< فهرست دروس

درس کفایة الاصول حسین باقری‌شاهرودی

کفایه2

99/12/25

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: عام و خاص/دلایل قائلین به حقیقت بودن الفاظ عام در خاص و نقد آن /

 

خلاصه جلسه قبل:

در جلسه قبل اقسام عام بیان شد و گفته شد که عام در واقع برای شمول افراد و انطباق بر آنها وضع شده و این اقسام به اختلاف تعلق احکام به عام از سوی شارع به وجود می آید؛

سپس مرحوم آخوند فرمودند: برای عام ادات و الفاظی است که در خصوص عام به کار برده می‌شوند همان طور که برای خاص الفاظی وجود دارد که مخصوص به خاص هستند، البته در این میان الفاظی هست که از آنها هم در عام و هم درخاص استفاده می‌شود،مانند الف و لام که اگر برای بیان جنس باشد از آن اراده عام و اگر برای بیان معرفه باشد از آن اراده خاص شده است، ضمناً گاهی اتفاق می افتد لفظ عام به کار برده شود ولیکن مجازاً درخاص مورد استعمال قرار می‌گیرد، مانند اینکه مولا بگوید: اکرم العلما یا اکرم کلُ عالم ،و اراده بعض از آن بکند که این هم مانعی ندارد

 

درس امروز:

در این میان عده‌ای قائل هستند که در لغت،لفظی برای عام نداریم و فقط در لسان شارع بعضی از الفاظ در عام استعمال شده است.

نظر این دسته این است که الفاظ عام در خصوص خاص وضع شده اند ولی گاهی مجازاً در عام استعمال می شوند؛ این دسته برای ادعای خود دو دلیل هم می آوردند:

 

دلیل اول: وقتی لفظ عام به کار برده می شود و مثلاً مولا می‌گوید: اکرم کل عالم،قدر متیقن از کل، بعض علماست، بعض در ضمن کل می باشد،و آنچه قدر متیقن میباشد این است که اکرام بعض لازم است، بعبارة اخری مولا وقتی لفظ کل را به کار برده اگر اراده عام کرده باشد،بعض هم در ضمن ان هست، و اگر خود بعض را اراده کرده باشد که باز هم همان بعض اراده شده،در هر صورت قدر متیقن ما بعض است، برخلاف جایی که اراده مولا بعض از افراد باشد که در این صورت نمی‌توان گفت قدرت متیقن عام است چون عام و کل در ضمن بعض نیست،تا بتوانیم آن را قدر متیقن قرار دهیم،پس قراردادن لفظ در همان قدر متیقن (بعض،خاص) بهتر است

 

دلیل دوم: در بین علما جمله ای شهرت دارد:ما من عام الا و قد خُص؛این به آن معناست که هیچ عامی نیست الا اینکه تخصیص می خورد، پس اگر بخواهیم الفاظ عام را حقیقت در عام بدانیم (بنابر این قانونی که بین علما مشهور است) ۹۵ درصد عمومات تخصیص میخورند این یعنی در لسان شارع یا ائمه علیهم السلام یا خطابات عرفی، هرجا الفاظ عام استعمال می‌شود مجاز هستند، و این مستلزم کثرت مجاز است که امریست محال،پس ناچاریم بگوییم این الفاظ (الفاظ عام) از همان ابتدا برای خاص وضع شده اند تا دیگر کثرت مجاز پیش نیاید

 

جواب مرحوم اخوند: اولاً:اراده شارع و وضع واضع دو چیز مختلف است، در مقام وضع الفاظی مانند کل و جمیع را واضع برای عام وضع کرده ،ولیکن شارع در خطاباتش از این الفاظ اراده بعض(خاص) کرده که این با وضع واضع در تنافی نیست.

ثانیا:اینکه شما می‌گویید ما من عام الا و قد خُص درست نیست،چون کثیراًما شاهد استعمال عام و اراده عام هستیم، و کم نیست مواردی که الفاظ عام استعمال شده و از آن اراده عام هم شده است، از طرفی استعمال عام و اراده خاص موجب کثرت مجاز نمی شود، چون بین تخصیص و مجازییت هیچ ملازمه ای نیست،این که عام تخصیص بخورد به معنای استعمال در معنای مجازی نیست، سپس مرحوم آخوند پا را فراتر می گذارند و می فرمایند هر چند به نظر ما بین تخصیص و مجازیت تلازمی نیست،اما حتی اگر این ملازمه را هم بپذیریم و قائل به کثرت مجاز بشویم باز هم محذوری نخواهیم داشت.

 

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo