< فهرست دروس

درس رسائل استاد حمیدرضا آلوستانی

بخش1

96/02/02

بسم الله الرحمن الرحیم

فإن قلت[1] : فعلى أيّ شي‌ءٍ تحمل تلك الأخبار الكثيرة الآمرة بطرح مخالف الكتاب؟ فإنّ[2] حملها[3] على طرح ما يباين الكتاب كليّةً حملٌ على فردٍ نادرٍ بل معدوم، فلا ينبغي لأجله هذا الاهتمام[4] الذي عرفته في الأخبار.

قلت: هذه الأخبار على قسمين:

منها: ما يدلّ على عدم صدور الخبر المخالف للكتاب و السنّة عنهم عليهم السّلام، و أنّ المخالف لهما باطلٌ، و أنّه ليس بحديثهم.

و منها: ما يدلّ على عدم جواز تصديق الخبر المحكيّ عنهم عليهم السّلام إذا خالف الكتاب و السنّة.

أمّا الطائفة الاُولى[5] - فالأقرب حملها على الأخبار الواردة في اُصول الدين[6] ، مثل مسائل الغلوّ و الجبر و التفويض التي ورد فيها الآيات و الأخبار النبويّة، و هذه الأخبار غير موجودةٍ في كتبنا الجوامع؛ لأنّها اُخذت عن الاُصول[7] بعد تهذيبها[8] من تلك الأخبار.

و أمّا الثانية[9] - فيمكن حملها على ما ذكر في الاُولى[10] . و يمكن حملها على صورة تعارض الخبرين[11] ؛ كما يشهد به مورد بعضها. و يمكن حملها على خبر غير الثقة[12] ؛ لما سيجي‌ء من الأدلّة على اعتبار خبر الثقة.

هذا كلّه في الطائفة الدالّة على طرح الأخبار المخالفة للكتاب و السنّة.

جلسه 105 (ص 251)

و أمّا الطائفة الآمرة بطرح ما لا يوافق‌ الكتاب أو[13] لم يوجد عليه شاهدٌ من الكتاب و السنّة:

فالجواب عنها[14] - بعد ما عرفت‌[15] من القطع بصدور الأخبار الغير الموافقة[16] لما يوجد في الكتاب منهم[17] عليهم السّلام، كما دلّ عليه[18] روايتا الاحتجاج و العيون المتقدّمتان[19] ‌ المعتضدتان بغيرهما من الأخبار-:

أنّها[20] محمولةٌ على ما تقدّم[21] في الطائفة الآمرة بطرح الأخبار المخالفة للكتاب و السنّة.

و أنّ ما دلّ منها على بطلان ما لم يوافق و كونِه زخرفاً محمولٌ على الأخبار الواردة في اُصول الدين، مع احتمال كون ذلك[22] من أخبارهم الموافقة للكتاب و السنّة على‌ الباطن الذي يعلمونه منهما؛ و لهذا كانوا يستشهدون كثيراً بآيات لا نفهم[23] دلالتها.[24]

و ما دلّ على عدم جواز تصديق الخبر الذي لا يوجد عليه شاهدٌ من كتاب اللّه، على خبر غير الثقة أو صورة التعارض؛ كما هو ظاهر غير واحد من الأخبار العلاجيّة.

ثمّ إنّ الأخبار المذكورة- على فرض تسليم دلالتها[25] - و إن كانت كثيرة، إلّا أنّها لا تقاوم الأدلّة الآتية؛ فإنّها[26] موجبةٌ للقطع بحجّيّة خبر الثقة، فلا بدّ من مخالفة[27] الظاهر في هذه الأخبار.

و أمّا الجواب عن الإجماع الذي ادّعاه السيّد و الطبرسي قدّس سرّهما: فبأنّه لم يتحقّق لنا هذا الإجماع[28] ، و الاعتماد على نقله تعويلٌ على خبر الواحد[29] ، مع معارضته بما سيجي‌ء: من دعوى الشيخ- المعتضدة بدعوى جماعة اُخرى- الإجماعَ[30] على حجّيّة خبر الواحد في الجملة[31] ، و تحقّقِ[32] الشهرة على خلافها[33] بين القدماء و المتأخّرين‌.

و أمّا نسبة بعض[34] العامّة- كالحاجبيّ و العضديّ‌- عدمَ الحجّيّة إلى الرافضة، فمستندةٌ[35] إلى ما رأوا من السيّد: من دعوى الإجماع بل ضرورة المذهب على كون خبر الواحد كالقياس عند الشيعة.[36]

 


[1] توضیح این اشکال آن است که مخالفت بین آیات قرآنی و سنت قطعیه با خبر واحد به سه صورت قابل تصور می باشدیکی مخالفت به صورت عام و خاص؛دیگری مخالفت به صورت مطلق و مقید؛مورد سوم مخالفت به صورت تباین کلی است؛. مصنف مدعی آن شده اند که مخالفت به دو صورت اول که از آن به تباین جزئی نیز یاد می شود، مخالفت به حساب نمی آید لذا اخبار متواتره ای که می فرمایند: بعد از عرضه ی بر کتاب و سنت قطعیه موافق را بپذیرید و مخالف را طرح نمایید، تنها موردی که برای آنها یافت می شود مخالفت به نحو تباین کلی است و همانطور که در گذشته بیان شد اینگونه مخالفت یا نادر است و یا معدوم است چونکه شیوه ی جاعلین احادیث جعل اینگونه نبوده است و واضح است که برای یک موضوع نادر یا معدوم وارد شدن این همه خبر در حد تواتر معنوی امر پسندیده ای نمی باشد لذا این سؤال مطرح می گردد که مورد و مصداق این اخبار چه می باشد؟
[2] تعلیل برای إن قُلتَ.
[3] الأخبار الکثیرة که مراد همان تواتر معنوی است.
[4] زیرا اهتمام و توجه قانون گذار در یک موردی نشان دهنده ی آن است که آن مسأله موارد إبتلاء خارجی آن کثیر می باشد و إلّا اهتمام و عنایت ویژه قانون گذار به یک مورد نادر، پسندیده نبوده و برای یک مسأله ی معدوم قبیح می باشد.
[5] یعنی اخبار دال بر عدم صدور خبر مخالف با کتاب و سنت از اهل بیت علیهم السلام.
[6] لذا مورد این اخبار فروع دین نبوده تا اینکه به مسأله ی حجیت و عدم حجیت اخبار واحد در مسیر استنباط احکام شرعی مربوط باشد.
[7] مراد اصول أربَعمِأة می باشد.
[8] به معنای پیراسته کردن.
[9] یعنی الطائفة الثانیة (یعنی اخبار دال بر عدم جواز تصدیق خبری که مخالف با کتاب و سنت است).
[10] یعنی گفته می شود این اخبار ناظر به مسائل اصول دین مانند مسأله جبر و اختیار می باشد و ربطی به فروع دین و بحث مانحن فیه ندارد.
[11] به تعبیری مورد اخبار مذکور، مطلق خبر واحد مجرد از قرائن نمی باشد تا اینکه شما با تمسک به این اخبار درصدد نفی حجیت اخبار واحد به صورت مطلق برآیید بلکه مورد این اخبار درصدد علاج روایات متعارض می باشد لذا نهایتاً این اخبار می گویند: خبر واحدی که معارض با کتاب و سنت باشد و شاهدی بر آن یافت نشود حجت نمی باشد و این هیچ ربطی به مسأله ی حجیت و یا عدم حجیت مطلق اخبار واحد ندارد.
[12] به تعبیر دیگر بر فرض که پذیرفته شود اخبار مذکور در مورد اصول دین نمی باشند و به محل بحث یعنی فروع دین ارتباط دارند و همچنین بر فرض که پذیرفته شود اخبار مذکور در فرض خاص یعنی تعارض خبرین وارد نشده اند و بلکه در مورد مطلق اخبار واحد وارد شده اند، بازهم مُدعای شما یعنی عدم حجیت اخبار واحد را ثابت نمی کنند زیرا أدله بسیاری وجود دارد که خبر واحدی که راوی آن ثقه باشد حجت است لذا اخبار مذکور تنها شامل خبر واحدی می شوند که راوی آن ثقه نباشد و این هیچ ربطی به مُدعای شما یعنی عدم حجیت اخبار واحد مجرد از قرائن به صورت مطلق، ندارد.
[13] همانطور که در گذشته بیان شد تفاوت روایات طرح مخالف با روایات طرح عدم موافق در این است که دائره ی شمول این روایات بیشتر است یعنی هم شامل روایاتی می شوند که موافق با قرآن و سنت قطعیه نمی باشد و هم شامل روایتی که هیچ عین و اثری از آن در قرآن و سنت قطعیه نمی باشد به همین جهت مصنف می فرماید: ما لا یوافق الکتاب أو لم یوجد علیه شاهد من الکتاب و السنة لذا ایراد مذکور بر دسته ی اول یعنی کامل نبودن استدلال و شامل نشدن آن اخبار روایاتی را که عین و اثری از آن در قرآن نیست بر این دسته وارد نمی باشد.
[14] اخبار غیر موافق.
[15] این عبارت در واقع پاسخ اول مرحوم شیخ(ره) می باشد به این صورت که اگر گفته شود اخبار طرح غیر موافق هر خبر واحدی را شامل می شود لازمه ی آن این است که هر خبری که عین و اثری از آن در کتاب و سنت قطعیه نباشد طرح می گردد و حال اینکه این مطلب قابل پذیرش نمی باشد زیرا اولاً ما در بسیاری از موارد یقین داریم بعضی از روایاتی که مضمون آنها در کتاب و سنت قطعیه وارد نشده است از اهل بیت علیهم السلام صادر شده است و ثانیاً اگر مراد از این اخبار، طرح هر خبری باشد که عین و اثری از آن در قرآن و سنت قطعیه وارد نشده است لازمه اش تعطیلی احکام در بسیاری از موارد است و این هم قابل پذیرش نمی باشد پس مراد از این اخبار طرح غیر موافق این معنایی که شما ادعا نمودید یعنی عدم حجیت هر خبر واحدی که عین و اثری از آن در قرآن و سنت قطعیه یافت نشده است یا مخالف می باشد، نمی باشد.
[16] یعنی اخباری که عین و اثری از آنها در کتاب و سنت قطعیه نمی باشد.
[17] و اگر مراد از این اخبار طرح هر چیزی باشد که موافق با قرآن نیست لازمه اش تعطیلی احکام در بسیاری از موارد است و این قطعاً پسندیده نبوده لذا قطعاً مراد از این اخبار این معنی نمی باشد.
[18] صدور اخبار غیر موافق.
[19] صفت برای روایتاً.
[20] بعد از اینکه مصنف فرمودند: برداشت مانعین از حجیت اخبار واحد، از روایات طرح غیر موافق صحیح نمی باشد درصدد این بر می آیند که وجه حملی برای اخبار طرح غیر موافق بیان نمایند.
[21] یعنی در مورد اصول دین یا فرض تعارض خبرین و یا در مورد اخبار غیر ثقه وارد شده اند و هیچ ربطی به عدم حجیت مطلق اخبار واحد مجرد از قرائن ندارند.
[22] خبری که در نظر ما موافق نیست.
[23] این عبارت در واقع پاسخ دیگری از مرحوم شیخ(ره) می باشد به این صورت که یقیناً در بسیاری از موارد فهم و برداشت ما از آیات قرآن، فهم صحیح و با احاطه ی کامل بر تمام زوایای آیات قرآن نمی باشد لذا می بینیم در بسیاری از موارد اهل بیت علیهم السلام به آیاتی در مقام هایی استدلال می کنند که برای ما قابل فهم نبوده است به همین جهت صرف عدم موافقت یک خبر با مضمون قرآن در نظر ما نمی تواند دلیلی بر بطلان آن خبر و عدم پذیرش آن باشد زیرا شاید مضمون این خبر با آیه ای از آیات سازگاری داشته است ولی برای ما قابل فهم نبوده است.
[24] لذا به صرف عدم موافقت آن خبر با مضمون قرآن و سنت قطعیه در نظر ما نمی تواند دلیل بر بطلان آن خبر و عدم پذیرش آن باشد.
[25] دلالت بر منع حجیت خبر واحدی که مجرد از قرائن باشد.
[26] الأدلة الآتیة.
[27] یعنی بر فرض که اخبار مذکور به حسب ظاهر دلالت نمایند بر عدم پذیرش خبر واحد مجرد از قرائن به واسطه ی أدله ای که حجیت خبر واحد ثقه را اثبات می نمایند، تخصیص زده می شوند و اخبار مذکور تنها عدم حجیت خبر واحد غیر ثقه را ثابت می نمایند و این مطلوب و مدعای شما نبوده است چون شما درصدد اثبات عدم حجیت مطلق خبر واحدی هستید که مجرد از قرائن می باشد.
[28] اجماع محصل نمی باشد بلکه اجماع منقول می باشد و همه ی علماء اجماع منقول را قبول ندارند.
[29] که این قائلین و مستدلین حجیت آن را قبول ندارند لذا نمی توانند به آن استدلال کنند.
[30] مفعول دعوی.
[31] در صفحه 241 بیان شد(در مقابل سلب کلی).
[32] عطف بر دعوی الشیخ می باشد.
[33] و قطعاً اجماع منقول در چنین فرضی پذیرفته نمی باشد چون اجماع منقول بر فرض پذیرش آن در صورت محفوف به قرائن بودن مورد پذیرش قرار می گرفته است.
[34] این عبارت در واقع پاسخ به سوال مقدر است و آن اینکه شما گفتید شهرت بین قدماء و متأخرین یعنی اصحاب امامیه در مورد حجیت خبر واحد می باشد با اینکه اهل سنت به شیعه اسناد می دهند قول به عدم حجیت خبر واحد را از علائم رافضی بودن قرار می دهند و این نشان دهنده آن است که مشهور قائل به قول به عدم حجیت می باشد و با این وجود چگونه شما ادعای شهرت نسبت به حجیت خبر واحد در نزد اصحاب امامیه می نمایید؟!.
[35] به تعبیری این اسناد نشأت گرفته ی از بیان علماء و اصحاب امامیه نمی باشد تا اینکه گفته شود مشهور در بین امامیه عدم حجیت خبر واحد می باشد بلکه این اسناد از ظاهر حرف مرحوم سید مرتضی(ره) گرفته شده است. البته همانطور که بعداً نیز توضیح داده می شود بیان مرحوم سید مرتضی(ره) نیز در مورد مطلق اخبار واحد نمی باشد.
[36] خلاصه آنکه هیج دلیل قانع کننده ای بر عدم حجیت اخبار واحد به صورت مطلق و سلب کلی وجود ندارد و أدله مذکور یعنی آیات و روایات و اجماع یا دلالتی در این زمینه ندارند مثلاً مربوط به اصول دین می باشند و یا بر فرض دلالت داشتن نهایتاً بخشی از اخبار واحد را شامل می شوند در حالی که قائلین به عدم حجیت اخبار واحد درصدد اثبات عدم حجیت آن به صورت مطلق و سلب کلی بوده اند مضاف بر اینکه أدله قائلین به حجیت اخبار واحد به لحاظ سند و دلالت از قوتی برخوردار می باشند که اینگونه اخبار و أدله تاب مقاومت در مقابل آنها را ندارند کما أشار الیه المصنف.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo