درس خارج فقه استاد سید محسن حسینیفقیه
1400/07/19
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: فقه خانواده / بررسی حکم جمع بین فاطمیّتین / بررسی مفهوم کفویت در ازدواج
بحث در مورد ازدواج با 2 فاطمیتین یعنی 2 سیده از طرف پدر و یا از طرف مادر منسوب به حضرت زهرا (سلام الله علیها) میباشد. ازدواج با فاطمیتین اشکال ندارد، البته به قول بعضی از آقایان علی کراهتا است. ولی اگر بتواند عدالت را برقرار کند و هر دو را سامان دهد، نه تنها کراهت ندارد، بلکه بسیار هم مطلوب است. مگر اینکه ظلمی باشد که به اعتبار ظلمش آن ازدواج حرام است نه به اعتبار اصل ازدواج. لذا شاید حداکثر همان طور که مرحوم آیت الله خویی میفرماید، کراهت را استفاده کنیم ولی نه از باب تسامح در ادله سنن، بلکه از باب اخذ به خود این روایت که سنداً حجت هم هست.
سؤال: اگر اخذ به روایت میکنید، چرا حمل به حرمت نمیکنید؟ به دلایلی که موجب صَرف ظهور لایحل از حرمت به کراهت میشود.
لا خلاف في أنّ ( الكفاءة شرط في النكاح ) بل الإجماع بقسميه عليه ، ( و ) لكن ( هي ) بمعنى ( التساوي في الإسلام ) فلا يجوز للمسلمة نكاح غير المسلم ، ( وهل يشترط التساوي في الايمان ) بالمعنى الأخص فلا يجوز نكاح المؤمنة غير المؤمن على نحو ما سمعته في الإسلام؟ ( فيه روايتان أظهرهما الاكتفاء بالإسلام وإن تأكد استحباب الايمان ، وهو في طرف الزوجة أتم ، لأن المرأة تأخذ من دين بعلها ) أما العكس فلا خلاف في جوازه كما اعترف به في كشف اللثام وغيره ، نعم ربما حكي عن سلار عدم جواز ذلك ، ولم نتحققه إذ المحكي عنه أنه إنما منع من المعاندة ، وهي المناصبة التي ستعرف كفرها ، بل لم يحك أحد هنا الخلاف في ذلك عمن علم أن مذهبه كفر المخالفين ونجاستهم ، كالمرتضى وابن إدريس وغيرهما ، نعم حكى غير واحد هنا الشهرة على عدم جواز نكاح المؤمنة المخالف ، بل في الرياض عن الخلاف والمبسوط والسرائر وسلار والغنية الإجماع عليه ، وهو الحجة للمانع بعد النصوص المستفيضة.[1]
صاحب جواهر در جلد 30 بحث کفائت یا کفویت را مطرح میکند. مثلاً آیا هاشمی و غیر هاشمی، عرب و عجم و حر و عبد کفو هم نیستند؟ مثل ازدواج زن حره با عبد و یا بالعکس. صاحب جواهر میفرماید آیا کفائت شرطیت دارد یا خیر؟ و اگر شرطیت دارد ولو در هر قالب و اندازهای، معنای کفویت و کفائت چیست؟
ایشان میفرماید در نزد ما (امامیه) زن حره میتواند با عبد ازدواج کند و یا مرد حر میتواند أمه را به ازدواج خود درآورد و یا عرب با عجم ازدواج کند و بالعکس. البته عجمی در لسان روایات هر غیر عربی است و الزاماً منظور فقط فارسیزبان نیست و اعم است. مثل زن هاشمیه با مرد غیر هاشمی و بالعکس.
محل کلام ما به مناسبت ازدواج با فاطمیتین این مسئله است و محل ابتلاست. آیا این ازدواج حرام است و به تعبیر دیگر اگر هم حرام باشد، سبب فساد و بطلان این عقد میشود یا خیر؟ مسئله متناظر با مسئله قبلی (ازدواج با فاطمیتین در آن واحد) است. متناظر از این حیث که آیا ازدواج هاشمی با غیر هاشمی و ازدواج هاشمیه با غیر خودش جایز است یا خیر؟ یعنی مرد، هاشمی باشد و زن غیر هاشمیه و زن، هاشمیه باشد و مرد غیر هاشمی و مسئله مبتلابه است. اتفاقاً ابتلای این مسئله از ابتلای مسئله قبلی بیشتر است.
(و) كيف كان فلا إشكال ولا خلاف معتد به في أنه (يجوز) عندنا (إنكاح الحرة العبد والعربية العجمي والهاشمية غير الهاشمي وبالعكس، وكذا أرباب الصنائع الدنية) كالكناس والحجام وغيرهما (بذوات الدين) من العلم والصلاح (والبيوتات) وغيرهم ، لعموم الأدلة وخصوص ما جاء من تزويج جويبر الدلفاء ومنجح بن رباح مولى علي بن الحسين عليهماالسلام بنت ابن أبي رافع ونكاح علي بن الحسين عليهماالسلام مولاته ونكاح رسول الله صلىاللهعليهوآلهوسلم عائشة وحفصة ونكاح العوام صفية والمقداد ضباعة بنت الزبير بن عبد المطلب وعثمان وأبي العاص و عمر وعبد الله بن عمر بن عثمان ومصعب بن الزبير بنات رسول الله صلىاللهعليهوآلهوسلم وعلي والحسين عليهماالسلام ، وقد قال رسول الله صلىاللهعليهوآلهوسلم لما زوج المقداد ابنة الزبير بن عبد المطلب: «إنما أردت أن تتضع المناكح» كقوله صلىاللهعليهوآلهوسل: «المسلم كفو المسلمة ، والمؤمن كفو المؤمنة» و «المؤمنون بعضهم أكفاء بعض» و «إذا جاءكم من ترضون خلقه ودينه فزوجوه، ﴿إِلاّ تَفْعَلُوهُ تَكُنْ فِتْنَةٌ فِي الْأَرْضِ وَفَسادٌ كَبِيرٌ﴾ .»[2]
مرحوم ابن جنید اسکافی که 3 تعبیر برایش به کار برده شده است و عبارتند از: یک تعبیر با کنیه (ابن جنید) و دو تعبیر با لقب (کاتب و اسکافی). اسکاف منطقهای است بین واسط و نهروان و تقریباً نزدیک بغداد است و ایشان متولد اسکاف است. بعضی میگویند مبانی استنباطی او گاهی به احناف و گاهی به تسنن نزدیک است. تمام مبانی استنباطی ایشان در این مسئله ریشه داشته که اختلافات فقهی روائی اهل بیت را به خاطر اختلاف ائمه (علیهم السلام) در رأی میدانسته و میگفته ائمه رأی میدادند و نقل از ما هو فی الواقع نبوده است! ولی ما این را قبول نداریم و اعتقاد داریم که اهل بیت (علیهم السلام) هر چه میگفتند (چه رأی و چه نقل) فرقی نمیکرده و حتی اگر رأی هم بوده، اختلاف در رأی معنا ندارد چون تمام ضوابط و منابع استنباط در نزد اهل بیت (علیهم السلام) حاضر بوده است و برایشان بدیهی بوده است. لذا اگر مبنای فرمایشات اهل بیت (علیهم السلام) رأی هم بوده، باز هم رأی سبب اختلاف نمیشود.
ایشان از نظر وثاقت معرکه آراست. افراد زیادی از او تعریف میکنند مثل مرحوم نجاشی. مرحوم شهید اول در ذکری میفرماید آنقدر ایشان ثقه است که مراسیلش معتبر است، شبیه مراسیل ابن ابی عمیر.
اما بعضیها هم اشکال کردند و گفتند ایشان گرایشات احنافی داشته و قیاس و استحصان را قبول داشته و ثقه نیست. مرحوم نجاشی با علم به این نوع گرایشها میفرماید در عین حال وثاقت ایشان محفوظ است. ابن جنید اسکافی و ابن ابی عقیل را در اصطلاح فقهی به قدیمان یا قدیمین تعبیر میکنند. اصطلاح قدیمان یا قدیمین اولین بار توسط مرحوم ابن فهد حلی در المهذب البارع بهکار رفت.
از نظر طبقه رجالی هم مرحوم نجاشی میفرماید بعضی از اشیاء خصوصی و شمشیری از امام زمان (علیه السلا) در نزد او بود و آنها را به نوهاش سپرد ولی احتمالاً از بین رفته است. کسانی که راوی از اسکافی هستند، عبارتند از حسین بن عبیدالله غضائری، مرحوم شیخ مفید و ابن عبدون. ابن جنید اسکافی میگوید هر کسی که صدقه بر او حرام است (منظور هاشمیها) ازدواج با غیر اینها برایش جایز نیست، چه مرد و چه زن. یعنی ازدواج هاشمی با غیر هاشمی جایز نیست.
صاحب جواهر میفرماید:
اولاً این سخن مخالف اجماع قبل و بعد از ایشان است.
ثانیاً مخالف عمومات است، عموماتی که ازدواج را جایز دانستهاند.
ثالثاً مخالف بعضی از روایات خاصه است.
رابعاً مخالف سیره معصومین است.
خامساً مخالف سیره مسلمانان است، چه اصحاب ائمه و چه غیر اصحاب ائمه.