درس کفایة الاصول استاد حمیدرضا آلوستانی

کفایه

1402/03/06

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: مقصد اول :أوامر/فصل چهارم : مقدمه واجب /مطلب ششم : واجب مطلق و واجب مشروط«8»

 

و أما[1] الشرط المعلق عليه الإيجاب في ظاهر الخطاب فخروجه مما لا شبهة فيه و لا ارتياب.

أما على ما هو ظاهر المشهور و المتصور فلكونه مقدمة وجوبية و أما على المختار لشيخنا العلامة (أعلى الله مقامه) فلأنه و إن كان من المقدمات الوجودية للواجب إلا أنه أخذ على نحو لا يكاد يترشح عليه الوجوب منه فإنه جعل الشي‌ء واجبا على تقدير حصول ذاك الشرط فمعه كيف يترشح عليه الوجوب و يتعلق به الطلب و هل هو إلا طلب الحاصل.[2]

نعم على مختاره (قدس سره) لو كانت له مقدمات وجودية غير معلق عليها وجوبه لتعلق بها الطلب في الحال على تقدير اتفاق وجود الشرط في الاستقبال و ذلك لأن إيجاب ذي المقدمة على ذلك حالي و الواجب إنما هو استقبالي كما يأتي في الواجب المعلق‌ فإن الواجب المشروط على مختاره هو بعينه ما اصطلح عليه صاحب الفصول‌ من المعلق فلا تغفل.

هذا في غير المعرفة و التعلم من المقدمات و أما المعرفة فلا يبعد القول بوجوبها حتى في الواجب المشروط بالمعنى المختار قبل حصول شرطه لكنه لا بالملازمة بل من باب استقلال العقل بتنجز الأحكام على الأنام بمجرد قيام‌ احتمالها إلا مع الفحص و اليأس عن الظفر بالدليل على التكليف فيستقل بعده بالبراءة و أن العقوبة على المخالفة بلا حجة و بيان و المؤاخذة عليها بلا برهان فافهم.

۲) در بعضی از موارد عنوانی مانند تهیه زاد و توشه برای سفر نسبت به حج می باشد که حکم و تکلیف در ظاهر خطاب بر آن معلّق نشده است و عنوانی خارج از دلیل بوده و دخیل در موضوع حکم نمی باشد؛ در چنین مواردی، قید دخیل در موضوع حکم نمی باشد و امری خارج از حکم است لذا در صورتی که حکم و تکلیف فعلی باشد، انجام آن مقدّمات نیز لازم است. به همین جهت طبق مبنای شیخ انصاری «ره» چون وجوب قبل از استطاعت، فعلی است، زمانی که شخص می داند در ماه های آینده مستطیع می شود باید مقدّمات آن مانند زاد و توشه را فراهم نماید ولی طبق مبنای مشهور و مصنّف قبل از حصول استطاعت، تکلیفی نسبت به حجّ، فعلی نبوده لذا وجهی برای لزوم اتیان مقدّمات مذکور وجود ندارد.

مثال دیگر این است که اگر کسی قبل از زوال شمس بخواهد وضو برای صلاة بگیرد، آن وضو طبق مبنای مشهور و مصنّف واجب نیست و نمی تواند مقدّمه برای صلاة باشد چون شرط وجوب آن، زوال شمس است که فرضا هنوز محقّق نشده است ولی طبق مبنای مرحوم شیخ می تواند وضو بگیرد و مانعی برای اتیان صلاة بعد از زوال شمس، با آن وضو وجود ندارد چون در آن زمان، صلاة وجوب فعلی دارد.

3) بعضی از مقدّمات وجودیه خارج از دلیل و خطاب شرعی می باشند و لکن مربوط به معرفت و تعلّم احکام الهی هستند؛ مطابق قاعده باید در این قسم از مقدّمات نیز مانند قسم دوم بین نظریه مرحوم شیخ و نظریه مصنّف قائل به تفاوت باشیم یعنی بگوییم مطابق مبنای مصنّف و مشهور قبل از فعلیّت حکم، لزوم اتیان ندارند و خارج از محلّ نزاع می باشند ولی طبق مبنای مرحوم شیخ لزوم اتیان دارند و داخل در محلّ نزاع می باشند و لکن از آنجا که عقل به صورت مستقلّ، حکم به لزوم و وجوب معرفت و تعلّم احکام الهی می نماید، وجوب آنها به صورت نفسی و مستقلّ ثابت گردیده و از محلّ نزاع در باب مقدّمه واجب خارج می باشند. بنابراین یادگیری احکام الهی در جهت انجام تکالیف الهی بر ما لازم است خواه قائل به این باشیم که قیود و شرائط مربوط به هیئت هستند و واجبات نسبت به این مقدّمات، واجب مشروط می باشند و خواه قائل به این باشیم که قیود و شرایط مربوط به ماده هستند و واجبات نسبت به این مقدّمات، واجب مطلق می باشند.

خلاصه آنکه عقل به صورت مستقل حکم به لزوم معرفت و شناخت احکام الهی می نماید تا اینکه مکلّفین به وظایف و تکالیف خود عمل نمایند لذا باید درصدد فحص و تتبّع نسبت به احکام الهی برآیند و در هر موردی که بعد از تفحّص حکم، تکلیفی ثابت نگردد، اصل برائت جاری می گردد و در این فرض مولا نمی تواند مکلّف را عقاب نماید چون از مصادیق عقاب بلابیان خواهد بود که قبیح است و القبیح لا یصدر عن الحکیم.

 


[1] مطابق توضیحات گذشته این عبارت پاسخ از سؤال مقدّر است و آن اینکه: مطابق مبنای شما و مشهور باید در مسأله استطاعت نسبت به حجّ گفته شود: مادامی که استطاعت حاصل نشود وجوبی برای حجّ تحقّق نمی یابد فلذا وجهی برای تهیّه زاد و توشه قبل از حصول استطاعت وجود ندارد و اما مبنای شیخ انصاری باید گفته شود: چون که وجوب حجّ فعلی می باشد، تهیه زاد و توشه بر مکلّف واجب می شود و حال آنکه عملکرد فقهاء این است که مادامی که استطاعت حاصل نشده باشد هیچ لزومی برای تهیه زاد و توشه وجود ندارد. یعنی حتّی بر اساس مبنای مرحوم شیخ نیز کسی قائل به لزوم تهیه زاد و توشه برای حجّ نمی باشد و به عبارت دیگر چنین مقدّمه ای را از محلّ نزاع در بحث مقدّمه واجب خارج می دانند.
[2] به عبارتی مقدّمات وجودیه ای هستند که بازگشت به مقدّمات وجوبیه می کنند.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo