درس کفایة الاصول استاد حمیدرضا آلوستانی

کفایه

1401/07/30

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: مقصد اول:اوامر/فصل اول: مادة أمر /ادامه جهت چهارم

 

الجهة الرابعة

الظاهر أنّ الطلب الذي يكون هو معنى الأمر ليس هو الطلب الحقيقي الذي يكون طلبا بالحمل الشائع الصناعي بل الطلب الإنشائي الذي لا يكون بهذا الحمل طلبا مطلقا بل طلبا إنشائيا سواء أنشئ بصيغة افعل أو بمادة الطلب أو بمادة الأمر أو بغيرها.

نکته سوم این است که طلب به عنوان مفهوم لفظ «أمر» از جمله معانی و مفاهیمی است که هم می تواند برخوردار از وجود خارجی و حقیقی باشد که از آن به طلب حقیقی یاد می شود و مراد از آن صفتی است که قائم به نفس انسان است و آن صفت میل و خواسته درونی انسان نسبت به امری می باشد مثلا فلان غذا مطلوب درونی او می باشد و به آن علاقمند است؛ و هم می تواند برخوردار از وجود انشائی و اعتباری باشد که از آن به طلب انشائی یاد می شود و مراد از آن مفهومی است که بوسیله لفظی مانند مادّه «أمر» یا صیغه «إفعل» تحقّق پیدا می کند.

نکته چهارم این است که در مواردی مانند طلب که می تواند برخوردار از دو وجود حقیقی و انشائی باشد هیچ ملازمه ای بین آن دو وجود، نمی باشد لذا می تواند وجود حقیقی و خارجی طلب باشد ولی وجود انشائی نداشته باشد مانند اینکه شخصی میل درونی نسبت به امری دارد ولی آن را ابراز نمی کند و همچنین می تواند وجود انشائی طلب باشد ولی وجود خارجی و حقیقی نداشته باشد مانند اینکه شخصی میل درونی نسبت به امری ندارد و خواسته او نمی باشد ولی به واسطه لفظی آن را درخواست می کند تا عبد خود را امتحان نماید.

نکته پنجم این است که طلب حقیقی از مصادیق خارجی طلب به قول مطلق می باشد لذا طلب حقیقی می تواند موضوع قرار گیرد و مفهوم طلب بر آن به حمل شایع صناعی حمل گردد به همین جهت مصنّف یکی از ویژگی های طلب حقیقی را این می داند که الطلب الحقیقی الّذی یکون طلبا بالحمل الشایع الصناعی ولی طلب انشائی از مصادیق خارجی طلب به قول مطلق نمی باشد بلکه از مصادیق طلب انشائی است لذا شما نمی توانید بگویید: صیغه «إفعل» طلب است بلکه می توانید بگویید: صیغه «إفعل» طلب انشائی است به همین جهت مصنّف یکی از ویژگی های طلب انشائی را این می داند که الطلب الإنشائی الّذی لا یکون بهذا الحمل طلبا مطلقا بل طلبا إنشائیّا سواء اُنشئ بصیغة «إفعل» أو بمادّة الطلب أو بمادّة الأمر أو بغیرها.

و اما بیان اصل بحث:

مصنّف می فرمایند: اینکه بیان شد موضوع له لفظ «أمر»، طلب می باشد روشن است که مراد از آن طلب انشائی یعنی طلب مظهَر به یکی از مظهِراتی است که مؤثّر در انشاء می باشد خواه صیغه «إفعل» باشد یا مادّه طلب باشد و یا لفظ «أمر» و یا امور دیگر مانند بکارگیری جمله خبریه در مقام انشاء و مراد از آن طلب حقیقی نمی باشد چون به خواسته نفسانی در صورتی که ابراز نگردد، هرچند طلب اطلاق می گردد ولی امر بر آن صادق نمی باشد بنابراین اگر فرضا مولا به شخصی بگوید: وجب علیک الأمر بالصلاة مراد او این است که تو باید به واسطه صیغه «إفعل» و مانند آن مردم را دستور به انجام نماز بدهی نه اینکه فقط میل درونی تو به انجام نماز تعلّق بگیرد، بدون اینکه اظهار و ابراز گردد.

 

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo