درس کتاب المکاسب مرتضی اسماعیلی

1401/10/18

بسم الله الرحمن الرحیم

جزوه جلسه دوم مکاسب. پایه نهم بحث شروط عقد. معنای شرط

 

نکته. گاهی شرط مجازا به معنای مشروط کار برده میشود.

دومین معنای شرط معنای اسم مصدری است. یعنی چیزی است که لازم می آید از عدمش عدم. یعنی نباشد مشروطه نیست خواه از اموری باشد که از وجودش هم وجود مشروط لازم می آید که مخصوص علت تامه است و خواه از اموری باشد که از وجودش وجود لازم نمی آید مثل مقتضی و در یک کلام هر جزء از اجزاء علت تامه نسبت به معلول که اگر نباشد معلول نخواهد بود.

شرط به این معنا اسم مشتق نیست بلکه اسم جامد است و معنای اسم مصدری دارد.

البته از شرط به این معنا هم کلمه مشروط و شارط اشتاق می شود مثلاً وضو شرط نماز است. که شارط خدا و نماز مشروط است.

ولی این اشتقاق علی قائده نیست و شاهد بر اینکه اشتقاق علی القاعده نیست این است که شارط و مشروط به معنای اولی متضایفان در فعل و انفعال بودند مثل ضارب و مضروب فاعل شارط بود و مشروط مفعول ولی به معنای ثانی متاصیفان نیستند بلکه شارط یعنی جاعل که خداوند است و مشروط خود وضو شرط نیست بلکه چیزی است که شرط برای آن جعل شده است یعنی نماز است. نظیر مسبب و مسبب که هر دو از سبب گرفته شدند ولی اشتقاق طبق قاعده نیست. چون مسبب به معنای جاعل السببیة است ولی مسبب به معنای نفس سبب مجعول نیست بلکه امری است که از سبب حاصل می‌شود. مثل حرارتی خداوند برای نار جعل می کند.

از بحثهای گفته شده معلوم میشود که شرط مثل کلمه امر که دو معنا یعنی معنای مصدری به معنای امر کردن و معنای غیر مصدری یعنی شی است، دارای دو معنا است. یعنی معنای مصدری یعنی ملتزم شدن و معنای عیر مصدری یعنی شی.

دو معنای اصطلاحی برای شرط

۱ - شرط در اصطلاح نحوی که در مقابل جزا بکار می رود و جمله ای که به دنبال ادوات شرط می آید شرطمی گویند و جمله بعد از آن را جزا می گویند و یا شرط در اصطلاح منطقی که به مقدم شرط و به تالی جزا می گویند .

۲. معنای اصطلاحی دیگر برای شرط در مقابل مقتضی و موعد و عدم المانع و یا سبب و علت تامه است و منظورشان از شرط خصوص آن چیزی است که یلزم عدمه عدم و لا یلزم من وجوده وجود. مثل تماس آتش با فرش که اگر نباشد احراق نیست ولی چنین نیست که اگر تماس بود حتماً احراق باشد زیرا شاید مانعی مثل رطوبت جلوی احراق را میگیرد.

شرط در استعمالات عرفی بر یکی از معانی لغوی (مصدری و یا اسم جامدی) حمل می شود و اگر قرینه بر یکی بود همان و الا مجمل می شود.

شرط در حدیث (المومنون عند شروطهم) یا در معنای اولیه الزام و التزام و یا به معنای مشروط است و یا در معنای دوم است یعنی ما بازم من عدمه عدم است. تعیین هر یک از این موارد نیاز به قرینه دارد.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo