< فهرست دروس

درس رسائل استاد حمیدرضا آلوستانی

بخش1

95/11/23

بسم الله الرحمن الرحیم

و على الثاني[1] : فإن ثبت جواز الاستدلال[2] بكلّ قراءة- كما ثبت بالإجماع جواز القراءة بكلّ قراءة- كان الحكم كما تقدّم[3] ، و إلّا[4] فلا بدّ من التوقّف في محلّ التعارض و الرجوع إلى القواعد مع عدم المرجّح[5] ، أو مطلقاً[6] بناءً على عدم ثبوت الترجيح[7] هنا، فيحكم باستصحاب الحرمة قبل الاغتسال؛ إذ لم يثبت تواتر التخفيف[8] ، أو بالجواز بناءً على عموم قوله تعالى: «فَأْتُوا حَرْثَكُمْ أَنَّى شِئْتُمْ»البقرة/223 من حيث الزمان، خرج منه[9] أيّام الحيض على الوجهين[10] في كون المقام من استصحاب حكم المخصّص[11] أو العمل بالعموم الزمانيّ[12] .[13]

الثالث[14] :

أنّ وقوع التحريف[15] في القرآن- على القول به- لا يمنع من التمسّك بالظواهر؛ لعدم العلم الإجماليّ[16] باختلال الظواهر بذلك. مع أنّه لو علم[17] لكان من قبيل الشبهة الغير المحصورة.[18] مع أنّه لو كان من قبيل الشبهة المحصورة، أمكن القول بعدم قدحه؛ لاحتمال كون الظاهر المصروف عن ظاهره، من الظواهر الغير المتعلّقة[19] بالأحكام الشرعيّة العمليّة التي اُمرنا بالرجوع فيها إلى ظاهر الكتاب، فافهم[20] .

الرابع:

قد يتوهّم: أنّ وجوب العمل بظواهر الكتاب بالإجماع مستلزمٌ لعدم جواز العمل بظواهره‌؛ لأنّ من تلك الظواهر ظاهر الآيات‌ الناهية عن العمل بالظنّ مطلقاً حتّى ظواهر الكتاب.

و فيه: أنّ فرض وجود الدليل على حجّية الظواهر موجبٌ لعدم ظهور الآيات الناهية في حرمة العمل بالظواهر[21] .

مع أنّ ظواهر الآيات الناهية لو نهضت للمنع عن ظواهر الكتاب لمنعت عن حجّية أنفسها[22] ، إلّا أن يقال: إنّها لا تشمل أنفسها، فتأمّل[23] .

و بإزاء هذا التوهّم توهّم: أنّ خروج ظواهر الكتاب عن الآيات الناهية ليس من باب التخصيص، بل من باب التخصُّص؛ لأنّ وجود القاطع على حجّيتها[24] يخرجها عن غير العلم إلى العلم.

و فيه[25] ما لا يخفى[26] .

 


[1] و بنابراینکه تواتر را در قرائت های مختلف قبول نکنیم و این اختلاف قرائات را بر خواسته ی از اجتهاد شخص قاریان و نتیجه ی إعمال قواعد عربی و به کارگیری ذوق و استحسان شخص بدانیم.
[2] یعنی اگرچه وصف تواتر در این قرائت های مختلف به اثبات نرسیده و مورد پذیرش واقع نگردیده ولکن اصل صحت این قرائات مختلف به اثبات رسیده است لذا قابلیت استدلال و استناد را دارا می باشند.
[3] یعنی اول جمع بین آن دو در صورت امکان و سپس تعارض و تساقط و در نهایت رجوع به غیر آن دو مثل استصحاب حرمت کمامرّ.
[4] أی: و إن لم یثبت جواز الإستدلال بکل قراءة.
[5] دلالاً و سنداً.
[6] چه وجه ترجیحی باشد و چه وجه ترجیحی نباشد.
[7] زیرا مرجّحات دِلالی در جایی مطرح می شوند که دو دلیل وجود داشته باشند و در مانحن فیه و با فرض عدم جواز استدلال به هر قرائتی یکی در واقع دلیل است و دیگری دلیل نمی باشد و همچنین مرجحات سندی در جایی مطرح می شود که دو دلیل ظنی الصدور وجود داشته باشد و حال اینکه در مانحن فیه اینگونه نمی باشد.
[8] که در صورت ثابت شدن قرائت تخفیف دلالت بر جواز مقاربت قبل از غسل دارد؛ به تعبیر دیگر استصحاب حرمت جاری می گردد بدون اینکه مانعی وجود داشته باشد.
[9] عموم زمانی.
[10] متعلق به الجواز.
[11] یعنی گفته می شود آیه ی شریفه ی «و اعتزلوا النِّساء فی المحیض و لاتقربوهنّ» دلالت بر این دارد که تنها در ایام حیض مقاربت حرام می باشد بعد از انقطاع خون حیض شک می نماییم استصحاب جواز مقاربتی که قبل از حصول حیض یقینی بوده است.
[12] یعنی گفته می شود آیه ی شریفه ی «فَأْتُوا حَرْثَكُمْ أَنَّى شِئْتُمْ» دلالت می نماید بر جواز مقاربت در تمام زمان ها و نهایتاً به واسطه ی آیه ی شریفه ی «و اعتزلوا النِّساء فی المحیض و لاتقربوهنّ»، زمان حیض خارج شده است لذا ما بقی أزمنه تحت عموم مذکور باقی نمی ماند.
[13] خلاصه آنکه مسأله ی اختلاف قرائات بنابر هر مبنایی که لحاظ گردد مانع از حجیت ظواهر کتاب و عدم بهره مندی از ظواهر کتاب نمی شود.
[14] همانطور که در ابتداء بحث از تنبیهات بیان شد غرض از طرح این تنبیهات این است که اهمیت بحث از حجیت ظواهر کتاب و همچنین اصل حجیت ظواهر کتاب به اثبات برسد زیرا بعضی از این تنبیهات مانند تنبیه اول درصدد این می باشند که مسأله ی حجیت و عدم حجیت ظواهر کتاب را بی اهمیت جلوه دهند و بعضی دیگر مانند تنبیه سوم درصدد این می باشند که اصل حجیت ظواهر کتاب را زیر سؤال ببرند زیرا در این تنبیه سوم گفته می شود که اگرچه تحریف به زیادت در قرآن کریم به اجماع مسلمین واقع نشده است لکن تحریف به نقیصه مورد اختلاف بوده و بنابر قول به پذیرش آن به هرآیه ای از آیات قرآن که مراجعه شود این احتمال وجود دارد که یکی از آیات محذوف درصدد توضیح و تفسیر یا تخصیص و تقیید آن بوده است و با وجود چنین احتمالی نمی توان به ظواهر آیات موجود و به عمومات و اطلاقات آنها تمسّک جُست و این یعنی عدم جواز برداشت و ظهورگیری از آیات قرآنی کما ذهب إلیه الأخباریون.
[15] تحریف به نقیصه.
[16] بلکه نهایتاً شک بدوی داریم به این صورت که آیا آیات حذف شده آیاتی مستقل بوده اند و هیچ ربطی به آیات موجود ندارند لذا به ظواهر آیات موجود ضرری نمی زنند و یا اینکه آیات حذف شده درصدد توضیح و تفسیر و یا تقیید و تخصیص آیات موجود بوده اند که در نتیجه به ظواهر آیات موجود ضرر می زنند و واضح است که شک بدوی هیچ اثری نداشته و مجرای اصل براءة می باشد.
[17] یعنی اینکه دانسته شود بعضی از آیات محذوف درصدد توضیح و تفسیر و یا تقیید و تخصیص آیات موجود بوده اند لذا بعضی از ظواهر آیات موجود به واسطه ی آن آیات محذوف تغییر می کردند.
[18] که در این صورت علم اجمالی مؤثر نمی باشد للعسر و الحرج.
[19] مثلاً آیات اخلاقی باشد.
[20] وجه آن این است که علم اجمالی در صورتی مؤثر است که تمام اطراف آن مورد ابتلاء باشد و إلا اگر بعضی از اطراف مورد ابتلاء نباشد مثل اینکه یا این ظرف نجس است یا ظرفی که در فلان شهر می باشد در این صورت منجّز نمی باشد در ما نحن فیه نیز مورد ابتلاء در مسیر استنباط احکام شرعی آیات الأحکام است که حدود پانصد آیه می باشد و دیگر آیات در این مسیر مورد ابتلاء نمی باشد لذا علم اجمالی به تحریف در آیات قرآنی ولو اینکه در شبهه محصوره باشد منجّز نبوده و ضرر زننده ی به ظواهر آیات الأحکام موجوده نمی باشد.
[21] به تعبیر دیگر با وجود دلیل معتبر بر حجیت ظواهر کتاب مانند اجماع، آیات ناهیه ی مذکور مانند «إنَّ الظَّنَ لا یُغنی مِّن الحَقِ شَیئاً» شامل ظواهر کتاب و ظن برخواسته ی از آنها نمی شود و ظهور در سایر ظنون پیدا می کنند.
[22] یعنی خودش خودش را نفی می کند و این معقول و عرف پسند نمی باشد لذا باید این آیات ناهیه ی از عمل به ظنون را به گونه ای معنی نماییم که شامل ظواهر کتاب نشوند تا با چنین تالی فاسدی مواجه نشویم.
[23] شاید وجه تأمل این باشد که اگرچه این آیات به حسب تبادر لفظی شامل خودشان نمی شوند اما به حسب تنقیح مناط شامل خودشان می شوند به این صورت که گفته شود این آیات ظواهر کتاب را معتبر نمی دانند لکونها ظنّیةً پس خودشان هم معتبر نمی باشند لکونها ظنّیّةً.
[24] حجیت ظواهر کتاب.
[25] توهم.
[26] زیرا وجود دلیل قطعی بر حجیت ظواهر کتاب باعث نمی گردد که آنها از ظنی بودن خارج شده و داخل در علم گردند بلکه نهایاً ظن معتبر لحاظ شده و با این لحاظ از تحت آیات ناهیه ی مذکور خارج می شوند و این خروج تخصیصی می باشد نه تخصّصی.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo