< فهرست دروس

درس رسائل استاد حمیدرضا آلوستانی

بخش1

95/08/05

بسم الله الرحمن الرحیم

و لا أدري(5) كيف جعل الدليل النقلي في الأحكام النظريّة(6) مقدّماً على ما هو في البداهة من قبيل «الواحد نصف الاثنين»؛ مع أنّ ضروريّات الدين و المذهب لم يزد في البداهة على ذلك؟!

و العجب(7) ممّا ذكره في الترجيح عند تعارض العقل و النقل، كيف يتصوّر الترجيح في القطعيّين، و أيّ دليل على الترجيح المذكور؟!

    1. از این قسمت مصنف مجموعاً چهار اشکال به محدث بحرانی(ره) وارد می کند.

اشکال اول (لا ادری...):

این عبارت اشکال است به قول محدث بحرانی(ره) که فرمودند در احکام فقهیه(توقیفیه) هیچ راهی برای عقل (چه نظری و چه بدیهی) نمی باشد(لا مدخل للعقل)؛ مصنف می فرماید شما چگونه نقل را مقدم کردید بر حکم عقل بدیهی(مثلاً اگر عقل بدیهی حکم کند به اینکه صلاة در دار مغصوبه باطل است ولی روایتی بگوید باطل نیست شما روایت را أخذ می کنید) با اینکه در مورد ضروریات دین (مثل صلاة) و ضروریات مذهب (مثل وجوب خمس) که از احکام عقلیه ی بدیهیه می باشند شما به آن أخذ کرده اید و هر دلیل نقلی را که معارض باشد طرح نموده اید.

    2. فقهیه توقیفیه

    3. اشکال دوم (والعجب مما ذکره فی الترجیح):

مصنف می فرماید: اولاً چگونه تصوّر می شود در تعارض دو دلیل قطعی ترجیح یکی بر دیگری(چون فوق قطع مطلبی نمی باشد که مرجّحی باشد) ثانیاً بر فرض تصویر این مطلب دلیل ترجیح مذکور چیست؟!

فائدةٌ:

همانطور که بسیاری از شارحین متذکر شده اند این ایراد مصنف وارد نمی باشد زیرا مرادشان از دلیل قطعی، قطع فعلی نمی باشد بلکه قطع شأنی می باشد و چه اشکالی دارد که دو قطع شأنی یکی به خاطر مزیّتی ترجیح داده شود مثلاً دلیل قطعی نقلی به خاطر اینکه منشأ روایی معتبر دارد مقدم شود و به فعلیت برسد.

و أعجب(1) من ذلك: الاستشكال في تعارض العقليّين من دون‌ ترجيح(2) ؛ مع أنّه لا إشكال في تساقطهما، و في تقديم(3) العقلي الفطري الخالي عن شوائب الأوهام على الدليل النقلي‌؛ مع أنّ العلم بوجود الصانع جلّ ذكره إمّا أن يحصل من هذا العقل الفطري، أو ممّا دونه من العقليّات البديهية، بل النظريات المنتهية إلى البداهة.

    1. اشکال سوم (وأعجب من ذلک):

شما فرمودید: در صورتی که دو دلیل عقلی باشد و هیچ کدام به واسطه ی نقل تأیید نشود در ترجیح یکی بر دیگری اشکال است و حال اینکه بر فرض تعارض دو دلیل عقلی قطعی هیچ اشکالی در ساقط شدن آنها نمی باشد.

فائدة:

ایشان فرمودند در ترجیح یکی بر دیگری اشکال است یعنی نمی توان ترجیح داد و این همان معنای تساقط می باشد فلذا ایراد وارد نمی باشد.

    2. ترجیح نقلی

    3. اشکال چهارم(و فی تقدیم العقلی الفطری...):

شما گفتید که در تقدیم عقل فطری بر حکم نقلی اشکال است؛(ففی ترجیح النقلی علیه اشکال) حال اینکه به وسیله ی عقل فطری علم پیدا می کنیم به وجود خداوند متعال یا به وسیله ی اموری که مرتبه آنها پایین تر است از عقل فطری مانند امور عقلی بدیهی(منظور عقلی غیر فطری بدیهی) مثل استدلال أعرابی و یا به وسیله ی نظریاتی که منتهی می شوند به امور بدیهی مثل استدلالاتی که ذکر می شوند در کتب کلامیه و منتهی می شوند به دور و تسلسل.

بنابراین وقتی که شما عقل فطری را انکار کنید باید فاتحه ی تمام معارف خوانده شود زیرا با آیات و روایات که نمی توان خداوند را ثابت کرد چون دور پیش می آید.

 

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo