درس خارج فقه استاد سید محسن حسینیفقیه
1400/11/18
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: فقه خانواده / مسأله ازدواج مسلمان / حکم ازدواج با قابله یا فرزند قابله / بررسی اقوال فقها
ازدواج انسان با قابله و یا دختر قابله خودش
در این مسئله محل ابتلا 4 قول وجود دارد:
قول اول: از مرحوم شیخ صدوق در کتاب المقنع میباشد. آیا انسان میتواند با قابله و یا دختر قابله ازدواج کند یا خیر؟ ایشان میفرمایند ازدواج با قابله و یا دختر قابله حرام است.
قول دوم: حرمت
قول سوم: قول مشهور که کراهت در نقطه مقابل حرمت است. مشهور 3 قول دارند:
قول اول: هم با قابله و هم دختر قابله که این قول 2 قول میشود.
قول دوم: مطلقاً
قول سوم: در صورتی که قابله تربیت بچه را هم عهدهدار باشد یعنی مقیداً به تربیت.
قول چهارم: فقط با قابله که قول شهید اول در لمعه است.
مرحوم شیخ حر در وسائل جلد 20 صفحه 500 تا 502 کتاب النکاح باب 39 از ابواب ما یحرم بالمصاهره و نحوها آوردهاند. روایات هم بر 4 قسم وارد شدهاند. بعضی از روایات قابله و دختر قابله را میگوید (روایت 1، 2، 5)، بعضی از روایات قابله مربیه را میگوید (روایت 3)، بعضی از روایات قابله مربیه و دخترش را میگوید (روایت 6 و 7) و بعضی از روایات فقط قابله را میگوید (بقیه روایات).
اقسام روایات:
روایت اول از مرحوم شیخ حر که روایت کتاب کافی است.
[ ٢٦١٩٨ ] ١ ـ محمد بن يعقوب ، عن محمد بن يحيى ، ( عن أحمد بن محمد بن عيسى )، عن أبي محمد الانصاري ، عن عمرو بن شمر ، عن جابر بن يزيد قال : سألت أبا جعفر عليهالسلام عن القابلة ، أيحلّ للمولود أن ينكحها؟ فقال : لا ، ولا ابنتها ، هي بعض امهاته.[1]
ورواه الشيخ بإسناده عن الصفار عن محمد بن عيسى ، عن أبي محمد الانصاري.
قال الشيخ : هذا محمول على الكراهة إذا كانت القابلة قد قبلت وربت المولود لما يأتي.
أقول : ويحتمل الحمل على ما إذا أرضعته.
آیا برای مولود حلال است که با قابله ازدواج کند؟ خیر، نه با قابله و نه با دخترش. چون این قابله یکی از مادران او (مادر، زن بابای، مادر رضاعی، مادر زن، قابله که انسان را به دنیا آورده) محسوب میشود. این روایت را مرحوم کلینی، مرحوم شیخ صدوق و مرحوم شیخ طوسی در تهذیب و استبصار آوردهاند. یعنی این روایت در کتب اربعه نقل شده و از نظر سند مشکلی ندارد و دال بر حرمت است.
مرحوم شیخ طوسی میفرمایند هذا محمول علی الکراهه إذا کانت القابله قد قبلت و ربت المولود لما یأتی، اولاً حمل بر کراهت میشود و ثانیاً اگر علاوه بر قابله بودن، تربیت هم کرده باشد. مرحوم صاحب وسائل میفرمایند و یحتمل الحمل علی ما إذا ارضعته (یکی از وجوه جمع) و شاید روایاتی که ظهور در حرمت دارند، قابله مرضعه است.
روایت دوم: [ ٢٦١٩٩ ] ٢ ـ قال الكليني : وفي رواية معاوية بن عمار قال : إن قبلت ومرت فالقوا بل أكثر من ذلك وإن قبلت وربت حرمت عليه.[2]
ورواه الصدوق بإسناده ، عن معاوية بن عمار قال : قال أبو عبدالله عليهالسلام ، وذكر مثله. إن قبلت و مره فالقوابل اکثر من ذلک. اکثر قابلهها اینگونه هستند یعنی فقط بچه را به دنیا میآورند و میروند. در اینجا باید اکثر من ذلک را جدا بخوانیم نه پشت سر هم. و إن قبلت و ربت حرمت علیه. این روایت در مورد قابله مربیه به شرط تربیت تصریح به حرمت دارد که میشود اخص الخواص.
کافی میفرماید و فی روایت معاویه بن عمار، مرحوم شیخ صدوق میفرمایند و رواه مرحوم شیخ صدوق باسناده عن معاویه بن عمار قال ابو عبدلله. ایشان میفرمایند و روی عن معاویه بن عمار. آیت الله شبیری زنجانی میفرمایند در اینجا که مرحوم شیخ صدوق فرموده و روی عن، یعنی یک راوی تا معاویه بن عمار بوده است. ایشان میفرمایند مرحوم کلینی از کتاب معاویه بن عمار نقل میکنند چون در کافی میفرمایند و فی روایت معاویه بن عمار. مرحوم شیخ صدوق که میگویند و روی عن معاویه بن عمار، معلوم میشود که با واسطه نقل کرده است. آیت الله شبیری زنجانی میفرمایند آن استظهاری که مرحوم کلینی از خود کتاب نقل کرده، سست میشود، در این صورت مرحوم شیخ صدوق هم از خود کتاب نقل میکرد. یعنی اگر خود کتاب به دست مرحوم کلینی رسیده باشد علی القاعده به دست مرحوم شیخ صدوق هم رسیده است. ایشان میفرمایند شاید مرحوم شیخ صدوق کتاب را از مرحوم کلینی گرفته است و اینکه مرحوم شیخ صدوق میگویند و روی یعنی رواه المرحوم کلینی.
روایت سوم: این روایت یکی از روایتهای موجود در بحثنا هذا است.
[ ٢٦٢٠٠ ] ٣ ـ وعن علي بن إبراهيم ، عن أبيه ، عن ابن أبي عمير ، عن خلاد السندي ، عن عمرو بن شمر ، عن ( أبي جعفر عليهالسلام )، قال : قلت له : الرجل يتزوج قابلته؟ قال : لا ، ولا ابنتها.
این روایت مثل روایت اول است که گفت قابله و دخترش و حضرت (علیه السلام) در این روایت میفرمایند حق ازدواج با آنها را ندارد.
روایت چهارم: [ ٢٦٢٠١ ] ٤ ـ وعن حميد بن زياد ، عن عبيد الله بن أحمد ، عن على بن الحسن ، عن محمد بن زياد بن عيسى ، عن أبان بن عثمان ، عن إبراهيم ، عن أبي عبدالله عليهالسلام قال : إذا استقبل الصبي القابلة بوجهه حرمت عليه وحرم عليه ولدها.[3]
آیت الله شبیری زنجانی میفرمایند مراد از استقبل در این روایت یکی از مراتب تربیت است. یعنی وقتی قابله از بچه استقبال میکند (البته ایشان فاعل را قابله گرفتند و صبی میشود مفعول یعنی قابله، بچه را در مقابل خود قرار دهد)، یعنی تربیتش میکند وإلا مقابل قرار دادن معنا ندارد. پس این روایت ناظر به قابله مربیه است و قابله و دختر قابله (ولد) بر این بچه حرام هستند. یک معنای ظاهری إذا استقبل الصبی القابله بوجهه این است که وقتی صبی به دنیا آمده، چشمش در چشم قابله افتاده است که این معنا خیلی بعید است. آیت الله شبیری زنجانی میفرمایند استقبال کردن یعنی مرتبهای از مراتب تربیت.
روایت پنجم: از قرب الاسناد مرحوم حمیری است. [ ٢٦٢٠٢ ] ٥ ـ عبدالله بن جعفر في ( قرب الاسناد ) : عن أحمد بن محمد بن عيسى ، عن أحمد بن محمد بن أبي نصر ، عن الرضا عليهالسلام قال : سألته عن المرأة تقبلها القابلة فتلد الغلام ، يحلّ للغلام أن يتزوج قابلة امه؟ قال : سبحان الله ، وما يحرم عليه من ذلك.
یک قابله پسری به دنیا میآورد. آیا میتواند با او ازدواج کند؟ قال سبحان الله و ما یحرم علیه من ذلک، حرام نیست.
روایت ششم: [ ٢٦٢٠٣ ] ٦ ـ محمد بن الحسن بإسناده ، عن محمد بن علي بن محبوب ، عن أحمد بن محمد بن أبي نصر قال : قلت للرضا عليهالسلام : يتزوج الرجل المرأة التي قبلته؟ فقال : سبحان الله ، ما حرّم الله عليه من ذلك. خدای متعال حرام نکرده است.
روایت هفتم: [ ٢٦٢٠٤ ] ٧ ـ وبإسناده ، عن أحمد بن محمد بن عيسى ، عن ابن أبي عمير ، عن إبراهيم بن عبد الحميد قال : سألت أبا الحسن عليهالسلام عن القابلة تقبل الرجل أله أن يتزوّجها؟ فقال : إذا كانت قبلته المرة والمرتين والثلاثة فلا بأس ، وإن كانت قبلته وربته وكفلته فاني أنهى نفسي عنها وولدي.[4]
به اسناد مرحوم شیخ طوسی است. آیا پسری که حالا مرد شده میتواند با قابله خود ازدواج کند؟ فقال إذا کانت قبلته المره و المرتین و الثلاثه فلاباس. قابله بودن با تربیت است و قابله معمولاً ممکن است چند بار از بچه نگهداری کند. و إن کانت قبلته و ربته و کفلته فإنی عنها نفسی عنها و ولدی، خودم و پسرانم را از این کار نهی میکنم. در روایت دیگری میگوید و صدیقی، یعنی حتی دوست خود را از این کار نهی میکنم و این روایت ظهور در حرمت دارد.
روایت هشتم:
[ ٢٦٢٠٥ ] ٨ ـ وعنه ، عن علي بن الحكم ، عن علي بن أبي حمزة ، عن أبي بصير ، عن أبي عبدالله عليهالسلام قال : لا يتزوج المرأة التي قبلته ولا ابنتها.
بچه نباید با قابلهاش و با دختر قابله ازدواج کند. در این روایت قابله و دخترش را به نحو مطلق گفت.
کافی میگوید هی بعض امتهاته، استبصار میگوید هی من بعض امتهاته و هر 3 یکی هستند و فرقی در این جهت نیست.