< فهرست دروس

درس تفسیر استاد غلامعباس هاشمی

99/02/29

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: تفسیر قرآن/سوره بقره /ادامه تفسیر آیه 27/ زیان و خسران در قرآن

 

﴿الَّذِينَ يَنقُضُونَ عَهْدَ اللَّهِ مِنْ بَعْدِ مِيثَاقِهِ وَيَقْطَعُونَ مَا أَمَرَ اللَّهُ بِهِ أَنْ يُوصَلَ وَيُفْسِدُونَ فِي الْأَرْضِ أُوْلَئِكَ هُمْ الْخَاسِرُونَ﴾[1]

در آیه بیست و هفتم از سوره مبارکه بقره کسانی که عهد الهی را که عبارت بود از ایمان به پیامبران و پیامبر خاتم بعد از اتمام حجت آنها و بعد از شناخت آنها که این عهد و پیمانی بود از سوی خدای متعال قطع می کنند و اموری را که خداوند امر کرده است که پیوند در آن ایجاد کنند از باب ﴿نؤمن ببعض و نکفر ببعض﴾[2] ، این امور را پاره پاره می کنند و قطع می کنند، ﴿و یُفسِدون فی الارض﴾[3] و در روی زمین فساد ایجاد می کنند، ﴿اولئک هم الخاسرون﴾[4] ، اینها زیان کاران هستند. کسانی هستند که سرمایه های وجودی خودشان را از دست داده اند.

به قرینه قبل و بعد آیات عرض شد مراد از عهد و آن چیزی که ﴿أمَرَ الله به أن یوصل﴾[5] مسئله نبوت و مسئله وحی و حجت و براهین رسول اکرم است.

﴿یُفسِدون فی الارض﴾[6] به قرینه همین آیات که همه در مسئله توحید است، اینجا مراد فساد اعتقادی است چون خدای متعال از این دسته از افراد بخاطر اعتقادات آنها مذمت می کند، ﴿یُفسِدون فی الارض﴾[7] یعنی اینها، هم خود ایمان نیاورده اند و هم این عدم ایمان را در روی زمین ترویج می کنند و لذا مبدأ و مقدمه هدایت مردم که ایمان است، پذیرش نبوت و وحی است، این را به خطر می اندازند.

 

1- اعتقاد؛ رسالت اساسی همه انبیاء

پیامبر مسئله اعتقاد مردم را خیلی اهمیت داد، اساس رسالت همه انبیاء الهی مسئله اعتقاد بود. وجه مشترک دعوت تمام انبیاء، اولین وجه مشترک آن توحید است. رسول خدا در آن عصری آمد که عمده مشکلاتی که در جزیرة العرب بود مشکلات اعتقادی بود، لذا پیغمبر اولین شعار او این بود أیُّهَا النّاس قولوا لا إله إلا الله تُفلِحوا[8] ، لا إله إله الله را بگویید، خدایان دیگر و خدایان سنگی و خدایان شیطانی را، یک عده جن می پرستیدند، یک عده شیطان می پرستیدند، یک عده سنگ می پرستیدند، یک عده ستارگان را می پرستیدند، یک عده بعضی از سیاره ها را پرستش می کردند، بعضی آفتاب و ماه می پرستیدند، عمده مشکلات عصر پیغمبر حتی در تمدن های دیگر هم مسئله اعتقادی بود. البته همواره عقائد یک جامعه در رفتار آن جامعه منعکس می شود، عقائد یک اجتماع، عقائد یک فرد، عقائد یک خانواده، عقائد یک حکومت در رفتار آنها منعکس می شود و خودش را نشان می دهد.

پیغمبری که می خواهد عقائد یک جامعه را اصلاح کند در حقیقت رفتار آن جامعه را هم اصلاح می کند، اخلاق آن جامعه را هم اصلاح می کند، الان هم اتفاقا یکی از عمده دلائل مشکلات رفتاری جوامع اسلامی بخاطر مشکلات عقیدتی است که دارند، مشکلات اعتقادی است که دارند. در جامعه خودمان هم حتی اگر برخی از هنجارها و ناهنجاری ها را شما مشاهده می کنید، بعضی از بزه ها را شما مشاهده می کنید، بعضی از رفتارهای خلاف شرع و اخلاق را می بینید، بستر بسیاری از اینها مشکلات اعتقادی است، مسائل اعتقادی در رفتار متبلور و متجلی و منعکس می شود همیشه.

لذا اینها فساد اعتقادی در روی زمین ایجاد می کردند، باورهای مردم را خراب می کردند. انسانی که خود عقیده خراب دارد، مخصوصا اگر خیال کند عقیده او درست است، بطور طبیعی می خواهد این عقیده را ترویج کند. حضرت نوع وقتی می خواهد قوم خودش را نفرین کند، فلسفه نفرین خودش را اینطور بیان می کند، ﴿ربّ لاتَذَر عَلَی الارض من الکافرین دَیّاراً﴾[9] ﴿إنَّکَ إن تَذَرهُم یُضِلّوا عبادَک﴾[10] ، اگر اینها باقی بمانند دیگر بندگان تو را هم گمراه می کنند، ﴿و لایَلِدوا إلا فاجراً و کَفّاراً﴾[11] ، و از وجود خود اینها هم جز ناصالحان و کفره و فجره بوجود نمی آید. مسئله فساد اعتقادی که رسول خدا هم روی این مسئله کار می کرد.

از این ﴿یفسدون فی الارض﴾[12] هرجا کلمه ﴿فی الارض﴾[13] می آید و به رفتار انسان ها اضافه می شود، این ﴿یفسدون فی الارض﴾[14] نشان می دهد که این فسادی است که دامن گیر خودشان نیست، بلکه این فساد به انحراف دیگران منجر می شود، به انحراف جوامع منجر و منتهی می شود.

2- زیان و خسران در قرآن

یک چنین افرادی که ایمان نیاوردند، پیمان را شکستند، پیمان ایمان به انبیاء را شکستند و در زمین فساد می کنند، اینها کسانی هستند که ﴿اولئک هم الخاسرون﴾[15] ، اینها زیان کاران هستند.

در قرآن سخن از ماده خُسر و خسران فراوان به میان آمده است، اما مهم ترین عامل خسران در قرآن مسئله انحراف عقیدتی و انحراف از توحید است، مهم ترین عامل آن، پشت کفر و پشت نفاق مسئله خسران را قرآن مطرح می کند.

خاسرون جمع خاسر است، خاطر به معنای ناقص است، خُسر به معنای نقصان است، ﴿اولئک هم الخاسرون﴾[16] یعنی اینها کسانی هستند که یک نقصی در وجود خودشان ایجاد می کنند. این نقص چیست؟ چون اینها در مسیر کفر حرکت می کنند، از مسیر ایمان دور هستند، بزرگترین نقص آنها این است که اینها به کمال نمی رسند، زندگی که به طرف سعادت حرکت کند را اینها ندارند، خب این بزرگترین نقص برای انسان است.

طبری در تفسیر خودش می گوید خاسرون از این جهت خاسرون هستند و نقص دارند که بهره ای از رحمت حق ندارند، آن بهره ای را که خدای متعال به مؤمنان از رحمت خودش مرحمت می کند.[17]

امام مسئله خسران که مطرح می کند، ﴿اولئک هم الخاسرون﴾[18] ، عمومیت این خسران، هم خسران دنیوی را شامل می شود و هم خسران اخروی را شامل می شود. کسی که موحّدانه زندگی نمی کند، کسی که بر محور توحید زندگی خودش را تدبیر نمی کند، هم در دنیا ضرر می کند و هم در آخرت.

اصولا دین نیامده است که فقط آخرت ما را درست کند، مرحوم امام موسی صدر یک جمله ای دارد می گوید آن دینی که فقط آخرت انسان را تضمین کند این دین اصلا دین نیست، الهی نیست، دین باید هم دنیای انسان را تأمین کند و هم آخرت انسان را تأمین کند. این که ما مسلمان ها بهترین دین را داریم، مدعی هستیم هم دین ما دین خاتم است﴿، ما کانَ مُحَمَّدٌ أبا أحَدٍ من رِجالِکُم لکن رَسولَ اللهِ و خاتَمَ النَبیئین﴾[19] ، این دین دینِ خاتم است. مدعی هستیم که این دین جهانی است نه دین یک روستا و یک شهر و یک جغرافیا. این دین جهانی است، ﴿تَبارَکَ الّذی نَزَّلَ الفُرقانَ علی عَبدِهِ لِیَکونَ للعالمینَ نَذیراً﴾[20] ، و مدعی هستیم که این دین کامل است، هیچ چیزی را فروگذار نکرده است، ﴿ما فَرَّطنا فی الکتابِ من شیءٍ﴾[21] ، هیچ چیزی را فروگذار نکرده است، ﴿الیَوم أکمَلتُ لَکُم دینَکُم و أتمَمتُ عَلَیکُم نِعمَتی و رَضیتُ لَکُم الاسلامَ دیناً﴾[22] ، با داشتن این دین کامل جهانی خاتم، جوامع اسلامی از جوامع غیر اسلامی عقب هستند، دین نیامده است فقط آخرت را درست کند، دین اول باید دنیا را درست کند بعد آخرت را درست کند، آخرت نمودی از یک امتداد است، طول زندگی دنیایی است درواقع، آنچه که ما در دنیا درست می کنیم در آخرت همان را می چینیم. در دنیا نباید مؤمن رفاه داشته باشد؟ در دنیا نباید مؤمن آسایش و امنیت داشته باشد؟ از نعمت های دنیائی لذت ببرد؟ چرا جوامع اسلامی را نگاه می کنیم وجه مشترکی در جوامع اسلامی است و آن عبارت است از این که ما عقب ماندیم.

ما جزو جهان سوم هستیم، چرا؟ ما دین داریم، اما علت عقب ماندگی ما این است که اتفاقا به این عمل نکردیم، اتفاقا به آموزه های دینی ما عمل نشده است. شما الان به اروپا برو، دلیل پیشرفت آنها چیست؟ یکی از دلائل پیشرفت اروپائی ها نظم آنها است، نظم اولین گزاره ای است در امور که قرآن و روایات ما به عنوان یک منشور برای ما توصیه می کنند، تعهد آنها است، خیرخواهی آنها است، قانون مندی آنها است، حق مداری آنها است، خب اینها یک چیزهایی است که جزو اولیات دین اسلام است، برنامه ریزی آنها است، آینده نگری آنها است. ما الان چقدر آینده نگری داریم.

من یک مترویی را رفتم در مادرید اسپانیا، گفتند این مترو، تازه من ده سال قبل رفتم، گفتند این مترو برای نود سال قبل است، یعنی الان می شود صد سال قبل این مترو را آنجا ساختند، در حالی که شما الان هم به شهر مادرید بروید ترافیک خیلی نداریم برای ماشین و اینطور چیزها، نود سال قبل فکر امروز خودشان را کردند، بعد به ما گفتند در مسکو، یکی از دوستان ما گفتند در مسکو یک مترویی است که برای صد و پنجاه سال قبل است، یعنی تازه ماشین را که اختراع می کردند فکر ترافیک روزی آن بودند. این آینده نگری و به فکر فردا بودن چقدر در قرآن ماده تدبر آمده است، تدبر از ماده دَبر است یعنی پشت کارها را دیدن، فردای کارها را دیدن. ما عمل نکردیم.

2.1- خسران‌های دنیوی

لذا کسی که ایمان به خدا ندارد یا اگر ایمان دارد ولی به آموزه ها عمل نمی کند اول دنیای خودش را به خطر می اندازد، دنیای خودش را خراب می کند، آرامش و آسایش خودش را بهم می ریزد، دنیای انسان با نداشتن دین بهم می ریزد.

دنیای انسان با چه چیزی درست می شود؟ اساس رسیدن به دنیای آرام سالم پاک، رهن عقل سلیم است، رهن نفس سلیم است، در رهن روح سلیم است، در رهن قلب سلیم است. چه موقع انسان می تواند عقل و روح و قلب و نفس سلیم داشته باشد؟ نفس طیّب داشته باشد؟ ما خودمان نمی توانیم، خالق این عقل و قلب و روح و نفس می تواند راه سلیم را در اختیار ما قرار بدهد.

علامه طباطبائی[23] در ذیل آیه شریفه ﴿ثُمَّ لَتُسئَلُنَّ یَومئِذٍ عنِ النَّعیم﴾[24] ، می فرماید بهترین نعمت های الهی نعمت ولایت است، چرا؟ چون صرف این که من عقل دارم، قلب دارم، مغز دارم، چشم دارم، گوش دارم، صرف این که اینها را دارم که نعمت نیست، همین ها اگر در مسیر ناصحیح استفاده شود نقمت می شود. چه موقع معلوم می شود که من از اینها در مسیر خودش بهره می بریم؟ این جز به راهنمائی ولیّ خدا امکان ندارد، ولیّ خدا راهنمائی کند راه را، جز کسی که آگاه به فطرت و مخلوق خودش است، آگاه به نیازهای نفس است، آگاه به نیازهای عقل است، آگاه به نیازهای روح است، چه کسی می تواند این نیازها را برآورده کند؟ پس این که می فرماید اینهایی که از ایمان به دور هستند، ﴿اولئک هم الخاسرون﴾[25] ، اولین خسران آنها برای همین دنیاست، این یک بخشی از آن.

2.1.1- سرایت خسارت به خانواده

بخشی دیگر در بعضی از آیات ضرر زیان کاران به اهل و عیال او هم سرایت داده است. این نکته دوم در این زیان دنیایی اینها است. میوه قلب انسان فرزند او است، یعنی شما به هر کسی که غبطه بخوری، به هر کسی حسادت بورزی، به هر کسی رشک ببری، هرگز به فرزند خودت غبطه نمی خوری، به توفیقات او حسادت نمی کنی، بلکه هرچه که او پیشرفت کند، رشد کند، دل شما می خواهد باز هزاران برابر رشد کند، بدست بیاورد، توفیقات جلب و کسب کند، حالا قرآن می فرماید آن کسانی که در این دنیا مسیر زیان را می روند، این زیان به اهل و عیال او هم تزریق می شود.

در آیه شریفه 15 از سوره مبارکه زمر می فرماید: ﴿إنّ الخاسرین﴾[26] ، زیان کاران، ﴿إنّ الخاسرینَ الّذینَ خَسِروا أنفُسَهُم و أهلیهِم یَومَ القیامة﴾[27] ، این زیان کاران کسانی هستند که هم خودشان زیان کردند و هم اهل آنها زیان کردند. وقتی پدر خانواده دین مدار زندگی نکند، متعبدانه زندگی نکند، موحّدانه زندگی نکند، فرزند او چگونه متعبدانه و موحّدانه زندگی می کند؟ فرزندان آن گونه می شوند که ما هستیم، پدر و مادرها هستند، نه آن گونه می شوند که پدر و مادرها آنها را می خواهند.

2.1.2- لطافت مسأله تربیت و فقه

اگر پدری مسیر لجاجت و انکار و کذب و استهزاء را رفت، انتظار نیست این فرزند ضد آن را برود، چون فرزند نزدیک ترین الگویی که برای زندگی و موفقیت می گیرد، الگوی محبوب او پدر و مادر است. کمتر کسانی هستند که از محیط می رهند، از تربیت می رهند، بعدها بر اساس تعلیم مسیر آنها عوض می شود، تربیت خیلی لطافت هایی دارد، خیلی مسائل در مسئله تربیت است، نگاه بچه ها به عملیات پدر و مادر است.

یک مثال فقهی بزنم، این فقه سراسر از طهارت تا دیات نکات تربیتی در آن وجود دارد اگر دقت کنیم. مسائل روانشناختی در او است، مسائل جامعه شناختی در او است، کما این که قرآن سراسر چنین است. یکی از احکام زنان در ایام عادت های شرعیه آنها این است که نماز را کنار بگذارند، نماز نخواند، نماز بر آنها حرام است، از آنطرف یکی از احکامی که در نماز برای زنان جعل شده است این است که صَلاةُ المَرأةِ، مَسجِدُ المَرأةِ بَیتُها[28] ، مسجد زنان خانه های آنها است، اگر می خواهند به مسجد بروند در همان خانه نماز بخوانند، این فقه و روایات ما است، از طرف دیگر روایات فراوانی داریم بطور عام، حتی بطور خاص ترغیب می کند به نماز جماعت که زن ها هم بروند نماز جماعت بخوانند. در بعضی از کشورها مثل هند الان زن ها در اکثر مناطق هند مسجد نمی روند، زن ها از همین باب مسجد المرأة بیتها مسجد نمی روند، نماز جماعت و نماز جمعه نمی روند، در خانه هستند. اما جمع بین ادله ای که وجود دارد بین ادله ای که می گوید همه بروند نماز جماعت حتی زنان و بین این که می فرماید مسجد المرأة بیتها، زن ها غالباً دارای بچه های کوچکی بودند، دو تا سه تا بچه کوچک داشتند در نزد خودشان، خب این بچه ها را اگر مسجد می بردند یا تطهیر مسجد زائل می شد، طهارت مسجد زائل می شد، یا شلوغ می کردند، حواس ها را پرت می کردند، در خانه می ماندند بچه است حادثه درست می کند بدون مادر، زن اگر در خانه بماند نماز بخواند این بچه ها از همان شیرخوارگی می فهمند یک رابطه ضروری و لازمی برای مادر وجود دارد که این رابطه سر وقت انجام می شود، آرام آرام این حساسیت که این مادر چه می کند در این خانه، چون مردها غالبا بیرون بودند، کار می رفتند، جنگ می رفتند، مادرها در خانه بودند، این نگاه می کردند می فهمیدند این زن بالاخره این مادر یک رابطه ای دارد، آرام آرام از اهمیت این رابطه ورود می کردند و با خدا آشنا می شدند، بچه ها نمازخوان می شدند. این مفهوم مسجد المرأة بیتها، زنانی که بچه های کوچک دارند و به رفتار آنها نگاه می کنند، اما همین زن که وقت عادت ماهیانه او است، فقه ما می گوید سجاده خودش را جمع نکند، به اندازه نماز بنشیند سر سجاده حرکات نماز داشته باشد، ذکر بگوید، صلوات بفرستد، رها نکند، چرا؟ این دو حکم و احکام منسجم و هماهنگ هستند. بچه ای که کوچک است و می فهمد یک رابطه بسیار مهمی دارد که مادر حتی جواب بچه خودش را نمی دهد، باید آن رابطه با خدا را برقرار کند، ذکر بگوید با خدا حرف بزند، یک مرتبه ببیند این زن چند روز، یک هفته، هشت روز، نه روز، هفت روز، پنج روز دیگر خبری از آن رابطه نیست، می فهمد خیلی هم مهم نبوده است.

این ظرافت های تربیتی است که فقه ما بیان می کند، آنچه خود داشت ز بیگانه تمنا می کرد، ای کاش همین لطائف تربیتی فقه ما آشکار می شد، قرآن ما آشکار می شد دنیا از این استفاده می کرد.

بچه ها آن گونه می شوند که ما هستیم. وقتی رهبر یک خانواده، امام یک خانواده از لحاظ فکری منحرف شد، از لحاظ فکری و باور ایمان خودش را کنار زد، او دچار خسران شد، ﴿إنَّ الخاسرینَ الّذینَ خَسِروا أنفُسَهُم و أهلیهِم﴾[29] ، هم خودشان ضرر کردند و هم خانواده و اهل و فرزندان آنها ضرر می کنند.

سومین خسران دنیایی که اینها ضرر می کنند در دنیا این است که اینها، در قرآن یک سؤالی وجود دارد که این سؤال خیلی سؤال اساسی است، این از سؤالات بنیادی قرآن است که اگر قرآن این سؤال را مطرح نمی کرد ما شاید نمی فهمیدیم، در سوره مبارکه کهف است، ﴿قُلْ هَلْ نُنَبِّئُكُمْ بِالْأَخْسَرِينَ أَعْمَالًا﴾[30] ، پیامبر بگو من به شما خبر بدهم از کسانی که از جهت عمل زیان کارترین هستند، گاهی انسان زیان می کند، یکوقت از همه بیشتر زیان می کند. در قرآن سخن از أخسرین چند جا آمده است، یک مورد آن بطور سؤالی آمده است، این خیلی برجسته است، ﴿قُلْ هَلْ نُنَبِّئُكُمْ بِالْأَخْسَرِينَ أَعْمَالًا﴾[31] ، بگو که من شما را خبر بدهم از کسی که زیان کارترین کسانی است از جهت عمل، نشان می دهد اینها عمل هم دارند، اعمال صالح هم دارند، کارهای خوب هم انجام می دهند، با این که کارهای خوب هم انجام می دهند اینها زیان کارترین هستند. در آیات دیگر که أخسرین را آورده است، اینها زیان کار هستند، سخن از عمل نیست، اینها عملی نداشتند، کفر و انحراف بود، اینها زیان کردند و به سعادت نرسیدند. اما این دسته از افراد عمل هم دارند، ﴿قُلْ هَلْ نُنَبِّئُكُمْ بِالْأَخْسَرِينَ أَعْمَالًا﴾[32] ، می خواهید خبر بدهم از کسانی که زیان کارترین هستند؟ پیامبر خبر می دهد، اینها چه کسانی هستند؟ ﴿الَّذِينَ ضَلَّ سَعْيُهُمْ فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَهُمْ يَحْسَبُونَ أَنَّهُمْ يُحْسِنُونَ صُنْعًا﴾[33] ، اینها کسانی هستند که سعی کردند، تلاش کردند، کار کردند، عمل انجام دادند اما ﴿َضلَّ﴾[34] ، اعمال اینها گم شده است، چون عمل عرض کردم در قرآن کریم عمل صالح کنار ایمان می آید تا بفهماند عمل صالح و خوب اگر منشأ آن ایمان نباشد، منشأ آن رضایت حق تعالی نباشد این عمل به درد نمی خورد، ﴿الَّذِينَ ضَلَّ سَعْيُهُمْ فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا﴾[35] ، بدی آن این است که ﴿وَهُمْ يَحْسَبُونَ أَنَّهُمْ يُحْسِنُونَ صُنْعًا﴾[36] ، خیال هم می کنند که اینها بهترین راه را می روند، بهترین خلقت را دارند، بهترین کار را انجام می دهند. راه را که اشتباه می رود و خیال می کند از همه زرنگ تر و از همه راه بلد تر و کاربلد تر است، این بد است، چون اگر کسی مردد باشد که آیا من بهترین هستم یا نه، آیا من خوب می روم یا نه، اینها محاسبات خودشان را بهترین محاسبه می دانند، طرح و اعمال و راه خودشان را بهترین می دانند، زیان کارترین در دنیا آنهایی هستند که راه را اشتباه می روند، عمل هم انجام می دهند ولی خیال می کنند راه را درست می روند، راه را صحیح می روند.

اینها چه کسانی هستند؟ نتیجه کار اینها چیست؟ ﴿أُولَئِكَ الَّذِينَ كَفَرُوا بِآيَاتِ رَبِّهِمْ﴾[37] ، این توحید است، اینها آیات الهی را کفر ورزیدند، ﴿وَلِقَائِهِ﴾[38] ،، و به ملاقات خدای متعال کفر ورزیدند، ﴿فَحَبِطَتْ أَعْمَالُهُمْ﴾[39] ، عمل انجام دادند ولی حبط می شود و اعمال اینها نابود می شود، ﴿فَلَا نُقِيمُ لَهُمْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ وَزْنًا﴾[40] ، ما برای اینها و اعمال اینها در روز قیامت هیچ ارزش و وزنی قائل نیستیم و اقامه نمی کنیم، هیچ ترازویی برای اعمال اینها نمی آوریم که بکشند ببینند ارزش اعمال اینها چقدر است.

پس گاهی سخن از خسران است در قرآن، گاهی سخن از أخسرین است.

زیان‌کارترین‌ها در قرآن

موارد أخسرین فراوان است، در قرآن کریم موارد أخسرین را ذکر کرده است، چند مورد مهم آن را من یادداشت کردم که از همه زیان کارتر چه کسانی هستند. یک مورد آن الان از محضر شما گذشت، این همان زیان دنیایی است، کسی که در دنیا راه را اشتباه می کند، خیال هم می کند راه را درست می رود، زیان دنیایی او چیست؟ این همه سعی و عمل او همه نابود می شود، این همه تلاش او همه از بین خواهد رفت لذا عمر او هدر می دهد، همه تلاش او هدر می رود، پس خسران گاهی خسران دنیوی است در ﴿اولئک هم الخاسرون﴾[41] ، مثل این که راه را اشتباه می رود، به کمال نمی رسد، این یک. گاهی به اهل و عیال او این خسارت و این گمراهی تزریق می شود، این دو. سوم این که بعضی ها خیال می کنند راه را خوب می روند، در آن راه اعمال شایسته ای هم انجام می دهند اما این اعمال همه حبط خواهد شد. این زیان های دنیوی اینها است.

زیان اخروی را هم شامل می شود عمومیت ﴿اولئک هم الخاسرون﴾[42] ، زیان اخروی اینها چیست؟ زیان اخروی اینها این است که اینها بهشت نمی روند، اینها راهی جهنم می شوند، خسران اخروی آنها این است، ﴿و الّذین کَفَروا و کَذَّبوا بِآیاتِنا اولئِکَ اصحابُ النّار هم فیها خالدون﴾[43] ، کسانی که تکذیب کردند نبوت ما را، نشانه های ما را، جای اینها جهنم است و خودشان در آنجا خالد هستند.

اما ادامه این سؤال قرآنی، أخسرین در قرآن چه کسانی هستند؟ این مهم تر از اصل خسران است. أخسرین کسانی که از همه زیان کارتر هستند و بیشتر زیان می کنند یکی این است که انسان با خدا حیله بورزد، با فرستاده، چون حیله با خدا و مکر با خدا مکر با دین خداست، مکر با نبی خداست، مکر با ولیّ خداست، با خدا حیله ورزیدن. در خصوص حضرت ابراهیم در سوره مبارکه انبیاء آیات 69 و 70 می فرماید: ﴿قُلنا یا نارُ کونی بَرداً و سَلاماً علی ابراهیم، و أرادوا به کَیداً فَجَعَلناهُم الأخسرین[44] ، اینها به ابراهیم قصد حیله و با راه خدا قصد مکر و نیرنگ داشتند، ما اینها را زیان کارترین آنها قرار دادیم، نتیجه مکر با راه خدا و انبیاء الهی.

دوم کسی که حق دینی و حق شنوی ندارد، اینها زیان کارتر هستند، کسی که گوش حق شنو ندارد، چشم حق بین و عبرت بین ندارد. در سوره مبارکه هود آیات 20، 21 و 22 می فرماید: ﴿ما کانوا یَستَطیعونَ السَمِعَ و ما کانوا یُبصِرون[45] ، کسانی که توانائی شنیدن حق و دیدن حق را ندارند، ﴿اولئک الذین خسروا أنفسهم﴾[46] ، این ﴿خسروا أنفسهم﴾[47] برای دنیا است، ﴿وَ ضَلَّ عنهُم ما کانوا یَفتَرونَ لاجَرَمَ أنَّهُم فی الآخرة هُمُ الأخسرون﴾[48] ، اینها در آخرت زیان کاران هستند.

مورد بعدی که قرآن کریم مسئله أخسرین را در آنجا مطرح می کند مسئله تکذیب آخرت است، آخرت را تکذیب می کنند، کسانی هستند که به خدا هم ممکن است ایمان داشته باشند ولی آخرت و نشئه آخرت را قبول ندارند، در سوره مبارکه نمل آیات 4 و 5 می فرماید: ﴿إنَّ الّذین لایُؤمِنونَ بِالآخرةِ زَیَّنا لَهُم أعمالَهم فَهُم یَعمَهون، اولئِکَ الّذین لَهُم سوءُ العذابِ و هم فی الآخرةِ هُمُ الأخسرون﴾[49] .

بنابراین این موارد از موارد أخسرین از حیث اعمال در قرآن کریم است.

چکیده آیه 27

آیه بیست و هفتم سوره مبارکه بقره خلاصه آن این می شود: کسانی که پیمان نبوت را و پیمان با وحی را گسستند و آیات روشن الهی را انکار کردند و اوامر خدا به این پیوندها را قطع کردند و از جهت اعتقادی در روی زمین فساد ایجاد کردند، اینها هم در دنیا زیان می کنند با آن گستره خسرانی که است و هم در آخرت زیان می کنند بخاطر این که جزای کسانی که آیات الهی را تکفیر کردند جز خلود در جهنم نیست.

 


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo