درس کفایة الاصول استاد حمیدرضا آلوستانی

کفایه

1401/11/18

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: مقصد اول :أوامر ،فصل سوم : إجزاء/إجزاء ماموربه اضطراری از واقعی /بیان احتمال دوم و سوم

 

و كذا[1] لو لم يكن وافيا و لكن لا يمكن تداركه و لا يكاد يسوغ له البدار في هذه الصورة إلا لمصلحة كانت فيه لما فيه من نقض الغرض و تفويت مقدار من المصلحة لو لا مراعاة ما هو فيه من الأهم فافهم.

لا يقال: عليه فلا مجال لتشريعه و لو بشرط الانتظار لإمكان استيفاء الغرض بالقضاء.

فإنه يقال: هذا كذلك لو لا المزاحمة بمصلحة الوقت.

و أما تسويغ البدار أو إيجاب الانتظار في الصورة الأولى فيدور مدار كون العمل بمجرد الاضطرار مطلقا أو بشرط الانتظار أو مع اليأس عن طرو الاختيار ذا مصلحة و وافيا بالغرض.

(و کذا...):

احتمال دوم اینکه مأمور به اضطراری وافی به تمام مصلحت و غرض مولا نمی باشد و تنها مقداری از مصلحتی را دارا است که مأمور به واقعی برخوردار از آن بوده و تحصیل باقی مانده از مصلحت، برای مکلّف امکان پذیر نمی باشد. (یعنی ولو اینکه بعدا واجد الماء هم بشود، دیگر نمی تواند نماز خود را با وضو اتیان نماید تا در نتیجه مصلحت باقی مانده را به دست بیاورد چون آوردن یک مرتبه صلاة از او خواسته شده است)؛

در این صورت هم مأمور به اضطراری مجزی از مأمور به واقعی می باشد چون مطابق فرض مذکور راهی برای امکان تدارک مصلحت باقی مانده، وجود ندارد لذا اعاده و قضا هم اثری ندارد.

و اما نسبت به مسأله جواز بدار و عدم جواز بدار، مصنف در این زمینه می فرمایند: «لا یکاد یسوغ له البدار فی هذه الصورة إلّا لمصلحة کانت فیه؛ لما فیه من نقض الغرض و تفویت مقدار من المصلحة لولا مراعاة ما فیه من الأهم فافهم». یعنی در این صورت بدار جایز نمی باشد مگر اینکه در خود بدار مصلحتی باشد که مصلحت باقی مانده را جبران نماید لذا به خاطر مصلحتی که در آن وجود دارد، بدار جایز می باشد.

(لا یقال...):

در مورد احتمال دوم ایرادی مطرح می گردد و آن اینکه مطابق احتمال دوم نه تنها بدار و اتیان مأمور به اضطراری و صلاة با تیمم در اول وقت جایز نمی باشد، بلکه اتیان آن حتی در آخر وقت هم نباید مشروعیت داشته باشد چون فرض این است که صلاة مذکور (مأمور به اضطراری) وافی به تمام غرض نبوده و با اتیان آن، مصلحت باقی مانده هم امکان استیفاء ندارد. پس چرا شارع مقدّس چنین صلاتی را مشروع نماید؟!

بنابراین مطابق فرض مذکور باید مکلّف صبر نماید تا واجد الماء گردد و سپس نماز را با وضو اتیان کند ولو اینکه اتیان آن در خارج وقت صورت گیرد.

مصنّف در پاسخ می فرمایند: حرف شما در صورتی صحیح است که مسأله وقت و رعایت مصلحت وقت وجود نداشته باشد ولی چون در عبادتی مانند صلاة که برخوردار از وقت خاصّی می باشد، علاوه بر مصلحت موجود در مأمور به و تکلیف، رعایت وقت و اتیان عمل در وقت نیز برخوردار از

و إن لم يكن وافيا و قد أمكن تدارك الباقي‌ في الوقت أو مطلقا و لو بالقضاء خارج الوقت فإن كان الباقي مما يجب تداركه فلا يجزي بل لا بد من إيجاب الإعادة أو القضاء و إلا فيجزي و لا مانع عن البدار في الصورتين غاية الأمر یتخير في الصورة الأولى بين البدار و الإتيان بعملين- العمل الاضطراري في هذا الحال و العمل الاختياري بعد رفع الاضطرار- أو الانتظار و الاقتصار بإتيان ما هو تكليف المختار و في الصورة الثانية يجزي البدار و يستحب الإعادة بعد طرو الاختيار.

مصلحتی می باشد، آوردن مأمور به اضطراری در وقت، تأمین کننده مصلحت موجود در وقت خواهد بود لذا از این جهت، مأمور به اضطراری مشروعیت پیدا می نماید ولو اینکه فرضا وافی به تمام غرض مولا نبوده و با آوردن آن امکان استیفاء باقی مانده از مصلحت وجود نداشته باشد.

(و إن لم یکن وافیا...):

احتمال سوم این است که مأمور به اضطراری وافی به تمام مصلحت مأمور به واقعی نیست بلکه تنها مقداری از مصلحت را دارا می باشد و لکن تحصیل باقی مانده از مصلحت، برای مکلّف امکان پذیر بوده و استیفای آن نیز واجب می باشد؛

در این صورت مأمور به اضطراری مجزی از مأمور به واقعی نبوده و بر مکلّف لازم است که مأمور به واقعی را در وقت اعاده یا در خارج وقت، قضا نماید؛ چون فرض این است که مأمور به اضطراری وافی به غرض مولا نبوده و امکان استیفاء وجود دارد و استیفای آن هم واجب است.

و اما نسبت به مسأله بدار، مصنّف در این زمینه می فرمایند: «لا مانع عن البدار فی الصورتین[2] غایة الأمر فی الصورة الاولی[3] بین البدار و الإتیان بعملین -العمل الاضطراری فی هذا الحال و العمل الاختیاری بعد رفع الاضطرار- أو الانتظار و الاقتصار بإتیان ما هو تکلیف المختار» یعنی مکلّف بین دو امر، مخیّر می باشد: یکی اینکه نماز با تیمم را در اول وقت بیاورد و سپس اگر در وقت واجد الماء شد، نماز با وضو را اداءً بیاورد و اگر در وقت واجد الماء نشد، در خارج وقت هر زمانی که واجد الماء شد، نماز با وضو را به صورت قضاءً اتیان نماید و دیگر اینکه مأمور به اضطراری را نیاورد و هر زمانی که عذر او برطرف شد و واجد الماء گردید، نماز با وضو و مأمور به واقعی را اتیان نماید.

 


[1] أی یجزی و لا مجال للتدارک.
[2] یعنی صورت سوم و چهارم.
[3] یعنی صورت سوم.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo