درس کفایة الاصول استاد حمیدرضا آلوستانی

کفایه

1401/08/21

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: مقصد اول:أوامر/فصل دوم:صیغه امر /مطلب سوم:جمله خبریه در مقام انشاء (بیان مقام اول)

 

المبحث الثالث: هل الجمل الخبرية التي تستعمل في مقام الطلب‌ و البعث مثل «يغتسل» و «يتوضأ» و «يعيد» ظاهرة في الوجوب أو لا؟

(المبحث الثالث...): مطلب سوم: جمله خبریه در مقام انشاء طلب

در روایات اهل بیت «علیهم السلام» در بعضی از موارد به جای هیئت «إفعل» یا مشتقّات آن از جملات خبریه فعلیه مانند «یغتسل»، «یتوضأ» «یعید» و «أعاد» استفاده شده است. به عبارتی مقام سخن مانند مقام استفهام و استفتاء اقتضا دارد که امام «علیه السلام» با بیان مانند هیئت «إفعل» درصدد روشن نمودن تکلیف سائل برآید ولی با این وجود در چنین مقامی از جمله فعلیه خبریه استفاده نموده است لذا هیچ اشکالی در مورد این بکارگیری وجود ندارد به همین جهت مرحوم شهید صدر در بحوث می فرمایند: «لا ینبغی الإشکال فی صحّة استعمال الجمل الخبریة فی مقام انشاء الطلب حیثما قامت قرینة علی ذلک و لو حالیة أو مقامیة»[1] و لکن در دو جهت بحث مطرح می گردد: یکی کیفیّت دلالت آنها بر طلب و دیگری ظهور و عدم ظهور آنها در وجوب. لذا مرحوم شهید صدر در ادامه عبارت گذشته می فرمایند: «و إنّما البحث فی کیفیّة تفسیر و تخریج هذه الدلالة أوّلا و فی أنّها تقتضی الوجوب أو جامع الطلب ثانیا» به همین جهت بحث در این مطلب در دو مقام پیگیری می شود.

بیان مقام اوّل: کیفیّت دلالت بر طلب

بحث در مورد این است که کیفیّت و منشأ دلالت جملات خبریه ای که در مقام انشاء بکارگرفته می شوند بر اصل طلب چگونه می باشد؟

به عبارت دیگر هرگاه احراز شود که یک جمله خبریه در مقام انشاء بکارگرفته شده است، قطعا با لحاظ مقام انشاء، دلالت بر اصل طلب دارد و لکن سخن و بحث در مورد این است که منشأ این دلالت چه می باشد؟

دو دیدگاه کلّی در این زمینه وجود دارد:

دیدگاه اول این است که جملات خبریه مذکور در معنای موضوع له خود بکار گرفته شده اند لکن از آنجا که به انگیزه بعث و تحریک مکلّف به انجام عملی صادر شده اند، مانند صیغه امر که توضیح آن گذشت، دلالت بر طلب دارند.

توضیح مطلب این است که دلالت وضعیه الفاظ بر معانی از باب دلالت تصوریّه است و اساسا هر لفظی دارای دو دلالت می باشد: یکی تصوریّه و دیگری تصدیقیه.

دلالت تصوّریه عبارت است از دلالت لفظ بر معنای خود، صرف نظر از اینکه مراد متکلّم هست یا مراد متکلّم نیست لذا اگر شخصی در عالم خواب نیز حرفی بزند، اطرافیان به مدلول تصوّری سخن او پی می برند.

و دلالت تصدیقیه عبارت است از دلالت لفظ بر معنای مراد متکلّم و هر لفظی به دلالت وضعیه، دلالت بر معنای خودش فی نفسه دارد و به عبارتی مدلول وضعی هر لفظی همان مدلول تصوّری است لذا بر اساس این دیدگاه تغییر مقامات و یا تبدیل اراده های متکلّم در جهت افاده معانی مختلف، مؤثر در تعدّد معنای موضوع له و مدلول تصوّری نخواهد بود بلکه تنها راه تعدّد مدلول تصوّری عبارت است از وضع لفظ به اوضاع متعدّد در معانی مختلف. بنابراین مطابق این دیدگاه دلالت الفاظ بر مدلول تصدیقی و مراد متکلّم نیازمند قرینه می باشد و تا زمانی که قرینه ای وجود نداشته باشد، مدلول تصدیقی و مراد جدّی متکلّم فهمیده نمی شود و همین بکارگیری جملات خبریه در مقام انشاء به داعی بعث و تحریک مکلّف خود بهترین قرینه برای دلالت بر طلب می باشد.

خلاصه آنکه بعضی مانند محقّق خراسانی می فرمایند: جملات خبریه مانند «یغتسل» در مقام جملات انشائیه، در همان معنای موضوع له خود بکارگرفته شده اند و لکن با لحاظ مقام انشاء و بعث و تحریک مکلّف، حمل بر معنای طلب می شوند.

 


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo