درس کفایة الاصول استاد حمیدرضا آلوستانی

کفایه

1401/08/25

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: مقصد اول:أوامر/فصل دوم:صیغه أمر /مطلب چهارم:ظهور صیغه امر در وجوب

 

المبحث الرابع: أنه إذا سلم أن الصيغة لا تكون حقيقة في الوجوب هل لا تكون ظاهرة فيه أيضا أو تكون؟

قيل بظهورها فيه إما لغلبة الاستعمال فيه أو لغلبة وجوده أو أكمليته و الكل كما ترى؛ ضرورة أنّ الاستعمال في الندب و كذا وجوده ليس بأقل لو لم يكن بأكثر

(المبحث الراب..): بیان مطلب چهارم: ظهور صیغه امر در وجوب

بحث در مورد این است که اگر فرض شود که صیغه امر برای وجوب وضع نشده باشد و برای مطلق طلب یعنی معنای جامع وضع شده باشد که هم شامل طلب وجوبی می شود و هم شامل طلب ندبی، آیا می توان گفت صیغه «إفعل» ظهور در خصوص طلب وجوبی دارد؟

به عبارتی دیگر: اگر هیئت «إفعل» یا مشتقّات آن بدون قرینه بکارگرفته شوند، آیا می توان آنها را بر طلب وجوبی حمل نمود و بگوییم انصراف به طلب وجوبی دارند یا خیر؟

(قیل...):

مصنّف می فرمایند: بعضی گفته اند: ظهور در طلب وجوبی دارد و سه وجه برای منشأ ظهور و انصراف مذکور بیان کرده اند:

وجه اول: غلبه استعمال صیغه امر در وجوب، باعث ظهور آن در طلب وجوبی می شود. به عبارتی قائلین به این وجه می گویند: از آنجا که صیغه امر در بسیاری از موارد در جهت افاده طلب وجوبی بکارگرفته می شود، بین صیغه امر و معنای طلب وجوبی، انس ذهنی شدید حاصل می گردد به گونه ای که هرگاه مخاطب صیغه امر را بشنود و قرینه ای بر ندب وجود نداشته باشد، معنای طلب وجوبی در ذهن او حاضر می گردد.

مصنّف این وجه را نپذیرفته و ایراد صغروی به آن وارد کرده و می فرمایند: اگر غلبه استعمال صیغه امر در جهت افاده طلب ندبی نباشد، حداقلّ مساوی با استعمال آن در جهت افاده طلب وجوبی است و با وجود این تساوی استعمال، همان طور که انس ذهنی بین صیغه امر و معنای طلب وجوبی حاصل شده است، بین صیغه امر و طلب ندبی نیز حاصل شده است لذا با شنیدن صیغه امر هر دو معنا در ذهن مخاطب حاضر گردیده و هیچ کدام بر دیگری ترجیحی ندارد و تعیین ظهور آن در هر یک از آن معانی نیازمند قرینه معیّنه می باشد.

به عبارت دیگر مصنّف کبرای استدلال مذکور را می پذیرند یعنی هرگاه انس ذهنی بین یک لفظ و یک معنا حاصل گردد، با شنیدن آن لفظ و عدم قرینه بر خلاف، انصراف و ظهور نسبت به آن معنا حاصل می گردد و لکن صغرای استدلال مذکور را در ما نحن فیه نمی پذیرند.

وجه دوم: غلبه وجودی وجوب بر استحباب و اینکه تعداد واجبات، بیشتر از تعداد مستحبّات است، سبب می شود که صیغه امر در غالب الوجود یعنی وجوب ظهور پیدا نماید.

به عبارت دیگر از آنجا که تعداد واجبات در تکالیف بیشتر از تعداد مستحبّات می باشد لذا زمانی که صیغه امر در جهت بیان تکلیفی از تکالیف بکارگرفته شود، انصراف به تکلیف وجوبی پیدا می نماید و اثبات تکلیف ندبی نیازمند قرینه می باشد.

مصنّف این وجه را نیز نپذیرفته و ایراد صغروی دارند و آن اینکه اگر غلبه وجودی مستحبّات بیشتر نباشد، قطعا کمتر از واجبات نبوده و مساوی می باشند.

فائده:

بعضی به استدلال مذکور ایراد کبروی نیز دارند و آن اینکه غلبه وجودی، موجب انصراف و منشأ ظهور نمی شود. چون انصراف و ظهور در صورتی حاصل می گردد که بین لفظ و معنا، انس ذهنی شدید حاصل گردد به صورتی که با شنیدن لفظ و نبودن قرینه بر خلاف، آن معنا در ذهن حاصل گردد و روشن است که به صرف غلبه وجودی بین لفظ و معنا، انس ذهنی حاصل نمی شود تا اینکه با شنیدن لفظ و عدم قرینه برخلاف، ظهور در آن معنایی پیدا کند که تعداد افراد و مصادیقش در خارج بیشتر است مثلا اگر مولا بگوید: «اشتر اللحم» و مقدار گوشت مرغ در بازار بیشتر از مقدار گوشت قرمز باشد، کلام ظهور در گوشت مرغ پیدا نمی کند و عبد نمی تواند با تکیه بر غلبه وجودی، گوشت مرغ خرید نماید.

و به نظر می رسد مصنّف نیز استدلال مذکور را به لحاظ کبروی نپذیرفته و به آن ایراد دارد کما اینکه از بیان مصنّف در مقام نقد وجه سوم یعنی مسأله اکملیّت روشن می گردد ولی چون با وجود ایراد صغروی نوبت به کبرای استدلال مذکور و جریان آن نمی رسد لذا آن ایراد را ذکر نکرده اند مضاف بر اینکه همان طور که در ادامه بیان می گردد این وجه قائلی ندارد و بیان احتمالی بیش نمی باشد.

 

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo