درس کفایة الاصول استاد حمیدرضا آلوستانی
کفایه
1402/11/23
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: مقصد دوم: نواهی/فصل سوم: دلالت نهی بر فساد /مطلب دهم: دلالت یا عدم دلالت نهی بر فساد در عبادات«1»
الأول: في العبادات
فنقول _و على الله الاتكال_ إن النهي المتعلق بالعبادة بنفسها و لو كانت[1] جزء عبادة بما هو عبادة _كما عرفت_ مقتض لفسادها لدلالته[2] على حرمتها[3] ذاتا و لا يكاد يمكن اجتماع الصحة بمعنى موافقة الأمر أو الشريعة مع الحرمة و كذا[4] بمعنى سقوط الإعادة فإنه[5] مترتب على إتيانها[6] بقصد القربة و كانت مما يصلح لأن يتقرب به و مع الحرمة لا تكاد تصلح لذلك[7] و يتأتى[8] قصدها من الملتفت إلى حرمتها كما لا يخفى.
(الأوّل...): مطلب دهم: دلالت یا عدم دلالت نهی بر فساد در عبادات
مصنّف قائل به این می باشند که اگر نهی مولوی تحریمی به عبادتی بما هو عبادت یا به جزء آن و یا به شرط آن تعلّق بگیرد، مقتضی فساد آن عبادت است چون نهی مذکور دلالت بر حرمت ذاتی عمل داشته و کاشف از مفسده می باشد و اجتماع بین حرمت و صحّت امکان ندارد خواه صحّت به معنای موافقت امر یا موافقت شریعت باشد که متکلّمین تفسیر نموده اند و خواه به معنای سقوط اعاده و قضاء باشد که فقهاء تفسیر نموده اند زیرا عبادت در صورتی متّصف به وصف صحّت می شود که اولا صلاحیّت مقرّبیّت داشته باشد و ثانیا مکلّف قصد تقرّب نموده باشد در حالی که عبادت منهیّ عنه به نهی مذکور نه قابلیّت تقرّب دارد و نه مکلّف می تواند به واسطه آن قصد تقرّب نماید.
خلاصه آنکه صحّت یک عمل عبادی وابسته به حصول قصد قربت می باشد و عملی که منهیّ عنه به نهی مولویّ تحریمی باشد، قطعا مبغوض مولا است و مکلّف نمی تواند به واسطه این عمل، تقرّب به مولا بجوید لذا قطعا وصف صحّت با حرمت عمل عبادی قابل جمع نمی باشد.