< فهرست دروس

درس کفایة الاصول حسین باقری‌شاهرودی

کفایه2

1400/02/06

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: عام و خاص/فصل هفتم عام و خاص،خطابات شفاهیه،محل نزاع /

 

خلاصه جلسه قبل:

بحث در فصل هفتم عام و خاص بود.

گفته شد ما دو نوع خطاب داریم،گاهی خطابات به صورت قضایای حقیقیه مطرح می‌شوند که در اینگونه خطابات محوریت با فرد و افراد نیست،بلکه هر گاه فردی از این خطابات موجود و محقق شود، خطاب شامل او هم می شود مانند: احل الله البیع،الزانی و الزانیة فاجلدوا کل واحد منهما ماة جلدة،که ممکن است هنگام خطاب، اصلاً زانی یا زانیه ای و یا بیعی در خارج محقق نشده باشد(چون فرد در آن دخیل نیست) در این گونه خطابات بحثی نیست اینگونه خطابات همه گیر است، هم شامل کسانی که زمان خطاب موجود بودند می شود و هم شامل غائبین و حتی معدومین.

اما قسم دوم خطابات، خطابات شفاهیه است که در این گونه خطابات، خطاب مقرون‌به ادات خطاب است و در اینگونه خطابات محوریت با فرد و افراد میباشد مانند: یا ایها الذین آمنوا، حالا بحث در این است که این گونه خطابات آیا فقط شامل حاضرین در مجلس خطاب می‌شوند یا شامل غایبین و معدومین از مجلس هم می‌شود ؟

 

تحریر محل نزاع:

مرحوم اخوند می‌فرمایند:

قبل از ورود به مسئله باید محل نزاع را مشخص کنیم در این که محل نزاع چیست و کجاست سه احتمال وجود دارد،ابتدا مرحوم آخوند احتمالات را بیان می فرماید:

احتمال اول: شاید نزاع در این است که آیا می‌توان بر معدومین تکلیف کرد؟یعنی کسی که هنوز پا به عرصه وجود نگذاشته را مکلف به تکلیفی ساخت، یعنی همانطور که موجودین را می‌توان مکلف کرد آیا معدومین را هم می‌توان مکلف ساخت یا نه؟

احتمال دوم: احتمال دارد محل نزاع در این است که آیا می‌توان معدوم و شخصی را که هنوز موجود نشده را مخاطب قرار داد؟ حالا چه اینکه این خطاب به همراه ادات خطاب باشد و چه نباشد،در مجموع ایا می‌توان کسی که معدوم هست را مخاطب کلام خود قرار داد و کلام را متوجه او ساخت؟

مثلاً در مورد فرزندی که هنوز به وجود نیامده می توان گفت او از کربلا آمد یا به مکه رفت و امثالهم؟

احتمال سوم: شاید هم محل نزاع در این مطلب است که الفاظی که بعد از ادات خطاب می آیند آیا این الفاظ ظهور در معدومین و غائبین هم دارد و یا اینکه فقط ظهور در موجودین و حاضرین دارد و شامل غائبین و معدومین نمی‌گردد.

مرحوم آخوند می‌فرمایند باید توجه داشت که نزاع در دو احتمال اول عقلی است و پای لفظ در میان نیست چون نزاع در احتمال اول این بود که آیا می‌توان عقلا بر معدومین تکلیف کرد یا نه؟ در احتمال دوم هم سخن از این بود که آیا می‌توان عقلا معدوم را مخاطب قرار داد و کلام را متوجه او ساخت یا نه که این هم بحثی عقلی است

در احتمال سوم هم همانطور که می‌بینید یک بحث لفظی است و پای الفاظ خطاب و ادات آن در میان است

 

بررسی احتمال اول:

مرحوم آخوند می فرمایند: تکلیف کردن معدوم ممکن نیست،وقتی سخن از تکلیف به میان می‌آید تکلیف ظهور در فعلیت دارد، تکلیف یعنی اینکه به صورت فعلی کسی را امر به چیزی و یا نهی از چیزی بکنیم به عبارة اخری:تکلیف ظهور دارد در این که انگیزه مکلف را به صورت فعلی تحریک کنیم و یا اینکه او را به صورت فعلی از چیزی باز داریم،که این امر و نهی و زجر و بعث فعلی جز برای موجود ممکن نیست، و الا اگر قائل به جواز تکلیف معدوم بشویم این مستلزم این است که امر و نهی را از او حقیقتاً طلب کنیم که این هم میسر نیست الا از موجود.

بررسی دو احتمال دیگر سیاتی ان شالله

 

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo