< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد سید محسن حسینی‌فقیه

99/09/04

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: حجاب بانوان / بررسی محدوده حجاب بانوان / ادله قائلان به وجوب ستر وجه و کفین / دلیل سوم (آیه 60 سوره مبارکه نور)

بحث ما در مورد لزوم یا عدم وجوب سَتر وجه و کفّین بر زن نسبت به مرد نامحرم بود. آیا نگاه به صورت و کفین یعنی از سر انگشتان تا مچ زن نامحرم برای مرد نامحرم جایز است یا خیر؟ البته با فرض اینکه به قصد رِیبه و خوف وقوع در فساد نباشد.

بعد به ادله جواز اشاره کردیم که به نظر ما تمام و کامل بود و وارد نقل ادله قائلان به عدم جواز نظر یا لزوم پوشاندن وجه و کفین شدیم و این ادله را با اشاره به 2 آیه بیان کردیم.

آیه دوم این فقره از آیه 31 سوره نور بود که ﴿لایُبدینَ زینتهُنَّ﴾ إلّا ما ظَهَرَ منها بود که گفتیم درست است که ﴿و لایبدین زینتهنّ إلا لِبُعولتِهنَّ﴾ در انتها آمده، اما در اینجا و ﴿لایبدین زینتهنّ إلا لِبُعولتِهنَّ﴾ آمده که به ما می‌فهماند که زینت در هر دو فراز آیه به یک معناست. در جایی که می‌گوید إلا لبعولتهنّ یعنی برای مرد محرم اشکالی ندارد. این یک استثنا از عدم جواز ابداء و آشکار کردن زینت است و استثناء بعدی إلا ما ظهر منها می‌باشد.

﴿وَالْقَوَاعِدُ مِنَ النِّسَاءِ اللَّاتِي لَا يَرْجُونَ نِكَاحًا فَلَيْسَ عَلَيْهِنَّ جُنَاحٌ أَنْ يَضَعْنَ ثِيَابَهُنَّ غَيْرَ مُتَبَرِّجَاتٍ بِزِينَةٍ ۖ وَأَنْ يَسْتَعْفِفْنَ خَيْرٌ لَهُنَّ ۗ وَاللَّهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ﴾ [1]

آیه سوم از سوره نور آیه 60 می‌باشد که در این آیه هم باز کلمه زینت به کار رفته است. البته در آیه دوم هم از کلمه زینت 3 بار استفاده شده است. بار اول ﴿و لایبدین زینتهنّ إلا ما ظهر منها﴾، بار دوم و ﴿لازینتهنّ إلا لبعولتهنّ﴾ (منظور از زینت در اینجا مواضع زینت است) و بار سوم ﴿و لایَضرِبنَ بِأرجُلِهنَّ لِیُعلَمَ ما یُخفینَ من زینتهنّ﴾ (منظور از زینت در اینجا زینت زائد و اضافه بر اصل خلقت است مثل خلخال). چون در واقع خلخال و امثالهم اگر در پاها یا به هم یا به زمین کوبیده شود، وجودش به عنوان زینت معلوم می‌شود و دیگران به آن زینت ابتلا پیدا می‌کنند. اما زینتی که در اصل خلقت باشد، ظهورش متوقف بر ضَرب بأرجُل نیست. لذا زینتی که در دو مورد اول بود، زینت خلقی بود. زینت خلقی گاهی ظاهر و گاهی باطنی است. اما زینت در و لایضربن بأرجلهنّ زینت اضافه بر اصل خلقت بوده است. در آیه فوق در القواعدُ مِنّ النِّساء هم کلمه زینت آمده است.

اما کیفیت استدلال این است که مستدل می‌فرماید قواعد و پیرزن‌هایی که از کار افتاده‌اند، اگر لباسشان کنار برود، اشکالی ندارد اما بقیه زن‌ها باید خودشان را بپوشانند (دلالت ملازمه‌ای بر حرمت نظر).

در مقام پاسخ باید بگوییم که مراد و منظور از ثیاب در ثیابَهُنَّ، یعنی خِمار (روسری یا مقنعه) و جِلباب (پوشش سراسری مثل چادر)، پس وقتی قرآن می‌فرماید ثیابهنّ منظور از ثیاب همان جلباب است. لذا در این آیه که می‌فرماید مانعی ندارد که زن‌های مُسِنّ ثیاب خود را کنار بزنند، یعنی اشکالی ندارد که روسری و چادرشان را کنار بزنند ولی زنان دیگر نباید روسری و چادر خود را کنار بزنند و برندارند. ولی این روایت به وجه و کفین اطلاق ندارد و فقط ناظر به مو و سرِ زن است.

پس این آیه متعرض وجه و کفین نسبت به زن مسنّ نشده است که بخواهیم بگوییم به زن غیر مسنّ نمی‌شود نگاه کرد و آنها باید وجه و کفین را بپوشانند. به فرض اگر ناظر به موی سر نبود که خمار و جلباب نباشد، لااقل می‌گفت پیرزن‌ها می‌توانند لباسشان را کنار بزنند، ولی بقیه نمی‌توانند این کار را انجام دهند.

سؤالی که در اینجا مطرح می‌شود این است که کنار زدن لباس نسبت به صورت و کفین که لباسی در کار نیست؟ بنابراین از این آیه اینطور استفاده می‌شود که به موی سر و خودِ سرِ زنان غیر مسنّه، در جایی که موضع خمار و جلباب است، حقّ نگاه کردن نداریم. اما آیه نسبت به نظر یا پوشاندن وجه و کفین، در مقام بیان نیست.

این دو آیه قابل استدلال برای قائلان به وجوب ستر وجه و کفین نبود.

﴿يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ قُلْ لِأَزْوَاجِكَ وَبَنَاتِكَ وَنِسَاءِ الْمُؤْمِنِينَ يُدْنِينَ عَلَيْهِنَّ مِنْ جَلَابِيبِهِنَّ ۚ ذَٰلِكَ أَدْنَىٰ أَنْ يُعْرَفْنَ فَلَا يُؤْذَيْنَ ۗ وَكَانَ اللَّهُ غَفُورًا رَحِيمًا﴾ [2]

شأن نزول این آیه این است که در صدر اسلام وقتی زنان کنیز بیرون می‌رفتند، سرهایشان مکشوفه یا باز بود و موهای خود را نمی‌پوشاندند و کسانی که اهل نگاه رِیبه و فسق بودند، با این زنان شوخی می‌کردند. حتی گاهی این افراد با زنان حرّه هم همین شوخی‌ها را می‌کردند و وقتی از آنها در مورد این کار سؤال می‌کردند، جواب می‌دادند که اینها کنیز هستند. ولی خدای متعال جلوی عذر اینها را گرفت.

البته بعضی‌ها می‌گویند زنان در آن موقع سرهایشان مکشوفه یا باز نبوده، بلکه فقط پیراهن و روسری داشتند. علی‌ای‌حال منظور آیه فوق این است که زنان مؤمنه حرّه شناخته شوند و ایذاء و مزاح‌های آنچنانی با آنها صورت نگیرد.

بر اساس این ایه، ﴿یُدنینَ علیهنّ مِن جَلابیبِهِنَّ﴾ چیست؟ همانطور که قبلاً گفتیم جلباب یک لباس سراسری است که از خمار و روسری وسیع‌تر است اما به حدّ رداء نمی‌رسد. یعنی زن جلباب را روی سرش می‌اندازد و رهایش می‌کند تا فقط قسمت بالاتر را بپوشاند، ولی بعضی‌ها می‌گویند از بالا تا پایین را می‌پوشاند.

در این ایه خدای متعال به پیغمبر(صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) می‌فرمایند شما به همسران و زنان و دختران مؤمنه دستور بدهید که جلباب‌ها و پوشش‌های رویی را بر روی مقنعه رها کنند و صورت‌ها را هم با اضافه جلباب‌ها بپوشانند. یعنی همه بدن را بپوشانند تا اهل ریبه و فسق بدانند که اینها اهل شرف و عفت هستند و نسبت به آنها طمع نداشته باشند. پس با پوشاندن صورت شناخته می‌شوند و مشخص می‌شود که اهل عفت هستند.

در مقام پاسخ باید بگوییم که ظاهراً مفاد این آیه، مفاد آیه دیگری است که در سوره نور آیه 31 می‌فرماید زنان کنیز در آن زمان خمار یا مقنعه را روی سینه نمی‌انداختند، چون می‌خواستند به بازار بروند و خرید کنند یا کارهای دیگری انجام دهند، به خاطر همین خدای متعال به زنان می‌فرماید جلباب‌ها را روی بدنشان بیندازند تا روی سینه و جلوی سینه را بپوشاند تا شناخته شوند. پس ﴿ولیَضربن بِخُمُرِهِنَّ علی جُیوبِهِنَّ﴾ هم همان چیزی را می‌گوید ﴿که یُدنین علیهِنَّ من جلابیبهنّ﴾ می‌گوید.

اگر منظور از جلباب، پوشش بلندتری از مقنعه باشد، یعنی ردائی باشد که از بالا تا پایین را می‌پوشاند که ابن عباس هم به آن اشاره کرده است، یعنی جلباب و پوشش سراسری را به بدن نزدیک کنند. به این معنا که انگار این پوشش به بدن متصل است، یعنی آن را به بدن نزدیک کنند. آنقدر دور از بدن نباشد که نتوانند حرکت کنند و قدم بردارند و همه برآمدگی‌ها و برجستگی‌های بدن مشخص باشد و نه آنقدر به بدن بچسبد که باز هم بدن کاملاً مشخص باشد. بلکه نزدیک به بدن باشد به حدّی که موجب ستر بدن شود. اما این آیه نمی‌گوید صورت را بپوشاند و از این آیه وجوب ستر وجه و کفین استفاده نمی‌شود.


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo