< فهرست دروس

درس کفایة الاصول حسین باقری‌شاهرودی

کفایه2

99/12/17

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: مفاهیم/مفهوم شرط /امر سوم از تتمه مفهوم شرط-تصرف در ظاهر جمله شرطیه

 

رد راه حل های سه گانه برای حل تلافی جمله شرطی توسط مرحوم آخوند

 

خلاصه جلسه قبل:

بحث در مورد امر سوم از امور سه گانه ای بود که مرحوم آخوند در تتمه مفهوم شرط متعرض آنها شدند.بحث وی در مورد جملات شرطیه این بود که در آنها شرط متعدد و جزا واحد است، جزا هم قابل تکرار است. که طبق مبنای تداخل اسباب جزا تکرار نمی شود ولیکن طبق مبنای تداخل اسباب جزا باید تکرار شود سپس اقوال در مسئله بیان شد و طبق نظر مرحوم آخوند شرط و جزا با هم تنافی دارند، به شرطی که نگاه می‌کنیم به این نتیجه می‌رسیم که جزا باید تکرار شود به خود جزا که نگاه می کنیم به این نتیجه می‌رسیم که جزا به طبیعت واحده تعلق گرفته و قابل تکرار نیست، فلذا باید در ظاهر جمله شرطیه ی این چنینی تصرف کرد که بر مبنای قائلین به تداخل اسباب سه راه حل برای حل این تنافی ارائه شد که مرحوم آخوند هیچ کدوم از این سه راه حل را قبول نمی‌کنند. در جلسه امروز به بررسی دلایل مرحوم آخوند می‌پردازیم انشالله

 

ولایخفی[1]

نقد راه حل اول:

در راه حل اول گفتیم جمله شرطیه اول را حدوث عندالحدوث و جمله شرطیه دوم را ثبوت عند الحدوث تلقی می‌کنیم، مرحوم آخوند می‌فرمایند اینکه بخواهیم جمله شرطیه دوم را ثبوت عند الحدوث تلقی کنیم بر خلاف ظاهر جمله شرطیه است چون ظاهر جمله شرطیه دلالت بر حدوث عند الحدوث می‌کند

 

نقد راه حل دوم:راه حل دوم این بود که بگوییم درست است جملات شرطیه متعدد و جزای آنها هم به طبایع متعدد تعلق گرفته ولیکن دو طبیعت در فرد واحد جمع شده اند، مرحوم آخوند می‌فرمایند این که بگوییم جزا واحد دلالت بر طبیعت متعدد می کند نیازمند دلیل و برهان است که این چنین دلیل و برهانی در دست نیست

 

نقد راه‌حل سوم:راه حل سوم این بود که بگوییم جمله اول دلالت بر حدوث عند الحدوث می‌کند ولیکن جمله شرطیه دوم،جمله شرطیه اول را تاکید می‌کند در نتیجه باز هم تداخل اسباب هست. مرحوم آخوند می‌فرمایند این هم صرف احتمال است و نیاز به دلیل دارد

 

ان قلت: مستشکل می‌گوید:شما گفتید دلیلی برای تصرف در جمله شرطیه نداریم و نمی توانیم در جمله شرطیه تصرف کنیم ولیکن ما برای تصرف در ظاهر جمله شرطیه دلیل داریم: دلیل ما هم این است که اخذ به ظاهر جمله شرطیه مستلزم محال و اجتماع حکمین متماثلین در شئ واحد است، اگر بخواهیم به ظاهر جمله شرطیه عمل کنیم باید برای هر سبب جزای مستقلی به جای بیاوریم، مثلاً برای مس مست یک بار غسل کنیم برای جنابت غسل دیگر بکنیم و سپس برای دم حیض غسل دیگر به جای بیاوریم، که این همان اجتماعی مثلین است که طبق مبنای خودتان محال است

 

قلتُ: مرحوم آخوند در جواب می‌فرمایند بله ما هم قبول داریم که طبیعت واحده دو حکم متماثل نمی پذیرد و اجتماع مثلین لازم می آید ولیکن حرف ما این است: در ما نحن فیه یک طبیعت واحد نداریم که بخواهد دو حکم متماثل داشته باشد خیر دو طبیعت است،یک طبیعت مربوط به مس میت است یک طبیعت مربوط به جنابت؛وقتی طبایع متعدد شد امتثال و جزای متعدد می طلبد،و چه ایرادی دارد که طبایع متعدد احکام واحد داشته باشد؟ یک غسل مال طبیعت مس میت است یک غسل دیگر مربوط به جنابت است؛طبایع مختلف است ولیکن احکامشان شبیه به همدیگر است که این مانعی ندارد

 

ان قلت: مستشکل می‌گوید:بله، اگر دو طبیعت در این جمله شرطیه بود حرف شما درست بود، هر طبیعت جزای منحصر به فرد خودش را می‌طلبید ولیکن اگر بخواهیم قائل به تعدد طبیعت به شویم این بر خلاف اطلاق جمله شرطیه است؛مولا در مقام بیان بوده ولیکن اشاره‌ای به تعدد طبایع نکرده پس اینجا ما یک طبیعت واحد داریم که همان غسل باشد.

پس باز هم اسباب با هم در تداخل اند و با یک بار موجود شدن فردی از این طبیعت، طبیعت در خارج محقق شده و نیاز به تکرار جزا نیست

 

قلتُ: مرحوم آخوند در جواب می‌فرمایند بله اگر اطلاق باشد تعدد طبیعت بر خلاف اطلاق است، اما در ما نحن فیه اطلاقی وجود ندارد،چرا که ظاهر جمله شرطیه در صدد بیان اطلاق است و به منزله قیدی برای‌طلاق است. ظاهر جمله شرطی این است که ما شروع متعدد داریم که طالب جزا های متعدد هستند،که همین جلوی تمسک به اطلاق را می‌گیرد ولی اگر یک جمله شرطیه بود،مثلا مولا می فرمود: ان کنت جنبا فغسل، اینجا می‌توانستیم به اطلاق جمله شرطی عمل کرده و یک غسل به جا بیاوری اما وقت شرط متعدد شده است این خودش درصدد توضیح و بیان اطلاق است و نمی‌توان قائل به تداخل شد، هر شرطی مقتضی جزای خودش هست؛پس مراد از اطلاق با توجه به تعدد شرط تعدد افراد است

 

و بالجمله...سیاتی ان شالله

 


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo