< فهرست دروس

درس رسائل استاد حمیدرضا آلوستانی

بخش1

95/10/01

بسم الله الرحمن الرحیم

و الإنصاف: أنّه[1] لا يخلو عن قوّة؛ لأنّ المخالفة العمليّة التي لا تلزم في المقام هي المخالفة دفعةً و في واقعةٍ[2] ، و أمّا المخالفة تدريجاً و في واقعتين فهي[3] لازمةٌ[4] البتة، و العقل كما يحكم بقبح المخالفة دفعةً عن قصدٍ و عمد، كذلك يحكم بحرمة المخالفة في واقعتين تدريجاً عن قصدٍ إليها من غير تعبّد بحكمٍ ظاهري عند كلّ واقعة، و حينئذٍ فيجب بحكم العقل الالتزامُ بالفعل أو الترك؛ إذ في عدمه ارتكابٌ لما هو مبغوض للشارع يقيناً عن قصد.

و تعدّد الواقعة[5] إنّما يجدي[6] مع الإذن من الشارع عند كلّ واقعةٍ، كما في تخيير الشارع للمقلّد بين قولي المجتهدين تخييراً مستمرّاً يجوز معه الرجوع عن أحدهما إلى الآخر، و أمّا مع عدمه[7] فالقادم على ما هو مبغوض للشارع يستحقّ عقلاً العقاب على ارتكاب ذلك المبغوض، أمّا لو التزم بأحد الاحتمالين[8] قبح عقابه على مخالفة الواقع لو اتّفقت.

و يمكن[9] استفادة الحكم أيضاً[10] من فحوى أخبار التخيير عند التعارض.

لكن هذا الكلام[11] لا يجري في الشبهة الواحدة التي لم تتعدّد فيها الواقعة حتّى تحصل المخالفة العمليّة تدريجاً، فالمانع في الحقيقة[12] هي المخالفة العملية القطعية و لو تدريجاً مع عدم التعبّد بدليلٍ ظاهريٍّ، فتأمّل جدّاً.

هذا كلّه في المخالفة القطعيّة للحكم المعلوم إجمالاً من حيث الالتزام، بأن لا يلتزم به أو يلتزم بعدمه في مرحلة الظاهر[13] ‌ إذا اقتضت الاُصول ذلك.[14]

 


[1] وجوب إلتزام قلبی.
[2] به تعبیری اینکه در گذشته بیان شد ملاک و مناط در نظر شارع إتیان عمل در خارج می باشد و در مانحن فیه که مکلف خالی از فعل یا ترک نمی باشد و مخالفت قطعیه ی عملیه ای را در پی ندارد لذا دلیلی بر لزوم موافقت التزامیه وجود ندارد، در فرضی است که عمل به علم اجمالی در زندگی مکلف یک مرتبه و در یک واقعه اتفاق بیفتد ولی اگر چند مرتبه و در چند واقعه به صورت تدریجی اتفاق بیفتد و مکلف ملزم به التزام قلبی به یکی از طرفین نباشد و بلکه در انتخاب هر طرف، در هر مرتبه، آزاد باشد، قطعاً سر از مخالفت قطعیه ی عملیه در می آورد بنابراین استدلال گذشته در این موارد مفید فائده نمی باشد و باید مکلف را ملزم به یکی از طرفین نماییم تا در ادامه ی امورات زندگی خود در هر مرتبه ای که با آن واقعه روبه رو شده است همان طرفی را که در گذشته ملتزم به آن شده است انتخاب نماید تا منجرب به مخالفت قطعیه ی عملیه نشود زیرا همانطور که مخالفت قطعیه ی عملیه به صورت دفعةً از روی عمد و قصد عقلاً قبیح بوده و شرعاً معصیت به حساب می آید، در دو یا چند واقعه نیز به صورت تدریجی عقلاً قبیح بوده و شرعاً معصیت به حساب می آید.
[3] مخالفت عملیه.
[4] چون فرض بحث این شد که شخص در مقام عمل آزاد است یا جانب فعل را انجام می دهد که موافق با وجوب است و یا جانب ترک را رعایت می کند که موافق با حرمت است و این مطلب در دو یا چند واقعه که فرضاً اگر شخص آزاد است و هر جانبی را که دوست دارد اختیار می نماید قطعاً سر از مخالفت عملیه در می آورد.
[5] این عبارت استیناف بیانی و پاسخ به سوال مقدر است و آن اینکه شما فرمودید: مخالفت قطعیه ی عملیه همانطور که دفعةً جایز نمی باشد در نزد شارع مقدس، تدریجاً نیز جایز نمی باشد و حال اینکه در شریعت نمونه هایی وجود دارد که مخالفت قطعیه ی عملیه ی تدریجیه پذیرفته شده است و این نشان دهنده ی آن است که اگرچه مخالفت قطعیه ی بصورت دفعةً در نزد شارع مقدس مانند حکم عقل جایز نیست ولی مخالفت قطعیه ی عملیه، بصورت تدریجی جایز است با این وجود چگونه شما گفتید که مخالفت قطعیه ی عملیه بصورت تدریجی و لو اینکه در چند واقعه ی مختلف باشد نیز در نزد شارع جایز نبوده و حرام است؟.
[6] یعنی در جهت جواز مخالفت مفید فایده است.
[7] إذن شارع.
[8] زیرا او در مقام عمل به حکم ظاهری ملتزم شده است و هیچ دلیلی بر حکم واقعی وجود نداشته است و احتمال مخالفت بوده است کما اینکه احتمال موافقت بوده است لذا او بر هیچ عملی که مبغوض شارع می باشد از روی عمد و قصد اقدام ننموده است تا آنکه مستحق عقاب باشد.
[9] در ادامه مصنف دلیل دیگری ذکر می نمایند بر اینکه موافقت التزامیه ماورای عمل لازم می باشد و آن دلیل این است که در اخبار متعارض با اینکه هر دو دلیل ظنی هستند و احتمال دارد هیچ کدام مطابق با واقع نباشد، مکلف موظّف است که نسبت به یکی از آن دو، التزام قلبی داشته باشد و به تبع آن التزام قلبی، به آن عمل نماید لذا در مانحن فیه که قطعاً یکی موافق با واقع است به طریق أولی التزام قلبی به أحدهما لازم است زیرا در مانحن فیه با این فرض که أحدهما موافق با واقع است و دیگری مخالف با واقع، عدم التزام به أحدهما و حکم به آزادی اختیار به صورت مستمر، قطعاً مخالفت قطعیه ی عملیه را در پی دارد بنابراین برای دفع مخالفت قطعیه ی عملیه که عقلاً و شرعاً قبیح می باشد باید مکلف خود را ملتزم به یکی از اطراف علم اجمالی دانسته و در طول زندگی خود به همان التزام قلبی پایبند بوده و به مفاد آن عمل نماید.
[10] علاوه بر دلیل قبلی.
[11] مصنف می فرمایند: این استدلال دوم برلزوم موافقت التزامیه، مانند بیان گذشته در أمور تدریجیه مفید فایده می باشد لذا نتیجه این می شود که مکلف باید در أمور تدریجیه خود را قلباً ملتزم به حکم ظاهری بداند و در مقام عمل نیز به طبع همان التزام قلبی خود حرکت نماید تا هرگز مخالفت قطعیه ی عملیه لازم نیاید. به همین جهت مصنف در ادامه نتیجه می گیرند که تنها مانع از جواز مخالفت التزامیه، مخالفت قطعیه ی عملیه می باشد لذا تمام ملاک و مناط مسأله ی عمل می باشد نه مسأله ی التزام قلبی.
[12] به تعبیری دیگر مخالفت التزامیه فی حد نفسه و بذاته حرام نمی باشند و هیچ دلیلی هم از عقل و شرع بر لزوم آن وجود ندارد و مانع حقیقی از عدم جواز مخالفت التزامیه، مخالفت عملیه است.
[13] مثل اجرای اصول در شبهات موضوعیه که باعث خارج شدن مجرای آن اصول از تحت أدله ی تکلیف می شوند و در نتیجه مکلف با اینکه می داند حکم موجود در واقع، یک حکم لزومی می باشد ولی در مرحله ی ظاهر قائل به عدم لزوم یعنی اباحه می شود.
[14] جمع بندی بحث مخالفت غیر عملیه:همانطور که از ابتدای بحث در مسأله ی موافقت و مخالفت غیر عملیه بیان شد، محل بحث در فرضی است که مخالفت قطعیه ی عملیه را در پی نداشته باشد بنابراین، بیان أخیر مصنف یعنی أمور تدریجیه در واقع خروج از بحث می باشد لذا مطابق با بیانات مصنف این نتیجه حاصل می گردد که اولاً هیچ دلیلی بر لزوم موافقت التزامیه وجود ندارد و ثانیاً هیچ مانعی از جواز مخالفت التزامیه وجود ندارد چون تنها فائده ی لزوم موافقت التزامیه این خواهد بود که مکلف در مقام عمل، سر از مخالفت قطعیه ی عملیه در نیاورد و حال اینکه فرض آن است که مکلف خالی از فعل که موافق با وجوب است و خالی از ترک که موافق با حرمت است، نمی باشد و به تعبیری امکان مخالفت قطعیه ی عملیه وجود ندارد.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo