان حال خواندی و بعد از نماز خون را پیدا کردی. از فراز 3 حجیت استصحاب استفاده می‌شود.

4- فرد علم به اصابه دارد ولی نمی‌داند کجاست. فراز 2 این بود که موضع را نمی‌دانست ولی علم به اصابه داشت، ولی در فراز 4 نمی‌داند کجای لباسش نجس شده ولی فهمیده که یک قطره خون به لباسش چکیده است. از حضرت سؤال می‌کند که آیا موضع را بشویم؟ فراز 4 بیان آموزش کیفیت تطهیر با علم اجمالی است. حضرت می‌فرمایند ناحیه‌ای را که شاید ناحیه کل جلوی لباس باشد، باید بشوید. یعنی حضرت دوباره دارند دایره علم اجمالی او را محدود می‌کنند. در فراز 2 دایره علم اجمالی محدود بود ولی در فراز 4 حضرت آموزش می‌دهند که در این شرایط خودتان را به زحمت نیندازید و بشویید.

5- جناب زراره از حضرت سؤال می‌کند که اگر شک در اصابه کردم، آیا باید بررسی و دقت کنم که ببینم به کجا اصابه کرده یا خیر؟ فراز 5 قاعده کلیه در شبهات موضوعیه و عدم لزوم فحص را آموزش می‌دهد. حضرت می‌فرمایند فحص و بررسی لازم نیست. ولی به اعتبار اینکه بخواهید این شک را از بین ببرید، اشکالی ندارد که بررسی کنید.

6- تمام سؤالات قبلی در فرازهای 1 تا 5 مربوط به قبل از نماز بود. در دو فراز علم و در یک فراز ظن پیدا شد، در یک فراز علم اجمالی و در یک فراز در اصابه شک داشت. در فراز 6، حدوث، مربوط به وسط نماز است. یعنی در حال نماز متوجه شد که یک قطره خون روی لباسش ریخته است. حضرت می‌فرمایند:

الف- تنقض الصلوه و تعید إذا شککت فی موضع منه ثم رأیته، إذا شککت مربوط به قبل از نماز است و شاید کسی بگوید اگر شک مربوط به قبل از نماز است، این فراز با فرازهای قبلی چه فرقی دارد؟ فرقش این است که وسط نماز علم به نجاست پیدا کرد. ولی در فرازهای قبلی اینگونه نبود، یعنی علم قبل از نماز و یا بعد از نماز بوده است، ولی علم در حین نماز نداشتیم. حضرت می‌فرمایند اگر شک کرده بودی و وسط نماز دیدی، باید نمازت را بشکنی و موضع را بشویی و دوباره نماز را اعاده کنی. چون الان می‌فهمد که از ابتدای نماز تا وسط نماز با طهارت نیست.

ب- وإن لم تشكّ ثمّ رأيته رطباً، قبل از نماز شک نداشتی و وسط نماز یک خون تازه دیدی. نماز را همین جا نگه دار و موضع را بشوی و دوباره بقیه نماز را ادامه بده، البته به شرطی که حال و شرایط نماز از بین نرود مثل استدبار إلی القبله، فصل طویل، عدم صدق موالات و خروج از هیئت و حال نماز از دیدگاه عرف تلقی نشود. چون هر کدام از این حالات باشد، نماز باطل می‌شود.

در فراز 6 جامع دو فرض الف و ب این است که علم به نجاست وسط نماز حاصل شده است. با این تفاوت که در یک فرض شک قبل از نماز حاصل شده و در یک فرض شک قبل از نماز هم حاصل نشده است.

شاهد دوم ما برای حجیت استصحاب اینجاست که یقین دارد لباسش قبل از نماز پاک بوده اما در وسط نماز شک دارد که این خون الان ایجاد شده و یا از ابتدای نماز با شخص بوده است. شاید از ابتدای نماز هم بوده و شاید هم الان ایجاد شده است. یعنی شک دارد که از چه زمانی حادث شده است.

دو طرف قضیه را 2 یقین می‌گیرد که صبح یقین به طهارت داشته و وسط نماز یقین به نجاست دارد. در وسط نماز شک دارد که آیا این نجاست از ابتدای نماز تا الان بوده و یا همین الان عارض شده است. اگر از ابتدای نماز بوده، فراز قبلی است، یعنی باید نماز را دوباره اعاده کند و یا از ابتدای نماز نبوده، بلکه همین الان حادث شده، یعنی از قبل تا الان شک داریم.

در این حالت باید بگوییم:

انشاءالله صبح پاک بوده است.

تا اذان صبح پاک بوده است.

از ابتدای نماز تا رکعت دوم پاک بوده است.

شاید در رکعت دوم الان نجس شده است.

حال باید لباسش را بشوید و نماز را ادامه دهد، به شرطی که شرایط نماز از بین نرود.

 


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo