< فهرست دروس

درس رسائل استاد حمیدرضا آلوستانی

بخش1

95/10/15

بسم الله الرحمن الرحیم

فإن قلت: إنّ هذا[1] إنّما يوجب التصويب؛ لأنّ المفروض على هذا[2] أنّ في صلاة الجمعة التي اُخبر بوجوبها مصلحة راجحة على المفسدة الواقعيّة، فالمفسدة الواقعيّة سليمة عن المعارض الراجح بشرط عدم إخبار العادل بوجوبها، و بعد الإخبار يضمحلّ المفسدة؛ لعروض المصلحة الراجحة، فلو ثبت مع هذا الوصف[3] تحريمٌ ثبت بغير مفسدة[4] توجبه؛ لأنّ الشرط في إيجاب المفسدة له[5] ، خلوّها[6] عن معارضة المصلحة الراجحة، فيكون إطلاق الحرام الواقعيّ حينئذٍ بمعنى أنّه حرامٌ لو لا الإخبار، لا أنّه حرام بالفعل و مبغوض واقعاً، فالموجود بالفعل في هذه الواقعة عند الشارع ليس إلّا المحبوبيّة و الوجوب، فلا يصحّ إطلاق الحرام على ما فيه المفسدة المعارضة بالمصلحة الراجحة عليها.

و لو فرض[7] صحّته[8] فلا يوجب[9] ثبوت حكمٍ شرعيٍّ مغاير للحكم المسبَّب عن المصلحة الراجحة.

و التصويب و إن لم ينحصر في هذا المعنى، إلّا أنّ الظاهرَ بطلانه أيضاً؛ كما اعترف به[10] العلّامة في النهاية في مسألة التصويب، و أجاب به[11] صاحبُ المعالم- في تعريف الفقه‌- عن قول العلّامة: بأنّ ظنّية الطريق لا تنافي قطعيّة الحكم[12] .

قلت: لو سلِّم كون هذا تصويباً مجمعاً على بطلانه و أغمضنا النظر عمّا سيجي‌ء من عدم كون ذلك[13] تصويباً، كان الجواب به عن ابن قِبَة من جهة أنّه[14] أمر ممكن غير مستحيل، و إن لم يكن واقعاً لإجماعٍ أو غيره، و هذا المقدار يكفي في ردّه[15] .

إلّا أن يقال: إنّ كلامه قدّس سرّه بعد الفراغ عن بطلان التصويب، كما هو ظاهر استدلاله[16] : من تحليل الحرام الواقعي‌

 


[1] حدوث مصلحت.
[2] بنابر حدوث مصلحت.
[3] یعنی إضمحلال مفسده.
[4] و این هم ممتنع است چون حرمت به قبح وجود مفسده ثابت می شود و زمانی که مفسده ای وجود نداشته باشد و به خاطر مصلحت موجود از بین برود دیگر حکم به حرمت معنا ندارد.
[5] تحریم را.
[6] مفسده.
[7] این عبارت جواب سؤال مقدر است و آن اینکه اطلاق حرام بر فعل مثل نماز جمعه که ذاتاً برخوردار از مفسده بوده است به صورت مجازی صحیح است.
[8] إطلاق الحرام.
[9] به عبارتی این استعمال مجازی بوده و حرمت شرعی مراد نمی باشد تا اینکه با وجوب شرعی که أماره آن را ثابت می نماید در تعارض باشد.
[10] بطلان.
[11] بطلان تصویب.
[12] توضیح مطلب آن است که علامه(ره) در تعریف علم فقه فرمودند: الفقه هو العلم بالأحکام ... بر این تعریف اشکال شده است که باید گفته شود الفقه هو الظن بالأحکام زیرا مصدر احکام کتاب و سنت است که کتاب ظنی الدلالة و أخبار ظنی الصدور می باشد.علامه(ره) در پاسخ از این اشکال فرمودند اگرچه طریق ظنی است ولی حکم مستفاد قطعی می باشد چونکه بر فرض مخالفت با واقع مصلحتی حادث می گردد که راجح بر واقع است و حکم واقعی را از بین می برد. لذا هر آن چیزی که به واسطه ی مصدر احکام یعنی کتاب و سنت، عقل و اجماع بدست ما می رسد ولو اینکه طریق ظنی باشد ولی قطعاً حکم الله همین است؛صاحب معالم(ره) در پاسخ از علامه(ره) فرمودند: هذا تصویبٌ إعترفت العلامه ببطلانه فی النهایة.
[13] اتفاقاً مرحوم شیخ(ره) در آینده تصریح می کنند که این تصویب بوده و باطل است لذا مصلحت سلوکیه را مطرح می کنند و می فرمایند: در خود فعل جعل مصلحت نمی شود بلکه در طریق و سلوک به سوی آن حکم مصلحت وجود دارد.
[14] تصویب.
[15] نظر إبن قبه(چون نزاع ما با إبن قبه در امکان وقوعی بوده است و همین مقدار برای تحقق امکان وقوعی کفایت می کند.).
[16] زیرا طرح این بحث در فرض سببیت معنا ندارد چون در فرض سببیت و تصویب، یک حکم بیشتر ثابت نمی باشد و آن همان حکمی است که خبر مطابق با آن وارد شده است لذا مسأله ی تحلیل حرام واقعی و بالعکس و ابراز نگرانی از این مسأله به خاطر تفویت مصلحت در بعضی از موارد و القاء در مفسده در بعضی از موارد دیگر تنها درفرض طریقیت معنا دارد.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo