< فهرست دروس

درس تفسیر استاد غلامعباس هاشمی

98/07/07

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: مقدمات ورود به تفسیر/۱) اعجاز قرآن /ابعاد اعجاز قرآن/عدم اختلاف/ادعاهای تناقض و اختلاف در قرآن/مورد ۴ تا ۸

بحث من در این بود شبهاتی را که من باب شبهه وجود تناقض و اختلاف در آیات و قوانین قرآن مطرح شده است. حدود صد شبهه وجود دارد که از قدیم و جدید طرح شده لکن اکثر اینها قابل اعتنا نیست و گاهی معانی لغت را و گاهی فرهنگ قرآن را متوجه نشده اند مهمترین آن ها تعدادی از آیاتی است که صلاحیت طرح را دارند. مواردی را مطرح کردیم و اما موارد امروز:

0.0.0.0.0.1- ۴) طرح و بررسی ادعای تناقض قرآن در مسأله امکان فرزند داشتن خدا

مورد چهارم: سوره مبارکه زمر آیه چهارم و آیه 101 سوره انعام که یکی از آیات، امکان ولد در خدا را نفی می کند و آیه دیگر مشعر به این است که ممکن است خداوند فرزند داشته باشد.

سوره زمر﴿: لَوْ أَرادَ اللَّهُ أَنْ يَتَّخِذَ وَلَداً لاَصْطَفى‌ مِمَّا يَخْلُقُ ما يَشاءُ سُبْحانَهُ هُوَ اللَّهُ الْواحِدُ الْقَهَّار﴾[1] (اگر خدا اراده می کرد فرزندی را اختیار کند، از هر کسی که می خواست انتخاب می کرد. یعنی از میان دختر و پسر یکی را اختیار می کرد زیرا به خدا اتهام می زدند که دختر دارد: ألکم البنون و لله البنات و گاهی ملائکه را دختر و فرزند خدا می پنداشتند) این آیه شبهه می شود که ممکن است که خدا بخواهد فرزند داشته باشد زیرا نفی نمی کند بلکه می گوید اگر میخواست انتخاب می کرد.

سوره انعام: ﴿بَديعُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ أَنَّى يَكُونُ لَهُ وَلَدٌ وَ لَمْ تَكُنْ لَهُ صاحِبَةٌ وَ خَلَقَ كُلَّ شَيْ‌ءٍ وَ هُوَ بِكُلِّ شَيْ‌ءٍ عَليم﴾[2] ‌چطور ممکن است برای خدا ولدی باشد در حالی که هیچ همدوش و همسری را ندارد همه چیز را او آفریده است چطور مخلوق او می تواند فرزندش باشد.

(آیات از این دست در قرآن زیاد است از جمله سوره [انبیاء] : ﴿وَ قالُوا اتَّخَذَ الرَّحْمنُ وَلَداً سُبْحانَهُ بَلْ عِبادٌ مُكْرَمُون﴾[3] . می گفتند خداوند فرزندی را اتخاذ کرده است منزه است خدا از این مطلب بلکه آنها ملائکه و بندگان خدا هستند)

[گویا] قرآن در بعضی از جاها بچه دار شدن خداوند را ممکن می داند و در بعضی جاها آن را ناممکن می داند.

جواب: همان آیه اول هم هماهنگ با آیات دیگر است ﴿لَوْ أَرادَ اللَّهُ أَنْ يَتَّخِذَ وَلَداً لاَصْطَفى‌ مِمَّا يَخْلُقُ ما يَشاءُ﴾[4] منظورش این نیست که خدا اگر می خواست پسر را انتخاب می کرد چون نزد خدا که دختر و پسر فرقی نمی کند این آیه نکته لطیف تری را می گوید که اگر توجه کنیم می بینیم خداوند باز هم ولد داشتنش را محال می شمارد. ولد برای احتیاج است یعنی فرزند می آورند که یک روز دست شخص را بگیرد بچه را به دلیل شیرینی یکی دو ساله کسی نمی خواهد و اگر بداند بچه او آبروی او را نگه نمی دارد اصلا بچه نمی خواهد. الآن هم کسانی هستند که راضی اند بچه شان همان اول صبح بمیرد و زنده نماند.

خداوند در این آیه میگوید ولد برای احتیاج است خداوند این همه مخلوق دارد و بر فرض احتیاجی داشته باشد می تواند با این مخلوقات آن را رفع کند و نیاز به ولد ندارد پس ﴿لَوْ أَرادَ اللَّهُ أَنْ يَتَّخِذَ وَلَداً لاَصْطَفى‌ مِمَّا يَخْلُقُ ما يَشاءُ﴾[5] یعنی از آن چیزهایی که مدام خلق می کند را بر می گزید و حوائجش را بر آورده می کرد و نیازی به فرزند نیست و ذیل آیه می گوید: ﴿سُبْحانَهُ هُوَ اللَّهُ الْواحِدُ الْقَهَّار﴾[6] منزه است خداوند از این که فرزند بگیرد. ذیل آیات خیلی مهم است. اگر ذیل آیات را جابه جا کنیم، معنای کل آیه تغییر می کند. ذیل این آیه معنا را تبیین می کند یعنی خداوند یگانه است و هر چیزی مقهور او است پس اگر خداوند نیازی دارد به ولد نیاز ندارد بلکه همه چیز مقهور او می باشد. پس این آیه با سائر آیات هماهنگ می باشد.

پس فرهنگ قرآن همین است که ﴿لَمْ يَلِدْ وَ لَمْ يُولَد﴾[7] و این آیه از محکمات قرآن است که آیات دیگر را تفسیر می کند. محکمات در قرآن أم الکتاب هستند و سائر آیات با آنها تفسیر می شوند و سوره توحید نیز یکی از محکمات قرآن است.

 

0.0.0.0.0.2- ۵) طرح و بررسی ادعای تناقض قرآن در مسأله خلقت آسمان و زمین

تناقض پنجم: در باب خلقت آسمان و زمین در سوره سجده آیه 4 می فرماید: (این آیه هفت بار در سوره های مختلف تکرار شده است) ﴿اللَّهُ الَّذي خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ وَ ما بَيْنَهُما في‌ سِتَّةِ أَيَّامٍ ثُمَّ اسْتَوى‌ عَلَى الْعَرْشِ﴾[8] . خدای متعال زمین و آسمان و هر چه بین آنهاست، در شش روز آفریده است.

شبهه کرده اند آیات سوره فصلت ناقض این مطلب است زیرا در آن جا مجموعه خلقت هشت روز می شود: ﴿قُلْ أَ إِنَّكُمْ لَتَكْفُرُونَ بِالَّذي خَلَقَ الْأَرْضَ في‌ يَوْمَيْنِ وَ تَجْعَلُونَ لَهُ أَنْداداً ذلِكَ رَبُّ الْعالَمين﴾[9] ‌ (شما کفر می ورزید به خدایی که زمین را در دو روز آفریده است) ... ﴿وَ جَعَلَ فيها رَواسِيَ مِنْ فَوْقِها وَ بارَكَ فيها وَ قَدَّرَ فيها أَقْواتَها في‌ أَرْبَعَةِ أَيَّامٍ سَواءً لِلسَّائِلين‌﴾[10] خدای متعال کوه ها را در زمین برافراشت و روزی ها را در آن مقدر کرد و تغذیه و قوت همه را قرار دارد در چهار روز . سپس می فرماید: ﴿ثُمَّ اسْتَوى‌ إِلَى السَّماءِ وَ هِيَ دُخانٌ فَقالَ لَها وَ لِلْأَرْضِ ائْتِيا طَوْعاً أَوْ كَرْهاً قالَتا أَتَيْنا طائِعين‌ فَقَضَئهُنَّ سَبْعَ سَمَاوَاتٍ فىِ يَوْمَينِ وَ أَوْحَى‌ فىِ كلِّ سَمَاءٍ أَمْرَهَا﴾[11] سپس روی کرد به آسمان در حالی که آسمان دود بود. گفت خواه یا نا خواه به طرف من حرکت کنید. گفتند ما با اختیار آمدیم و اطاعت کردیم. هفت آسمان را خداوند در دو روز احکام و استحکام بخشید.

آسمان در دو روز، زمین در دو روز و چهار روز پهن کردن زمین، می شود هشت روز پس مناقض با آیه سوره سجده می باشد.

جواب: اتفاقا آن آیات هم هماهنگ با شش روز است. زیرا زمین در دو روز و آسمان هم در دو روز آفریده شده است اما در خصوص زمین می گوید کوه ها و روزی ها را در چهار روز آفریده و هماهنگ کرده است. گفتار قرآن ضمن دقت های علمی و ادبی، یک گفتار محاوره ای است (﴿لَيْلَةُ الْقَدْرِ خَيْرٌ مِنْ أَلْفِ شَهْر﴾[12] زبان محاوره ای است که کثرت را با این عدد بیان می کنند این معنایش این نیست که لیلة القدر بیش از هزار ماه نمی ارزد. علامه طباطبائی ذیل این آیه می فرمایند این زبان محاوره ای است. و قرینه آن این است که می گوید: ﴿وَ ما أَدْراكَ ما لَيْلَةُ الْقَدْر﴾[13] ) مثلا شما می گویید من دو ساله ساخته ام اما ده سال طول کشیده میوه دهد معنایش این نیست که بعد از دو سال ساخت ده سال طول کشیده است. یا مثلا می گویید که چهار سال طول کشید لیسانس بگیرم اما هشت سال طول کشید دکترا بگیرم معنای این کلام این نیست که بعد از چهار سال لیسانس، هشت سال برای دکتری خواندم بلکه مجموع لیسانس و دکتری هشت سال طول کشیده است. و یا مثلا شما می گویید از اینجا تا تهران یک روزه می رویم و به مشهد چهار روزه می رویم منظور این نیست که از اینجا تا تهران یک روز و سپس چهار روز دیگر تا مشهد می رویم.

در اینجا هم زمین در دو روز آفریده شده است و کوه ها را برافراشته و برکت ها را داده است و روزی ها را مقدر کرده است در چهار روز.

 

نکته: البته منظور روز مراد ما نیست زیرا روز به معنای زمان و مقدار حرکت است و تا حرکتی نباشد روز به معنای زمان وجود ندارد. طبق تعریف بوعلی زمان یعنی مقدار الحرکة و لذا چون مأنوس ترین معیار حرکت آفتاب و خورشید است ما زمان را به روز می گوییم. زمان و حرکت و یوم و لیل، با آمدن زمین و خورشید سنجیده می وشد اما آن موقع که آفتاب و اینها نبوده است پس یوم به معنای دوره ها می باشد. اگر کسی سؤال کند که خداوند مگر به زمان برای خلفت احتیاج دارد؟ مگر نمی گوییم خداوند هر چه را اراده کند: ﴿فَإِنَّما يَقُولُ لَهُ كُنْ فَيَكُون﴾[14] ‌ حتی خداوند نیاز به گفتن کُن هم ندارد بلکه این را از باب لسان محاوره ای می گوید. اگر خدا اراده کند مرادش محقق می شود. سخن در این است که زمین و آسمان چون از ممکنات است، ممکنات به تدریج محقق می شوند و این خصوصیت ممکن است و از ممکن جدا شدنی نیست و این کار باید در دوره ای انجام شود. اما این دوره می تواند یک ساعت باشد یا یک ثانیه و کمتر باشد.

پس خلقت به تنهایی دو روز است اما خلقت و رواسی و تقدیر روز ها چهار روز بوده است پس این تناقض هم کاملا با فرهنگ و ادبیات قرآنی مرفوع است.

 

0.0.0.0.0.3- ۶) طرح و بررسی ادعای تناقض قرآن در خلقت انحصاری خدا یا احسن الخالقین بودن

مورد [ششم]: ﴿فَتَبارَكَ اللَّهُ أَحْسَنُ الْخالِقين‌﴾[15]

أحسن الخالقین نشان می دهد که خالق دیگری هم وجود دارد که خدا بهترین آنها می باشد. خالق یعنی سازنده و اندازه گیرنده. اما در سوره زمر آیه 62 می فرماید: ﴿اللَّهُ خالِقُ كُلِّ شَيْ‌ء﴾[16] و این آیه در قرآن خیلی تکرار شده است که فقط خداوند را خالق می داند.

پاسخ: خلقت به اندازه ساختن و اندازه گرفتن است که این ساختن و اندازه گرفتن دو اصطلاح و کاربرد در قرآن دارد گاهی ساختن چیزی از چیز دیگری است مانند ساخت ساختمان از آجر و ملات. و گاهی خلقت از هیچ است.

به هر دو مورد قرآن کریم پرداخته است. در رابطه با خلقت، خدای متعال به حضرت عیسی در سوره آل عمران 49: ﴿أَنِّي أَخْلُقُ لَكُمْ مِنَ الطِّينِ كَهَيْئَةِ الطَّيْرِ فَأَنْفُخُ فيهِ فَيَكُونُ طَيْراً بِإِذْنِ اللَّهِ﴾[17] . من از خاک برای شما پرنده می آفرینم و به اذن خدا در آن می دمم و پرنده ای می شود. در این آیه، دم از عیسی است اما خاک از او نیست. در سوره مائده 110: ﴿وَ إِذْ تَخْلُقُ مِنَ الطِّينِ كَهَيْئَةِ الطَّيْرِ بِإِذْني‌ فَتَنْفُخُ فيها فَتَكُونُ طَيْراً بِإِذْني﴾[18] ‌. از خاک پرنده آفریدی و به اذن من در آن می دمی و پرنده می شود. این یک نوع خلقت است

اما خدای متعال خلقتش به چه شکل است؟ خلقت دیگری در قرآن کریم وجود دارد که خلقت از هیچ می باشد: ﴿قالَ كَذلِكِ قالَ رَبُّكِ هُوَ عَلَيَّ هَيِّنٌ وَ لِنَجْعَلَهُ آيَةً لِلنَّاسِ وَ رَحْمَةً مِنَّا وَ كانَ أَمْراً مَقْضِيًّا﴾[19] . من تو را آفریدم در حالی که تو هیچ چیزی نبودی. این هم یک نوع خلقت است.

البته خدای متعال هم از چیزی چیزی می آفریند مانند: ﴿إِنَّ مَثَلَ عيسى‌ عِنْدَ اللَّهِ كَمَثَلِ آدَمَ خَلَقَهُ مِنْ تُرابٍ ثُمَّ قالَ لَهُ كُنْ فَيَكُون﴾[20] .‌

پس این که می فرماید الله خالق کل شیء و همه چیز را خدا آفریده است، این به معنای خلقت از نیستی و عدم است که اختصاص به خدا دارد: ﴿ذلِكُمُ اللَّهُ رَبُّكُمْ خالِقُ كُلِّ شَيْ‌ءٍ لا إِلهَ إِلاَّ هُوَ فَأَنَّى تُؤْفَكُون﴾[21] ‌.

اما خلقتی که به معنای خلقت از چیزی باشد عیسی هم می تواند بإذن الله خلق کند و من الطین، طیر بسازد.

سپس خداوند به تمام إلهه ها این نسبت را می دهد : ﴿يا أَيُّهَا النَّاسُ ضُرِبَ مَثَلٌ فَاسْتَمِعُوا لَهُ إِنَّ الَّذينَ تَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ لَنْ يَخْلُقُوا ذُباباً وَ لَوِ اجْتَمَعُوا لَهُ وَ إِنْ يَسْلُبْهُمُ الذُّبابُ شَيْئاً لا يَسْتَنْقِذُوهُ مِنْهُ ضَعُفَ الطَّالِبُ وَ الْمَطْلُوب﴾[22] ‌ ( مراد از خلقت در این آیه، خلق از عدم است. یعنی کسانی که شما آنها را اله قرار داده اید، مگسی را نمی توانند خلق کنند حتی اگر همه با هم جمع شوند. و اگر مگس هم چیزی از آنها بردارد نمی توانند از او پس بگیرند.)

0.0.0.0.0.4- ۷) طرح و بررسی ادعای تناقض قرآن در مسأله نحوه خلقت انسان

مورد [هفتم]:

آیه دیگری که در فضای مجازی خیلی پیچیده است و علمی است و چند دکتر مقاله نوشته اند و متأسفانه همه مترجمین هم اینجا را اشتباه ترجمه کرده اند. آن آیه این است: ﴿فَلْيَنْظُرِ الْإِنْسانُ مِمَّ خُلِقَ * خُلِقَ مِنْ ماءٍ دافِق‌*يَخْرُجُ مِنْ بَيْنِ الصُّلْبِ وَ التَّرائِب‌ * إِنَّهُ عَلى‌ رَجْعِهِ لَقادِر﴾[23] .( در ترجمه آمده است: انسان از یک آب جهنده ای آفریده شده است و این آب از صلب و ترائب خارج می شود. صلب استخوان های سینه و پهلو است و ترائب ستون فقرات است. همه ترجمه ها این گونه است)

اشکال این است که منی (ماء دافق) در بیضه شکل می گیرد و در آن ذخیره و بیرون می آید و هیچ ارتباطی به سینه و وسط سینه از نظر علمی ندارد پس این آیه با علم تناقض دارد و این نشان می دهد که قرآن از طرف خدا نیست.

پاسخ: ضمیر در ﴿يَخْرُجُ مِنْ بَيْنِ الصُّلْبِ وَ التَّرائِب﴾[24] ‌ به ماء بر نمی گردد بلکه به انسان بر میگردد. یعنی آیه می خواهد ضعیف بودن انسان را نشان بدهد که ای انسان به خود نگاه کن که از آبی جهنده خلق شده ای و از بین استخوان های سینه و ستون فقرات مادر عبور کرده و بیرون آمده و مدت ها در آن جا زندگی کرده است و جالب این است که آیه بعدی مؤید این مطلب است : ﴿إِنَّهُ عَلى‌ رَجْعِهِ لَقادِر﴾ [25] که ضمیر رجعه را همه می گویند به انسان باز می گردد یعنی خداوند باز قادر است انسان را باز گرداند وقتی که در روز قیامت او می میرد و می پوسد.

 

0.0.0.0.0.5- ۸) طرح و بررسی ادعای تناقض قرآن در یک مسأله تاریخی

تناقض [هشتم] : (بعضی از تناقضات علمی بودند و مطرح کردیم. آنهایی که این گونه نبودند را ازش می گذریم)

تناقضی که با تاریخ نمی سازد: ﴿يا أُخْتَ هارُونَ ما كانَ أَبُوكِ امْرَأَ سَوْءٍ وَ ما كانَتْ أُمُّكِ بَغِيًّا﴾[26]

حضرت مریم، دختر عمران است و هارون برادر موسی است. در واقع هارونی که پسر عمران بود برادر حضرت موسی است. چطور به مریم، مادر حضرت عیسی، أخت هارون می گوید؟ در حالی که بین مریم و هارون سیصد سال فاصله است.

پاسخ: چند جواب داده شده است و یک جواب آن در تاریخ هم می باشد یعنی به تاریخ که مراجعه می کنیم حتی در کتب یهودی ها هم می یابیم که هارون یک شخص نیست که برادر مریم باشد. بلکه اخت هارون بودن کنایه از زن بسیار پاکیزه است. پس مراد از هارون همان برادر حضرت موسی بوده و خیلی آدم عفیفی بوده است و پس از هارون به هر زن عفیفه ای، أخت هارون می گفتند. این جواب نقل تاریخی دارد و با آیه هم همین می سازد چون آنها با نیش و کنایة می گفتند که ﴿یا أخت هارون﴾[27] تو این قدر پاک بودی و اخت هارون بودی و پدر و مادر هم چنین و چنان بود تو چرا این گونه از آب در آمدی. پس نقل قرآن هیچ اشکالی ندارد.

بنا بر این در واقع به لطائف و اشارات تاریخی، یک سویه نگاه کرده اند. باید هم نقل قرآن و هم نقل تاریخ را در کنار هم قرار داد.


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo