درس کفایة الاصول استاد حمیدرضا آلوستانی

کفایه

1401/09/21

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: مقصد اول:أوامر/فصل دوم:صیغه أمر /مطلب هشتم:نفسیت ،تعیینیت و عینیت

 

المبحث السادس: قضية إطلاق الصيغة كون الوجوب نفسيا تعينيا عينيا لكون كل واحد مما يقابلها يكون فيه تقييد الوجوب و تضيق دائرته فإذا كان في مقام البيان و لم ينصب قرينة عليه فالحكمة تقتضي كونه مطلقا وجب هناك شي‌ء آخر أو لا أتى بشي‌ء آخر أو لا أتى به آخر أو لا كما هو واضح لا يخفى.

(المبحث الساد..): بیان مطلب هشتم: مقتضای اطلاق صیغه امر نسبت به وجوب نفسی، تعیینی و عینی

همان طور که در فصل چهارم از فصول مربوط به مقصد اول یعنی مقدّمه واجب خواهد آمد، واجب (یا به بیان مصنّف، وجوب) از جهات مختلف تقسیم می شود؛ واجب نفسی و غیری؛ واجب تعیینی و تخییری و واجب عینی و کفائی.

مراد از واجب نفسی این است که وجوب به یک عمل تعلّق گرفته است و غرض از وجوب آن این است که خود آن عمل انجام داده شود و راهی برای رسیدن به عمل دیگر نمی باشد مانند صلات و در مقابل آن وجوب غیری است و مراد از وجوب غیری این است که وجوب به یک عمل تعلّق گرفته است و غرض از وجوب آن این است که راهی برای رسیدن به عمل دیگر می باشد و انگیزه جعل وجوب آن، وجوب عمل دیگر می باشد مانند وضو نسبت به صلات لذا مصنّف با عبارت «وجب هناک شیء آخر أو لا» به واجب نفسی و در مقابل آن به واجب غیری اشاره می کنند.

و مراد از وجوب تعیینی این است که وجوب به یک عمل مشخّص و معیّن تعلّق گرفته است و برای آن عدل و جایگزینی قرار داده نشده است مانند صلات یومیه و در مقابل آن وجوب تخییری است و مراد از وجوب تخییری این است که وجوب به یک عمل معیّن و مشخّص تعلّق نگرفته است بلکه وجوب به دو یا چند عمل به صورت علی البدل تعلّق گرفته است مانند خصال کفاره روزه لذا مصنّف با عبارت «أتی بشیء آخر أو لا» به واجب تعیینی و در مقابل آن به واجب تخییری اشاره می کنند.

و اما مراد از وجوب عینی این است که وجوب به یک مکلّف یا همه مکلّفین به صورت معیّن و مشخّص تعلّق گرفته است و این گونه نمی باشد که با انجام مکلّف یا مکلّفین دیگر، از دیگران ساقط گردد مانند صلات یومیه و در مقابل آن وجوب کفائی است و آن اینکه وجوب به مجموعه مکلّفین یا تعدادی از آنها تعلّق گرفته است و غرض مولا، انجام آن عمل می باشد لذا با انجام بعضی از آنها، تکلیف از دیگران ساقط می گردد مانند وجوب صلات میّت و وجوب دفن میّت لذا مصنّف با عبارت «أتی به آخر أو لا» به وجوب عینی و کفائی اشاره می کنند.

در ما نحن فیه بحث در مورد این است که اگر اجمالا دانسته شود فلان شیء واجب است لکن ندانیم که وجوبش نفسی است یا غیری؟ تعیینی است یا تخییری؟ عینی است یا کفائی؟ به مقتضای اطلاق صیغه امر چه نوع وجوبی ثابت می گردد؟

مصنّف می فرمایند: مقتضای اطلاق صیغه امر در صورت تمامیّت مقدّمات حکمت این است که آن واجب، نفسی باشد نه غیری؛ تعیینی باشد نه تخییری؛ عینی باشد نه کفائی و دلیل بر این مطلب این است که وجوب نفسی و وجوب تعیینی و وجوب عینی قیدی ندارند اما مقابل آنها یعنی وجوب غیری، تخییری و کفائی دارای قید هستند لذا نیاز به بیان زائد دارند و زمانی که مولا در مقام بیان باشد و قرینه ای اقامه نکرده باشد، کلام او حمل بر اطلاقش می شود و اطلاق کلام او اقتضای نفسی، تعیینی و عینی بودن را دارد چون غیری، تخییری و کفائی بودن نیاز به بیان زائد دارد و فرضا بیانی در این زمینه وارد نشده است.

 

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo