درس کفایة الاصول استاد حمیدرضا آلوستانی

کفایه

1402/04/10

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: مقصداول:أوامر/فصل چهارم:مقدمه واجب / مطلب سیزدهم: مسأله استحقاق ثواب و عقاب و عدم آن در واجبات غیری«1»

 

الأوّل: لا ريب في استحقاق الثواب على امتثال الأمر النفسي‌ و موافقته و استحقاق العقاب على عصيانه و مخالفته عقلا و أما استحقاقهما على امتثال الغيري و مخالفته ففيه إشكال و إن كان التحقيق عدم الاستحقاق على موافقته و مخالفته بما هو موافقة و مخالفة[1] ؛ ضرورة استقلال العقل بعدم الاستحقاق إلا لعقاب واحد أو لثواب كذلك فيما خالف الواجب و لم يأت بواحدة من مقدماته على كثرتها أو وافقه و أتاه بما له من المقدمات.

نعم لا بأس باستحقاق العقوبة على المخالفة عند ترك المقدمة و بزيادة المثوبة على الموافقة فيما لو أتى بالمقدمات بما هي مقدمات له من باب أنه يصير حينئذ من أفضل الأعمال حيث صار أشقها.

(ضرورة...):

توضیح مطلب این است که واجبات غیریه در واقع همان واجبات مقدّمیه هستند که ثواب و عقابی بر آنها مترتّب نمی شود زیرا مسأله استحقاق ثواب و استحقاق عقاب مربوط به قرب و بُعد از مولا می باشد به این صورت که اگر امری باعث قرب به مولا شود، اطاعت از او را در پی دارد و به تبع آن، عقل حکم به استحقاق ثواب می نماید و اگر امری باعث بُعد از مولا شود، مخالفت با او را در پی دارد و به تبع آن، عقل حکم به استحقاق عقاب می نماید و بدیهی است که انجام مقدّمه اگر انجام ذی المقدّمه را در پی داشته باشد، از این جهت، اطاعت حاصل گردیده و ثواب بر آن مترتّب می گردد کما اینکه اگر ترک آن، ترک ذی المقدّمه را در پی داشته باشد، از این جهت مخالفت حاصل گردیده و عقاب بر آن مترتّب می شود و لکن انجام مقدّمه و همچنین ترک آن بدون لحاظ ذی المقدّمه، اطاعت و مخالفتی را در پی ندارد تا اینکه استحقاق ثواب یا استحقاق عقاب بر آن مترتّب گردد لذا می بینیم اگر ذی المقدّمه به همراه چندین مقدّمه نیز اتیان گردد، مکلّف استحقاق یک ثواب پیدا می کند که آن هم مربوط به ذی المقدّمه است کما اینکه اگر ذی المقدّمه به همراه چندین مقدّمه ترک گردد، مکلّف استحقاق یک عقاب پیدا می کند که آن هم مربوط به ذی المقدّمه است.

(نعم...):

مطابق بیان گذشته این مطلب به ذهن می رسد که اگر شخصی مقدّمات یک واجب را ترک کند یا مقدّمات یک واجب را اتیان نماید، تا زمانی که واجب انجام نشود و تا زمانی که واجب ترک نگردد، استحقاق ثواب و استحقاق عقاب مترتّب نمی گردد و آثاری را در پی ندارد لذا اگر شخصی مقدّمات مفوّته یک واجب را ترک کند ولی زمان انجام واجب فرا نرسیده باشد، ترک واجب محقّق نگردیده و آن شخص، تارک واجب به حساب نمی آید تا اینکه متّصف به فسق گردیده و از عدالت خارج شود، در حالی که با ترک مقدّماتی که مستلزم ترک واجب می باشند، استحقاق عقاب مترتّب می گردد و آثار بر آن مترتّب می شود و لو اینکه زمان انجام واجب فرا نرسیده باشد و آن شخص، تارک واجب در واقع نباشد کما اینکه با انجام مقدّماتی که مشقّت دارند این شخص از مصادیق روایت «أفضل الأعمال أحمزها» به حساب آمده و مستحق زیادت ثواب خواهد شد.

بنابراین زمان استحقاق عقاب و ترتّب آثار در مقدّمات مفوّته، زمانی است که مکلّف، مقدّمات را ترک می کند زیرا با ترک مقدّمه، معقول نیست که ذی المقدّمه وجود پیدا کند کما اینکه زمان استحقاق زیادت ثواب در مقدّماتی که از مشقّت برخوردار هستند، زمانی است که مکلّف مقدّمات را انجام می دهد و وصف مشقّت حاصل می گردد.

 

و عليه ينزّل ما ورد في الأخبار من الثواب على المقدمات أو على التفضّل فتأمل جيدا.

و ذلك لبداهة أن موافقة الأمر الغيري بما هو أمر _لا بما هو شروع في إطاعة الأمر النفسي_ لا توجب قربا و لا مخالفته بما هو كذلك بعدا و المثوبة و العقوبة إنما تكونان من تبعات القرب و البعد.

(و علیه...):

این عبارت استیناف بیانی و پاسخ به سؤال مقدّر است و آن اینکه اگر بر موافقت مقدّمه و واجب غیری، ثوابی مترتّب نمی شود پس چرا در بعضی از روایات ثواب های فراوانی برای بعضی از مقدّمات ذکر شده است مثلا در روایتی از امام صادق «علیه السلام» وارد شده است: «من أتی قبر الحسین علیه السلام ماشیا کتب الله له بکلّ خطوة و بکلّ قدم یرفعها و یضعها، عتق رقبة من ولد إسماعیل»؟

مصنّف در پاسخ می فرمایند: ثواب های مذکور یا از باب تفضّل می باشد و یا از باب حرکت در جهت رسیدن به ذی المقدّمه.

توضیح مطلب اول این است که اگر چه مطابق قواعد و از نظر عقل، ثواب و عقاب مربوط به اطاعت مولا و مخالفت با او می باشد و اطاعت و مخالفت هم وابسته به قرب و بعد از مولا است و در انجام واجبات غیریه یا ترک آنها هیچ مخالفت و موافقت و قرب و بعدی حاصل نمی گردد لذا نباید ثواب و عقابی بر آنها مترتّب شود و لکن خداوند متعال از باب تفضّل و لطفی که نسبت به بندگان خود دارد برای بعضی از مقدّمات ثواب قرار داده است.

توضیح مطلب دوم این است که در انجام مقدّمات دو حالت متصوّر است:

یک حالت این است که انسان با انجام مقدّمات در مسیر حرکت به سوی ذی المقدّمه و اتیان آن نمی باشد و به جهت علاقه ای که به انجام مقدّمات دارد، آنها را انجام می دهد مانند اینکه شخصی پیاده روی را دوست دارد لذا از نجف تا کربلاء پیاده می رود.

حالت دوم این است که انسان با انجام مقدّمات در مسیر حرکت به سوی ذی المقدّمه و اتیان آن می باشد.

در صورت اول هیچ ثوابی بر انجام مقدّمات مترتّب نمی شود ولی در صورت دوم ثواب بر آنها مترتّب می شود و روایات مذکور ناظر به حالت دوم می باشند.

 


[1] أی بما هو موافقة و مخالفة للأمر الغیری.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo