درس کفایة الاصول استاد حمیدرضا آلوستانی

کفایه

1402/07/15

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: مقصد دوم:اجتماع امر و نهی/فصل دوم:اجتماع امر و نهی /مطلب اول:مراد از واحد در عنوان مسأله

 

و قبل الخوض في المقصود يقدّم أمور:

الأول: المراد بالواحد مطلق ما كان ذا وجهين و مندرجا تحت عنوانين بأحدهما كان موردا للأمر و بالآخر للنهي و إن كان كليا مقولا على كثيرين كالصلاة في المغصوب‌.

(الأوّل...):

مطلب اول: مراد از واحد در عنوان مسأله

همان طور که بیان شد در عنوان مسأله از تعبیر «واحد» یا «شیء واحد» و یا مانند آنها مثل «وجود واحد» استفاده شده است. لذا این سؤال مطرح می گردد که مراد از «واحد» در ما نحن فیه چه واحدی می باشد؟

برای روشن شدن این مطلب لازم است ابتدا اقسام واحد در ما نحن فیه بیان گردد.

واحد به طور کلّی به واحد مفهومی و واحد وجودی تقسیم می شود. مراد از واحد مفهومی که از آن به واحد عنوانی نیز یاد می شود این است که دو شیء فقط از حیث مفهوم وحدت دارند مانند سجود که یک مفهوم واحدی در سجده برای خدا و سجده برای بت دارد با اینکه به لحاظ وجود خارجی، سجده برای خدا مغایر و متباین با سجده برای بت می باشد. و مراد از واحد وجودی این است که شیء در وجود خارجی وحدت دارد، در مقابل اشیاء متعدّد مانند صلاة در دار غصبی که در خارج یک عمل وجود دارد با اینکه از دو عنوان صلاة و غصب برخوردار است.

واحد وجودی نیز بر سه گونه می باشد:

    1. واحد شخصی که عبارت است از فرد خارجی واحد که برخوردار از اوصاف وخصوصیّات متعدّد می باشد ولی به لحاظ تشخّص وجودی، اتصاف به وحدت دارد.

    2. واحد نوعی که عبارت است از افراد متعددّ یا اوصاف متعدّد که در نوع واحد وحدت دارند مانند زید، بکر و عمرو که به لحاظ نوع یعنی انسانیّت وحدت دارند.

    3. واحد جنسی که عبارت است از انواع متعدد یا اوصاف متعدد که در جنس وحدت دارند مانند انسان، بقر و غنم که به لحاظ جنس یعنی حیوانیّت وحدت دارند.

بعضی از علماء مانند محقّق عراقی در «نهایة الأفکار»[1] بحث را در ما نحن فیه اختصاص به واحد کلّی داده و واحد شخصی را از محلّ بحث خارج می دانند. ایشان در این زمینه می فرمایند:

«إن تأمّلت تری اختصاصه أیضا بالواحد الکلّی و عدم شموله لما یعمّه و الشخصی کشخص الصلاة الواقعة فی هذا الغصب إذ ذلک أیضا و إن کان مجمعا للعنوانین و لو بتوسیط کلیّ عنوان الصلاة فی الغصب إلّا أنّ المناسب للمسألة بعد کونها اصولیّة لا فقهیّة هو خصوص الکلّی دون ما یعمّه و الشخصی کما هو واضح»

خلاصه اینکه ایشان می فرمایند: محلّ بحث و نزاع در ما نحن فیه واحد وجودی کلّی یعنی واحد نوعی و واحد جنسی می باشد و واحد

شخصی از محل بحث خارج است چون اصولی به دنبال قواعد کلیّه است و بحث از مسائل جزئیه و شخصیه مانند این صلاتی که در دار غصبی واقع گردیده، صحیح است یا باطل، بحثی فقهی بوده و از محلّ نزاع عالم علم اصول خارج می باشد.

البته ایشان در کتاب دیگر خود یعنی «مقالات الاصول»[2] این بیان را نداشته و بیانی مانند بیان مصنّف در ما نحن فیه دارند کما سیأتی.

 


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo