< فهرست دروس

درس کفایة الاصول حسین باقری‌شاهرودی

کفایه2

99/12/24

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: عام و خاص/تقسیمات عام /

 

خلاصه جلسه قبل

در جلسه قبل بیان شد که در مورد عام تعاریفی ذکر شده است که هیچکدام جامع افراد و مانع اغیار نیستند و در واقع تعاریف شرح الاسمی هستند از طرفی تعریف باید اجلی از معرَّف باشد،در حالی که خود لفظ عام در اذهان از وضوح قابل توجهی برخوردار است و تعاریفی که از عام شده چیزی به این وضوح اضافه نمی‌کند، و از طرفی ما در پی شناخت حقیقت خود عام نیستیم بلکه درصدد شناخت مصادیق و افراد آن هستیم چون احکام بر افراد و مصادیق آن با شده نه خودِ عام.

 

درس امروز: مرحوم آخوند برای عام تقسیماتی را ذکر می‌کنند:

ما سه قسم عام داریم.

عام استغراقی، عام مجموعی و عام بدلی.

 

عام استغراقی ان عامی است که حکم شامل تک تک افراد می باشد و هر فرد علی حده موضوع برای حکم است،به صورتی که هر فرد امتثال و عصیان مستقل دارد، در واقع یک حکم داریم که انحلال به افراد پیدا می‌کند.

عام مجموعی: به عامی گفته میشود، که حکم روی تک تک افراد نرفته است بلکه حکم روی جمیع افراد متمرکز است ،و تمام افراد من حیث المجموع موضوع برای حکم هستند.

برای مثال اگر مولا بفرماید: اکرم العلما و ما صد عالم داشته باشیم تمام این صد عالم مجموعا موضوع برای حکم هستند و حتی اگر یکی از آنها هم اکرام نشود انگار هیچکدام اکرام نشده اند، و یا مانند اعتقاد به ولایت چهارده معصوم صلوات الله علیهم اجمعین،که همه آنها مجموعا موضوع برای ولایت و اطاعت در امور تکوینی و تشریعی هستند به صورتی که اگر اعتقاد به ولایت یکی از آن ها نداشته باشیم کانه اعتقاد به هیچکدام نداریم.

عام بدلی:عامی ست که حکم روی عام رفته است، ولی شامل تک تک افراد و یا مجموع افراد نمی شود، بلکه شامل یک فرد است وتنها یک فرد موضوع برای حکم است، البته به صورت غیر معین، مثلاً مولا می فرماید: اکرم رجلا،که می‌توان هم بکر و هم عمر و هم زید هرکدام را که می‌خواهیم اکرام کنیم و با اکرام یکی از آنها حکم از مابقی ساقط می‌شود.

 

مطلب دوم که مرحوم آخوند در ذیل تقسیمات عام به آن اشاره می‌فرمایند این مطلب است:

عام به حسب وضع یک معنا و مفهوم بیشتر ندارد که همان شمول مفهوم بر جمیع افراد می باشد، و آنچه موجب اختلاف معانی عام می‌شود به خاطر وضع عام نیست همانطور که بیان شد وضع عام یکی است؛ آنچه موجب اختلاف در معانی عام می‌شود کیفیت تعلق احکام به عام است،گاهی حکم روی تک تک افراد رفته و هر فردی امتثال و عصیان مستقل دارد که می‌شود عام افرادی یا استغراقی، گاهی هم حکم روی مجموع افراد عام رفته به صورتی که ترک یکی موجب انعدام مابقی می‌شود که این می‌شود عام مجموعی،و گاهی هم حکم روی طبیعت عام رفته که هر کدام از افراد آن طبیعت موضوع حکم هستند، البته به صورت بدلی یعنی هر کدام از افراد طبیعت امتثال شود،طبیعت در خارج موجود شده است.

 

در تعریف عام گفته شده: عام الفاظی هستند که شامل افراد خود هستند و بر افراد خود منطبق می شوند؛ با این معنا و مفهوم امثال عشره و مأة از ذیل این تعریف خارج می شود، چون عشره درست است که شامل افراد خود می شود و از یک تا نُه افراد آن هستند ولیکن خود عشره بر یک تا نه منطبق نمی‌شود بر خلاف الفاظی که عام هستند مانند علما ،که هم شامل افراد خود هستند و هم بر هریک از افراد خود (مثلاً زید)عالم قابل انطباق است

فافهم:شاید مرحوم اخوند با فافهم می‌خواهند بفرمایند کهاشکال فوق به عام مجموعی هم وارد میشود، چون در عام مجموعی، عام بر افراد منطبق نمی‌شود و به جمیع افراد من حیث المجموع منطبق می گردد.

 

فصل دوم:الفاظ عام

 

مرحوم آخوند می فرمایند همانطور که برای خاص الفاظی هست برای عام هم الفاظ مخصوصی هست که هم لغتاً و هم شرعاً در آن استعمال می شود(نکته: در این میان عده‌ای می‌گویند: در لغت لفظی برای عام نیست ولیکن در لسان شارع،الفاظی برای عموم استعمال شده)

مانند لفژ کل یا جمیع که مختص به عام هستند و در خاص استعمال نمی‌شوند، البته الفاظی هم هست که مشترکاً بین عام و خاص استعمال می شوند البته ناگفته نماند که اختصاص الفاظ عام به عام منافاتی با استعمال مجازی این الفاظ خاص ندارد، حالا این استعمال مجازی چه به صورت حقیقت ادعایی سکاکی باشد و چه به صورت همان استعمال مجازی مشهور.

 

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo