درس خارج فقه استاد سید محسن حسینی‌فقیه

1400/08/09

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: فقه خانواده / مسأله ازدواج مسلمان با غیر مسلمان / تبیین معنای کفر و شرک در آیات / بررسی آیه 25 سوره نساء

عدم جواز ازدواج مرد مسلمان با زن کتابی

آیه سوم از سوره نساء ﴿وَمَنْ لَمْ يَسْتَطِعْ مِنْكُمْ طَوْلًا أَنْ يَنْكِحَ الْمُحْصَنَاتِ الْمُؤْمِنَاتِ فَمِنْ مَا مَلَكَتْ أَيْمَانُكُمْ مِنْ فَتَيَاتِكُمُ الْمُؤْمِنَاتِ ۚ وَاللَّهُ أَعْلَمُ بِإِيمَانِكُمْ ۚ بَعْضُكُمْ مِنْ بَعْضٍ ۚ فَانْكِحُوهُنَّ بِإِذْنِ أَهْلِهِنَّ وَآتُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ بِالْمَعْرُوفِ مُحْصَنَاتٍ غَيْرَ مُسَافِحَاتٍ وَلَا مُتَّخِذَاتِ أَخْدَانٍ ۚ فَإِذَا أُحْصِنَّ فَإِنْ أَتَيْنَ بِفَاحِشَةٍ فَعَلَيْهِنَّ نِصْفُ مَا عَلَى الْمُحْصَنَاتِ مِنَ الْعَذَابِ ۚ ذَٰلِكَ لِمَنْ خَشِيَ الْعَنَتَ مِنْكُمْ ۚ وَأَنْ تَصْبِرُوا خَيْرٌ لَكُمْ ۗ وَاللَّهُ غَفُورٌ رَحِيمٌ﴾[1] است. مرحوم صاحب جواهر از جمله کسانی است که می‌فرمایند این آیه دلالت بر منع مطلق از ازدواج با کافرات (کتابیه یا غیر کتابیه) دارد.

هر کدام از شما که نمی‌تواند با زن‌های مؤمنه محصنه ازدواج کند، با إماء ازدواج کند. مرحوم صاحب جواهر می‌فرمایند آیه مربوط به این بحث دلالت بر منع مطلق دارد یعنی اصلاً ازدواج با کافر (چه کافر غیر کتابی و چه کافر کتابی) درست نیست. چون آیه می‌فرماید اگر نتوانستید، به سراغ إماء بروید، مستقیماً از حره مؤمنه محصنه به سراغ أمه بروید. ولی علی القاعده اگر ازدواج با حره کتابیه و غیر کتابیه جایز بود، باید به آن توجه می‌داد.

مرحوم صاحب جواهر می‌فرمایند یک اشکالی هست که مرتبط به مقام است و آن اینکه حداکثر این محصنات مؤمنات را در مقابل مشرکات قرار داده و قرینه‌اش آیه ﴿لاتنکحوا المشرکات حتی یؤمنّ﴾ است. در آن آیه قید و غایت ایمان و مغیای به غایت شرک بود و در مقابل زن‌های مشرکه، زن‌های مؤمنه قرار گرفت. یعنی در آنجا مشرکه را گفت و غایت را ایمان قرار داد. ولی در این آیه زن‌های مؤمنه را گفت که طبعاً مقابل زن‌های مؤمنه می‌شود مشرکه.

پس، از آیه حداکثر استفاده می‌کنیم که ازدواج با زن‌های مشرکه جایز نیست وإلا باید اسمی از آنها هم می‌آورد ولی فقط منحصراً 2 گروه را بیان کرده است. آیه در مقام نفی جواز ازدواج با زن‌های غیر مؤمنه است اما نه هر غیر مؤمنه‌ای، بلکه غیر مؤمنه‌ای که علی القاعده در آیات مقابل هم قرار می‌گیرند که مشرکه در مقابل آنها قرار می‌گیرد. مشرکه به قرائنی که قبلاً اشاره کردیم، ناظر به زن‌های غیر کتابیه است.

وما في الرابع من أن « من » في الآية إما شرطية والفاء في جوابها ، أو موصولة والفاء في خبرها ، وعلى كل حال فالمفهوم معتبر ، أما الأول فلأن حجية المفهوم للدلالة على الاشتراط ، فمتى حصلت تبعها المفهوم ، سواء كان اللفظ صريحا في الشرط أو متضمنا له ، كأكثر كلمات الشرط ، بلا خلاف نجده بين علماء العربية والتفسير والأصول والفقه وغيرهم ، كما لا يخفى على من لاحظ كلماتهم ومواضع استدلالهم بأمثال ذلك ، بل كل ما دل على اعتبار المفهوم في الأول دال عليه فيها أيضا ، ولم يخص أحد النزاع بالأول ، وتعبير بعضهم بان ليس تخصيصا قطعا ، بل هو تعبير عن محل النزاع بما يعبر به غالبا ، وأما على الثاني فلأن دخول الفاء في الخبر يدل على تضمن الموصول معنى الشرط كما صرح به أئمة العربية فيه ، بل وفي كل موصوف ، فيكون المفهوم معتبرا ، ولا يقدح فيه عدم وضعها لمعنى الشرط كالشرطية ، إذ العبرة بفهمه مطلقا ولو بالقرينة ، لا باستفادته من جهة الوضع بخصوصه.[2]

2 نکته دیگر از مرحوم صاحب جواهر این است که از جهتی آنها را مفروغ‌عنه گرفتیم و از جهتی هم چون نکات زیبایی است، به سرعت سرفصلش را می‌گوییم. ایشان در جواهر می‌فرمایند یک مناقشه‌ای شده که مَن، من شرطیه یا موصوله باشد و دلالت بر مفهومی نداشته باشد پس این آیه قابل استناد نباشد.

سؤال: شاید کسی بگوید اگر مَن، من شرطیه باشد، جمله شرطیه است و مفهوم دارد و معتبر است. ولی اگر من موصوله باشد، چطور؟ ایشان می‌فرمایند وقتی جمله شرطیه باشد، اشتراط با خود، مفهوم را می‌آورد. جمله شرطیه ظهور در مفهوم دارد که در این صورت آیا مفهومش حجت است یا خیر؟ و آیا ظهور در مفهوم دارد یا خیر؟ که وقتی ظهور داشت، از باب ظواهر می‌شود حجت. بعضی از آقایان می‌گویند اگر گفتیم ظهور در مفهوم دارد، حجت است و گاهی به ذهن می‌رسد که در بحث مفهوم مناقشه کبروی نداریم، بلکه داریم اما مناقشه کبروی در حجیت خود مفهوم نیست بلکه در حجیت ظهور است.

جمله شرطیه ظهور در مفهوم دارد و سر جای خود باید ثابت شده باشد که ظهور حجت است. وقتی دلالت بر اشتراط حاصل شد، به دنبال آن، مفهوم هم می‌آید. هر کسی دلالت در اولی (جایی که در شرطیت صریح بود) را بپذیرد، در بقیه هم می‌پذیرد. اگر من، موصوله باشد و فاء بر سر خبر بیاید، در موصول معنای شرطیت تضمین شده است. پس مفهوم در اینجا معتبر است. اگر من موصوله باشد، وضع در معنای شرط به فهم معنای شرطیت نشده ولو با قرینه که من موصوله‌ای که در آن تضمین شرط شده، از آن فهم معنای شرطیت می‌شود و قرینه‌اش فائی است که بر سر خبر آمده است. من موصوله در این موارد برای معنای شرطیت وضع نشده ولی با آمدن فاء بر سر خبر قرینه حاصل می‌شود که در آن تضمین معنای شرطیت شده است.

ثم المراد من الطول هنا المهر وإن كان هو أعم كما سمعت التصريح به في الخبر لكن ألحق به المصنف وغيره النفقة أيضا ، وكأنه أخذه من أصل المعنى اللغوي ، وهو الزيادة والفضل والسعة في المال ، لكن الإنصاف أنه يمكن عدم اعتبار غير المهر في الطول الذي هو شرط الجواز وأما النفقة فأمر قد ضمنه الله تعالى خصوصا بعد قوله تعالى ﴿ إِنْ يَكُونُوا فُقَراءَ يُغْنِهِمُ اللهُ مِنْ فَضْلِهِ ﴾[3]

طولاً به چه معناست؟ قبلاً گفتیم طولاً یعنی مهر و نفقه. مرحوم صاحب جواهر می‌فرمایند در اینجا مراد از طول، مهر است. اگرچه طول معنایش اعم از مهر است ولی در اینجا مراد مهر است. ایشان می‌فرمایند در روایت به معنی مهر آمده است. آنها گفتند مراد از طول در آیه علاوه بر مهر، نفقه هم هست.

معنای لغوی طول عبارت است از زیادی، فضل و سعه در مال که اینها شامل نفقه هم می‌شود. ولی غیر از مهر در طولی که شرط جواز نکاح بود، دخیل نیست. مرحوم صاحب جواهر می‌فرمایند انصاف این است که اگر می‌توانید طولی را که شرط جواز نکاح با محصنات مؤمنات است، بدهید، با اینها ازدواج کنید و اگر نمی‌توانید طول را بدهید به سراغ إماء بروید. یعنی شرط جواز ازدواج با محصنات مؤمنات استطاعت طول است.

سؤال: آن طولی که شرط جواز ازدواج با زن حره مؤمنه است، چیست؟ و طول یعنی چه؟ ایشان می‌فرمایند به نظر ما طول، مهر است و نفقه را لازم نیست که شما بتوانید بدهید. چون وقتی ازدواج درست باشد، خدای متعال وعده داده که شما را از فضلش بی نیاز می‌کند. با توجه به اینکه نفقه را خود خدای متعال بر عهده گرفته، پس مشخص می‌شود آن استطاعتی که اگر قدرتش را داشتیم جلو برویم و ازدواج کنیم، شرط جواز ازدواج است و خصوصاً روزی شما از آسمان می‌آید و شما وظیفه دارید زحمت خود را بکشید.

2 نوع روزی داریم، یکی روزی مقدر و محتوم که هر کاری کنیم و نکنیم، این روزی می‌آید و دیگری روزی معلق مثل تلاش و عدم تلاش، صله رحم و قطع رحم، ظلم و غیر ظلم و امثالهم.

نتیجه اینکه تا اینجا 3 آیه را بیان کردیم که ظهور دارند در عدم جواز نکاح مرد مسلمان با زن غیر مسلمان (اعم از کتابی و غیر کتابی).

 


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo