درس خارج اصول استاد سید محسن حسینی‌فقیه

1400/08/16

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: استصحاب / بررسی ادله حجیت استصحاب / دلیل چهارم: روایات / بررسی سندی و دلالی صحیحه زراره

در مورد ادله حجیت استصحاب است 4 دلیل داریم.

دلیل اول: سیره عملی عقلا

دلیل دوم: قانون و قاعده غلبه

دلیل سوم: اجماع

دلیل چهارم: روایات

این روایات طوائفی دارد. یکی از طوائف، صحیحه معروف جناب زراره است. این روایت را مرحوم شیخ نقل می‌کند و مرحوم صاحب وسائل از مرحوم شیخ طوسی در کتاب وضو، باب اول و حدیث اول نقل می‌کنند. روایت مضمره است و از 2 بخش تشکیل می‌شود. در این روایت در 2 مقام بحث می‌کنیم.

مقام اول: سند حدیث

مقام دوم: دلالت و فقه الحدیث

از حیث سند مرحوم شیخ طوسی به إسنادش از حسین بن سعید اهوازی نقل می‌کنند و بین مرحوم شیخ طوسی و حسین بن سعید اهوازی واسطه و فاصله است و مرحوم شیخ طوسی به حسین بن سعید اهوازی حداقل 4 طریق دارد و بعضی از این طرق قطعاً درست است. به قول مرحوم علامه حلی که تصریح می‌کنند که طریق مرحوم شیخ طوسی به حسین بن سعید اهوازی صحیح است و مشکلی ندارد. پس سند این روایت محذوری ندارد. به قول آیت الله وحید این سند از اسناد عالیه است چون در طریق این سند بعضی از اصحاب اجماع هستند. اضمار این سند در اینجا ضرر نمی‌زند چون شخصیتی مثل زراره وقتی نقل می‌کند که من ارکان الدین و من الفقها و من اصحاب الصادقین که صاحب الواح و کتب و مرجع برای دیگران هستند، لذا مثل زراره لایضمر إلا عن المعصوم.

بعضی از بزرگان مثل سید بحرالعلوم در الفوائد الاصولیه در فایده 33 می‌فرمایند زراره عن الباقر (علیه السلام) و تصریح می‌کند به امام باقر (علیه السلام) و بزرگان می‌گویند شخصیتی مثل سید بحرالعلوم اهل اینکه ندیده نقل کند و اسناد دهد، نیست و شاید اصل زراره به دست سید بحرالعلم رسیده بوده، همچنان که بعضی از اصول اربعه به دست معاصرین ما رسیده است.

١١ ـ وبهذا الاسناد عن الحسين بن سعيد عن حماد عن حريز عن زرارة قال قلت له : الرجل ينام وهو على وضوء أتوجب الخفقة والخفقتان عليه الوضوء؟ فقال يا زرارة : قد تنام العين ولا ينام القلب والاذن فإذا نامت العين والاذن والقلب فقد وجب الوضوء ، قلت فان حرك إلى جنبه شئ ولم يعلم به قال : لا حتى يستيقن انه قد نام حتى يجيئ من ذلك أمر بين وإلا فانه على يقين من وضوئه ، ولا ينقض اليقين أبدا بالشك ولكن ينقضه بيقين آخر.[1]

در این روایت 2 سؤال توسط زراره مطرح شده است.

سؤال اول این است که وقتی با وضو می‌خوابد آیا خفقه (چرت زدن) موجب بطلان وضو می‌شود؟ در این فراز حداقل 3 احتمال وجود دارد.

احتمال اول این است که زراره می‌داند برای وضو یک سری نواقض مثل بول، غائط، نوم و غیره وجود دارد و سؤال می‌کند که آیا چرت‌زدن هم ناقض هست یا نیست؟ یعنی می‌داند که چرت زدن، خوابیدن نیست و در معنای چرت‌زدن و ارتباطش با خوابیدن تردیدی ندارد، ولی می‌گوید آیا یکی از نواقض وضو هم چرت هست یا نیست که می‌شود شبهه حکمیه. چون حکم چرت‌زدن را سؤال می‌کند.

احتمال دوم این است که می‌داند چرت زدن با این عنوان ناقضیت ندارد و می‌داند که نوم ناقضیت دارد. اما سؤال می‌کند که چرت زدن هم مصداقاً موجب حصول نوم می‌شود یا خیر؟ و آیا خفقه هم مصداقی از مصادیق نوم هست یا نیست؟ که می‌شود شبهه مصداقیه برای نوم. در این احتمال مفهوم نوم برایش روشن است ولی نمی‌داند خفقه مصداق آن هست یا نیست.

احتمال سوم این است که نسبت به نوم شبهه مفهومیه دارد و دایره مفهوم نوم سعتاً و ضیقاً برایش مردد است. یعنی می‌داند که نوم اگر چنین و چنان شود یقیناً محقق است اما آیا مفهوم نوم ذو مراتب است؟ یعنی مراتبی دارد که یکی از مرتبه‌های ادنی آن چرت‌زدن است. پس دایره مفهوم نوم مردد است.

بعضی‌ها می‌گویند روایت ظهور در احتمال سوم دارد چون حضرت در پاسخ می‌فرمایند گاهی چشم خوابش می‌برد، ولی قلب، حواس و گوش هشیاری دارند و این مقدار، خوابی که ناقض باشد، نیست. ولی گاهی چشم، گوش و قلب هشیاری و ادراک ندارند و خواب ناقض حاصل می‌شود. چون حضرت نوم را در آن کلمه به کار برده و می‌فرمایند نوم مراتب دارد ولی آن خوابی که ناقض وضو است، خواب در مرتبه عالیه است نه در مرتبه دانیه؛ چون حضرت کلمه تنام را به کار بردند. حضرت خواستند بفهمانند ما نومی داریم که ذو مراتب است و مرتبه دانیه نوم اسمش خفقه است و مرتبه عالیه اسمش نوم است و آنچه که مبطل وضو است، مرتبه عالیه (نوم) است.

چه اشکالی دارد جواب حضرت به سؤال زراره بخورد؟ یعنی در واقع او می‌داند که نوم یک حقیقت عالیه است و حضرت می‌خواهد بگویند کلمه تنام برای هر دو (چرت و خواب) به کار برده می‌شود، اما نومی که ناقض است، نوم در مرتبه عالیه است. یعنی جواب با احتمال اول هم جور درمی‌آید و الزامی نداریم که پاسخ حضرت فقط ناظر به احتمال دوم یا سوم باشد و بخش اول حدیث دخلی به بحث ما نحن فیه که استصحاب باشد، ندارد.

 


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo