درس کفایة الاصول استاد حمیدرضا آلوستانی

کفایه

1402/08/27

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: مقصد دوم: نواهی/فصل دوم: اجتماع امر و نهی /مطلب دوازدهم:قول به جواز و ادله آن«8»

 

کما انقدح حال اجتماع الوجوب و الاستحباب فيها و أن الأمر الاستحبابي يكون على نحو الإرشاد إلى أفضل الأفراد مطلقا[1] على نحو الحقيقة[2] و مولويا اقتضائيا كذلك[3] و فعليا بالعرض و المجاز فيما كان ملاكه[4] ملازمتها[5] لما[6] هو مستحب أو متحدة[7] معه[8] على القول بالجواز.

(کما انقدح...):

تاکنون بحث در مورد اجتماع دو حکم وجوب یا استحباب با کراهت بوده است مانند خواندن نماز یومیه یا نماز مستحبّی در حمام، اینک درصدد بیان اجتماع دو حکم وجوب و استحباب می باشد مانند خواندن نماز یومیه در مسجد.

مصنّف می فرمایند: در این فرض یکی از این سه توجیه قابل جریان می باشد؛

1) امر استحبابی بر ارشادی به معنای اکثر ثوابا حمل می گردد به این صورت که عبادتی مانند صلاة به جهت وجود در مکان خاصّی مانند مسجد برخوردار از مزیّتی می شود که به جهت آن مزیّت از ثواب بیشتری برخوردار خواهد بود و روشن است که در این صورت امر حقیقتا به عبادت تعلّق گرفته و این توجیه بنابر تمام مبانی در باب اجتماع امر و نهی جاری می گردد.

2) امر استحبابی بر مولوی حقیقی اقتضائی حمل می گردد به این صورت که عبادتی مانند صلاة به جهت وجود در مکان خاصّی مانند مسجد از حکم استحبابی برخوردار می باشد ولی به جهت برخورداری آن از حکم وجوبی و مصلحت ملزمه، نوبت به فعلیّت ملاک و مناط حکم استحبابی و مصلحت غیرملزمه نمی رسد و روشن است که در این صورت نیز امر حقیقتا به عبادت تعلّق گرفته و این توجیه نیز بنابر تمام مبانی در باب اجتماع امر و نهی جاری می گردد، چون تضادّ احکام در مرحله فعلیّت است نه در مرحله اقتضاء لذا اجتماع ضدّین لازم نمی آید.

3) امر استحبابی بر مولوی فعلی حمل می گردد؛ به این صورت که عبادتی مانند صلاة به جهت وجود در مکان خاصّی مثل مسجد، امر استحبابی دارد و به جهت اصل عبادت، امر مولوی وجوبی دارد و روشن است که در این صورت امر استحبابی حقیقتا به عبادت تعلّق نگرفته، بلکه حقیقتا به عنوان ملازم با عبادت یا متحد با عبادت تعلّق گرفته است. البته این توجیه بنابر تعلّق امر استحبابی به عنوانی که ملازم با عبادت است، مطابق تمام مبانی در باب اجتماع امر و نهی جاری می گردد ولی بنابر تعلّق امر استحبابی به عنوانی که متحد با عبادت است، بنابر قول به جواز جاری می گردد ولی بنابر قول به امتناع جاری نمی گردد، چون بین متعلّق امر وجوبی و امر استحبابی، عینیّت و اتحاد وجود دارد و لازمه آن اجتماع ضدّین خواهد بود که محال می باشد.

 


[1] یعنی بنابر جمیع مبانی در مسأله اجتماع امر و نهی.
[2] یعنی امر استحبابی به خود عبادت تعلّق گرفته است.
[3] مطلقا علی نحو الحقیقة.
[4] یعنی ملاک امر استحبابی که به عبادت تعلّق گرفته است.
[5] أی العبادة.
[6] أی العنوان.
[7] عطف بر «ملازمتها».
[8] أی مع ما هو مستحب.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo