< فهرست دروس

درس کفایة الاصول حسین باقری‌شاهرودی

کفایه2

1400/01/15

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: عام و خاص/جواب به احتجاج نافین بر عدم حجیت عام در افراد باقی مانده /

 

خلاصه جلسه قبل:

 

بحث در مبحث عام بود،تا به حال سه فصل از مبحث عام مطرح شده است.

در فصل چهارم در مورد دو مسئله بحث می‌کنیم: مسئله اول این است که اگر عام ما به واسطه مخصص متصل و منفصل،تخصیص بخورد و افرادی از تحت آن خارج بشوند آیا عام در افراد باقیمانده حجت است یا نه؟ یعنی اگر شک کردیم به جز افرادی که به واسطه مخصص خارج شده اند بازهم مخصصی هست که افراد دیگری را خارج کند یا نه،در فرد مشکوک میتوان تمسک به عام کرد و او را هم تحت حکم عام دانست یا نه؟

مرحوم آخوند فرمودند بنابر نظر مشهور عام در افراد باقی‌مانده حجت است.

مسئله دوم که در فصل چهارم در مورد آن حرف خواهیم زد این است که استعمال عام در افراد باقی مانده حقیقت است یا مجاز؟ که در آینده در مورد آن بحث خواهیم کرد

در جلسه قبل ادله نافین بیان شد،منکرین حجیت عام در افراد باقی‌مانده دلیل شان این بود که وقتی عام تخصیص بخورد، مجاز می شود؛حالا چنین عامی در چه افرادی حجت است؟ با خارج شدن افرادی از تحت عام به واسطه مخصص، عام مجاز می شود. افراد باقیمانده هم که استعمال عام در آنها مجاز است مراتبی دارند، مثلا اگر با مخصص سه تن از صد نفر عالم،خارج شود و ۹۷ تن باقی بماند، احتمال وجود مخصص های دیگر هم هست و افراد باقیمانده که ۹۷ تن هستند( که مجاز هم هستند) احتمال دارد با وجود مخصص های دیگری به مراتب دیگری از مجاز، یعنی ۹۴ نفر یا ۹۱ نفر تبدیل شود(البته تا جایی که تخصیص اکثر لازم نیاید) در این صورت نمی‌توان هیچ کدام از مراتب مجاز را مراد متکلم دانست،چون قرینه‌ای برای این تعیین وجود ندارد،و تعیین هر یک از افراد و مراتب مجاز به عنوان مراد متکلم ترجیح بلامرجح است؛ فلذا عام پس از تخصیص در افراد باقی مانده حجت نخواهد بود، چون عام مجمل شده و نمی‌توان آن را در افراد باقی مانده حجت دانست.

اینها مطالبی بود که در جلسه قبل به آنها اشاره شد

 

درس امروز:

 

جواب مرحوم اخوند: مرحوم آخوند در جواب می‌فرمایند با تخصیص خورد عام توسط مخصص (چه متصل و چه منفصل) عام مجاز نمی شود، سپس هر کدام از مخصص های متصل و منفصل را مورد بررسی قرار می‌دهد:

اگر مخصص متصل باشد از همان ابتدا مولا اراده خاص کرده و اصلاً تخصیصی دربین نیست.

وقتی مولا می‌فرماید: اکرم العلما العدول،یا به صورت متصل می فرمایند: اکرم العلما و لا تکرم الفساق منهم، مشخص و مبرهن است که از همان ابتدا اکرام علمای عدول مدنظر مولا بوده است؛ لفظ عام در خود عام ظهور دارد، اما سعه و ضیق دایره عام بستگی به مدخولش(همان مخصص)دارد،

وقتی مولا می‌فرماید کل رجل ،یا وقتی می فرماید کل رجل عالم، در هر دو مثال عام در معنای حقیقی خود به کار رفته است با این فرق که دایره اولی(کل رجل) وسیع تر از دایره دومی(کل رجل عالم ) می باشد، و این سعه و ضیق به خاطر اختلاف مدخول‌ های کل هست، ولیکن "کل" در معنای حقیقی خود استعمال شده نه معنای مجازی.

و اما اگر مخصص منفصل باشد مثلاً مولا امروز بفرماید: اکرم العلما (که این ظهور در عام دارد )سپس در روز دیگر بفرماید:لا تکرم الفساق من العلما، در این صورت عام در معنای حقیقی خود استعمال شده است ولی مخصص که آمد، نقش مخصص این است که مراد جدی مولا را بیان می‌کند،و عام را از حجیت ساقط کند و لی این مستلزم استعمال عام در معنای مجازی نیست و این طور نیست که آمدن مخصص، قرینه ای بر استعمال عام در خاص(استعمال مجازی) باشد که بگوییم عام در غیر ما وُضع له(معنای مجازی) استعمال شده پس استعمال عام مجاز است، خیر! نقش خاص فقط این است که عام را از حجیت می‌اندازد.

حالا این قدرت خاص از کجا آمده؟این قدرت خاص یا به خاطر نص بودن خاص است یا به خاطر اظهر بودن خاص نسبت به عام است، که در هر دو صورت این قدرت را دارد تا مقابل ظهور عام قد علم کند.

پس با این تفاسیر دیگر مجالی برای مجاز بودن عام باقی نمی ماند تا منجر به اجمال عام بشود

خلاصه:خاص مزاحم اصل ظهور عام نمی شود و فقط جلوی حجیت عام را میگیرد.

 

لا یُقال: شاید به مرحوم آخوند اینچنین اشکال شود: این که شما می گویید با آمدن خاص،عام از ظهور ساقط نمی‌شود و خاص فقط مراد جدی مولا را بیان می‌کند این مجرد یک احتمال است، و با مجرد احتمال اجمال عام مرتفع نمی‌شود چون در هر صورت ما نمی‌دانیم عام در کدام یک از مراتب مجاز استعمال شده (در ۹۷ تن، در ۹۴ تن،یا در ۹۱تن،که در مثال قبل گذشت) این مشخص نیست!

 

فانه یقال: مرحوم آخوند در جواب می‌فرمایند:

اتفاقاً این حرف شما( یعنی مجاز شدن عام پس از تخصیص و مجمل شدن عام)مجرد احتمال است، چون وقتی عام استعمال شد و مولا فرمود: اکرم العلما،عام ظهور پیدا کرده و ظهورش هم مستقر شده ،و به قول معروف پا محکم کرده است، اما وقتی خاص آمد مزاحمت بین عام و خاص فقط از جهت حجیت است چون خاص،یا نص است یا اظهر از عام است، فلذا بنابر جمع عرفی بین خاص و عام جمع شده و خاص مقدم بر عام می شود و او را از درجه حجیت ساقط می کند، نه اینکه ظهور عام در عمومیت(که معنای حقیقی عام هست) را پایمال کند.

 

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo