درس خارج فقه استاد سید محسن حسینی‌فقیه

1400/09/08

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: فقه خانواده / مسأله ازدواج مسلمان با غیر مسلمان / بررسی طوائف چهارگانه روایات / طایفه چهارم: روایات مفصِله پیرامون نکاح با کتابیه

بحث در مورد بعضی از تفصیل‌هایی است که در بحث نکاح کتابیه محل کلام است. تفصیل اول دائم و موقت، تفصیل دوم اضطرار و عدم اضطرار، تفصیل سوم نکاح کتابیه مستضعفه، تفصیل چهارم استدامه و عدم استدامه، تفصیل پنجم تزویج یهودیه و نصرانیه علی مسلمه. تا اینجا:

1- معصومین (علیهم السلام) قطعاً روایات تحلیل و تجویز دارند.

2- در روایات فقط حمل بر نکاح موقت خلاف ظهور است، بلکه در بعضی از روایات متعه می‌شود فرد خفی و فرد ظاهر می‌شود دائم.

3- حمل این روایات بر اضطرار، استدامه، تقیه و امثالهم خلاف ظاهر و بعید است.

4- با ادله و آیات ناهیه چه کنیم؟

5- اولاً اینکه اینها شامل کتابیه باشند، اول کلام است. ثانیاً به وسیله روایاتی که نکاح اهل کتاب را تجویز کرده، آن ادله عامه تخصیص می‌خورند.

6- نهی در این موارد می‌تواند اعم از تحریمی و تنزیهی باشد. بعضی از جاها نهی‌هایش می‌تواند نهی تنزیهی باشد و در جاهایی که جوازش را از دلیل دیگری استفاده کردیم، نهی آن را حمل می‌کنیم بر تنزیهی.

7- روایات جواز و اینکه آیه 5 از سوره مائده ناسخ باشد، می‌شوند ناسخ نهی تنزیهی. یعنی نهی از ابتدا می‌شود نهی تنزیهی.

8- به نظر آیت الله شبیری زنجانی قول به جواز مطلق، قول منفرد و یا شاذ نیست. قائلین به این مطلب عبارتند از:

مرحوم شیخ مفید، علی بن بابویه (پدر)، پسر مرحوم شیخ صدوق، ظهور کلام نعمانی (چون نعمانی فقط روایات جواز را آورده و روایات منع را نیاورده است)، ابن ابی عقیل، ابن جنید (شهید اول از عبارت ابن جنید اسکافی جواز با کراهت را استفاده کرده چون فرضش هم فرض اضطرار نبوده است)، از متأخران، شهید ثانی، صاحب مدارک، صاحب کفایه الاحکام (مرحوم محقق سبزواری)، مرحوم کاشف اللثام، مجلسی اول، مجلسی ثانی، مرحوم ملا محسن فیض کاشانی، صاحب جواهر.

پس اینکه بگوییم ازدواج با کتابیه به نحو مطلق جایز است، اینگونه نیست که یک قول شاذ نادر باشد. به علاوه در متعه، مستضعفه و اضطرار ظاهراً حتی کراهت هم نیست. لذا از جمله خود بزرگان زماننا هذا، آیت الله شبیری زنجانی می‌فرمایند جواز مطلقا؛ حتی به عقد دائم إلا یک استثناء و آن هم ازدواج با کتابیه علی المسلمه. که این هم باطل نیست و بعداً از زن مسلمه‌اش سؤال می‌کند و اگر او اجازه داد، تمام است و عقد جدید هم لازم نیست. یعنی عقد اصطلاحاً می‌شود معلق بر اجازه زن مسلمان. ما هم همه صور إلا بعضی‌ را جایز دانستیم.

آیت الله فاضل لنکرانی از معاصرین در تفصیل الشریعه خود یک نتیجه نهایی گرفته‌اند و آن این است که کراهت دارد شدتاً و ضعفاً. یعنی اگر می‌تواند با مسلمان هم ازدواج کند، کراهت دارد.

بحث نکاح مجوسیه

در بحث مجوسیه اولین مطلب این است که آیا مجوس اهل کتاب است یا خیر؟ از بعضی از روایات استفاده می‌شود که مجوس هم اهل کتاب است.

٤٩ ـ باب أنّ الجزية لا تؤخذ إلاّ من أهل الكتاب وهم اليهود والنصارى والمجوس خاصّة

[ ٢٠١٣١ ] ١ ـ محمّد بن يعقوب ، عن محمّد بن يحيى ، عن أحمد بن محمّد ، عن أبي يحيى الواسطي ، عن بعض أصحابنا قال : سُئل أبو عبدالله ( عليه السلام ) عن المجوس أكان لهم نبي ؟ فقال : نعم ، أما بلغك كتاب رسول الله ( صلّى الله عليه وآله ) إلى أهل مكّة أسلموا وإلاّ نابذتكم بحرب فكتبوا إلى النبي ( صلّى الله عليه وآله ) أن : خذ منّا الجزية ودعنا على عبادة الأوثان ، فكتب إليهم النبي ( صلّى الله عليه وآله ) إنّي لست آخذ الجزية إلاّ من أهل الكتاب ، فكتبوا إليه يريدون بذلك تكذيبه : زعمت أنك لا تأخذ الجزية إلاّ من اهل الكتاب ثمّ أخذت الجزية من مجوس هجر ، فكتب إليهم رسول الله ( صلّى الله عليه وآله ) إنّ المجوس كان لهم نبي فقتلوه وكتاب أحرقوه ، أتاهم نبيهم بكتابهم في اثني عشر ألف جلد ثور.[1]

این روایت به خاطر جمله بعض اصحابنا مرسله است. از حضرت سؤال شد که آیا مجوس پیامبر داشته‌اند؟ بله. حضرت می‌فرمایند مگر نفهمیدی که پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) به اهل مکه نامه نوشتند که یا اسلام بیاورید و یا با شما با جنگ مقابله می‌کنیم. از ما هر چه می‌خواهید جزیه و پول بگیرید، ولی بگذارید ما بت‌ها را عبادت کنیم. اگر شما اهل کتاب نباشید، می‌شوید کافر حربی و حتی با وجود گرفتن جزیه هم با شما مشکل داریم. اینها (مجوس) به حضرت نوشتند و مرادشان این بود که حضرت را تکذیب کنند. شما (اهل مکه) جزیه را از آنها (مجوس) می‌گیرید، در حالیکه می‌گویید جزیه را فقط از اهل کتاب می‌گیریم. چه کسی گفته مجوس اهل کتاب نبودند؟ مجوس پیامبر داشتند. ولی هم پیامبرشان را کشتند و هم کتابش را آتش زدند.

لكن قد يناقش في ذلك كله بأن مقتضى الآية والصحيح الأول عدم جواز النكاح مطلقا غبطة ومتعة ، والأخبار الثلاثة ضعيفة لا جابر لها ، ضرورة عدم تحقق شهرة بذلك ، بل لعل الشهرة على الخلاف ، بل عن التبيان والسرائر الإجماع على ذلك ، والمرسلان فاقدان شرائط الحجية ، بل زيد في الثاني منهما «غير ناكحي نسائهم ولا آكلي ذبائحهم» فيراد منهما بالنسبة إلى غير ما نحن فيه ، ففي المقنعة عن أمير المؤمنين عليه‌السلام أنه قال : «المجوس إنما ألحقوا باليهود والنصارى في الجزية والديات لأنه قد كان لهم فيما مضى كتاب».[2]

روایت دوم از صاحب جواهر در جلد 30 صفحه 44 که این روایت مثل روایت اول است.

[ ٢٥٨٤٠ ] ٣ ـ وفي ( الامالي ) وكتاب ( التوحيد ) : عن أحمد بن الحسن القطان وعليّ بن موسى الدقاق ومحمد بن أحمد السناني كلهم عن أحمد بن يحيى القطان ، عن محمد بن العباس ، عن محمد بن أبي السري ، عن أحمد بن عبدالله بن يونس ، عن سعد بن طريف عن الاصبغ بن نباتة ، عن أمير المؤمنين عليه‌السلام ـ في حديث ـ ان الاشعث قال له : كيف يؤخذ من المجوس الجزية ولم ينزل عليهم كتاب ولم يبعث إليهم نبي؟ فقال : بلى يا أشعث قد انزل الله عليهم كتابا وبعث اليهم نبيا وكان لهم ملك سكر ذات ليلة فدعا بابنته إلى فراشه فارتكبها فلما اصبح تسامع به قومه فاجتمعوا إلى بابه وقالوا اخرج نطهرك ونقم عليك الحد فقال : هل علمتم ان الله لم يخلق خلقا أكرم عليه من أبينا آدم وحوا؟ قالوا : صدقت قال : أليس قد زوج بنيه من بناته وبناته من بنيه؟ قالوا : صدقت هذا هو الدين فتعاقدوا على ذلك فمحا الله العلم من صدورهم ورفع عنهم الكتاب فهم الكفرة يدخلون النار بلا حساب ، والمنافقون أسوأ حالا منهم.[3]

روایت بعد را از وسائل جلد 20 بیان می‌کنیم ادله‌ای که ممکن است از آن استفاده کنیم که مجوس اهل کتاب هستند. از حضرت سؤال کرد چگونه از مجوس جزیه گرفته می‌شود (در حالیکه در اسلام فقط از اهل کتاب جزیه گرفته می‌شود)؟ یعنی یک قاعده مسلمی را مفروغ عنه گرفته و اشکال و مناقشه صغروی دارد که مجوس جزء اهل کتاب نیستند، پس باید از آنها (مجوس) جزیه گرفته نشود. اگر بگوییم بجنگید و یا مسلمان شوید، نمی‌شود، چون یا باید مسلمان باشند و یا اگر اینجا می‌خواهند زندگی کنند، باید یهودی و مسیحی باشند و جزیه بدهند.

در این روایت کلمه بلا بعد از نفی می‌شود اثبات. در این روایت اگر می‌گفتند نعم به معنی اظهار کفر بود، یعنی همان مفاد را تأئید می‌کند، اما کلمه بلا آن را برعکس می‌کند و وقتی بعد از نفی کلمه بلا بیاید، می‌شود اثبات. الست بربکم، قالوا بلا. وقتی حضرت می‌فرمایند بلا یعنی پیامبر و کتاب دارند.

از بعضی از روایات استفاده کردیم که مجوس اهل کتاب هستند. بعضی‌ها می‌گویند اهل کتاب به کسانی گفته می‌شود که به آن کتاب پایبند باشند، ولو به کتاب خودشان، ولی اینها اگر هم کتابی داشتند، به آن کتاب پایبند نبودند. لذا یک اصطلاح خاص برایشان آمده و آن، در قبال اهل کتاب است.

آیت الله فاضل لنکرانی می‌فرمایند مجوس کتاب داشتند، ولی چرا داخل در عنوان اهل کتاب نیستند؟ چون اصططلاحاً به کسانی اهل کتاب گفته می‌شود که لااقل به اقتضای کتاب خودشان پایبند باشند، ولی اینها به اقتضای کتابشان پایبند نبودند و کتاب را هم سوزاندند. خدای متعال هم احکامی برایشان قرار داده است.


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo