درس کفایة الاصول استاد حمیدرضا آلوستانی

کفایه

1401/08/10

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: مقصد اول:أوامر/فصل دوم:صیغه أمر /مطلب اول:معنای صیغه امر

 

الفصل الثاني: فيما يتعلق بصيغة الأمر

و فيه مباحث‌:

(الفصل الثانی):

فصل دوم از فصول مربوط به مقصد اول یعنی اوامر، مربوط به صیغه و هیئت امر می باشد و مراد از هیئت امر، «إفعل» و مشتقّات آن می باشد.

مصنّف این فصل را در قالب 9 مبحث مستقلّ پیگیری می نمایند و لکن به نظر می رسد لازم است این مباحث در قالب 13 مبحث مستقلّ پیگیری شوند.

مطلب اول: معنای صیغه امر

مطلب دوم: حقیقت صیغه امر در وجوب

مطلب سوم: جمله خبریه در مقام انشاء طلب

مطلب چهارم: ظهور صیغه امر در وجوب

مطلب پنجم: مقتضای اطلاق صیغه امر نسبت به تعبدیّت و توصّلیّت

مطلب ششم: مقتضای اصل لفظی نسبت به تعبدّیّت و توصّلیّت

مطلب هفتم: مقتضای اصل عملی نسبت به تعبدّیّت و توصّلیّت

مطلب هشتم: مقتضای اطلاق صیغه امر نسبت به وجوب نفسی، تعیینی و عینی

مطلب نهم: مقتضای صیغه امر بعد از حظر یا توهّم آن

مطلب دهم: دلالت صیغه امر بر مرّه یا تکرار(مسأله مرّه و تکرار)

مطلب یازدهم: دلالت صیغه امر بر امتثال بعد از امتثال(مسأله امتثال عقیب امتثال)

مطلب دوازدهم: دلالت صیغه امر بر فور یا تراخی(مسأله فور و تراخی)

مطلب سیزدهم: دلالت صیغه امر بر فوریّت در زمان ثانی (مسأله وجوب فورا ففورا)

الأول:أنه ربما يذكر للصيغة معان قد استعملت فيها و قد عُدّ منها الترجي و التمني و التهديد و الإنذار و الإهانة و الاحتقار و التعجيز و التسخير إلى غير ذلك و هذا كما ترى؛ ضرورة أنَ الصيغة ما استعملت في واحد منها بل لم يستعمل إلا في إنشاء الطلب إلا أنّ الداعي إلى ذلك كما يكون تارة هو البعث و التحريك نحو المطلوب الواقعي يكون أخرى أحد هذه الأمور كما لا يخفى.

(الأوّل...): مطلب اول: معنای صیغه امر

شکی نیست که هیئت امر یعنی صیغه «إفعل» و مشتقّات آن در لسان شارع و همچنین در لسان اهل محاوره، در مقام افاده معانی مختلفی استعمال شده است و بعضی از علمای علم اصول 15 مورد و بعضی دیگر 18 مورد و بعضی هم تا 37 مورد به عنوان موارد استعمال صیغه امر ذکر کرده اند مانند اعتبار وجوب در مثل آیه شریفه ﴿أقیموا الصلاة﴾ (بقره 43)؛ اباحه در مثل آیه شریفه «إذا حللتم فاصطادوا» (مائده 2)؛ تهدید در مثل آیه شریفه ﴿«إعملوا ما شئتم»﴾ (فصّلت 40)؛ تعجیز در مثل آیه شریفه ﴿«فأتوا بسورة من مثله»﴾(بقره 23)؛ تسخیر در مثل آیه شریفه ﴿«کونوا قردة خاسئین»﴾ (بقره 65) و اموری مانند امتنان، اکرام، انذار، تحقیر، تأدیب و ارشاد.

بحث در ما نحن فیه در مورد این است که آیا تمام این موارد که هیئت امر برای افهام آنها به کار گرفته شده است، معانی حقیقی صیغه امر به نحو اشتراک لفظی هستند و یا اینکه تمام این موارد، افراد و مصادیق معنای موضوع له می باشند و صیغه امر به نحو اشتراک معنوی برای یک معنای جامع وضع شده است که در تمام این افراد وجود دارد و یا اینکه صیغه امر برای یک یا چند معنا وضع شده است و استعمال آن در معانی دیگر مجاز است و یا اینکه معانی مذکور، مستعمل فیه صیغه امر نمی باشند بلکه مستعمل فیه در تمام این موارد یک معنای دیگری است و این امور دواعی و انگیزه های متکلم در بکارگیری صیغه امر می باشند؟

اقوال مختلفی در این زمینه نقل شده است و لکن ذکر آن اقوال و قائلین به آنها و نقد و بررسی آنها از مجال بحث ما خارج بوده و از اهمیّت چندانی هم برخوردار نمی باشند لذا به ذکر نظریه مصنّف در این زمینه اکتفاء می شود.

ایشان می فرمایند: ما اصل استعمال صیغه امر در معانی مذکور را نمی پذیریم لذا نوبت به این نمی رسد که بحث کنیم استعمال آن در کدام یک از معانی مذکور حقیقت است و در کدام یک مجاز است، بلکه صیغه امر در تمام موارد مذکور یک مستعمل فیه بیشتر ندارد و آن عبارت است از طلب انشائی. نهایتا دواعی بر استعمال صیغه امر در طلب شیء مختلف است؛ گاهی داعی بر این استعمال، طلب حقیقی یعنی بعث و تحریک مخاطب است و گاهی انگیزه او از طلب، تهدید می باشد و در بعضی از موارد تعجیز است و هکذا.

بنابراین صیغه امر در تمام موارد در استعمال حقیقی به کار گرفته می شود و نهایتا انگیزه متکلّم از بکارگیری آن در جهت افاده معنای طلب، مختلف می باشد.

 

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo