درس کفایة الاصول استاد حمیدرضا آلوستانی

کفایه1

1401/03/24

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: مقدمات سیزده گانه/مقدمه سیزدهم /نقد استدلال دوم و بیان استدلال سوم

 

و فيه أن عدم صحته في مثلهما إنما هو لأجل أنه أريد من المبدأ معنى يكون التلبس به باقيا في الحال و لو مجازا[1] .

و قد انقدح من بعض المقدّمات أنه لا يتفاوت الحال فيما هو المهم في محل البحث و الكلام و مورد النقض و الإبرام باختلاف ما يراد من المبدأ في كونه حقيقة أو مجازا و أما لو أريد منه نفس ما وقع على الذات مما صدر عن الفاعل فإنما لا يصح السلب فيما لو كان بلحاظ حال التلبس و الوقوع كما عرفت لا بلحاظ الحال[2] أيضا[3] لوضوح صحّة أن يقال: إنّه ليس بمضروب الآن بل كان.

مقدّمه: بحث در رابطه با استدلال قائلین به وضع مشتقّ برای معنای اعمّ بود. مصنّف تاکنون دو استدلال را برای این نظریه بیان نمودند. استدلال اول مسأله تبادر بود که از جانب مصنّف مورد پذیرش واقع نگردید. استدلال دوم مسأله عدم صحّت سلب از من انقضی عنه المبدأ در مثل «مضروب» و «مقتول» بود. مصنّف این استدلال را نیز مورد نقد قرار داده و آن را نمی پذیرند که در ادامه مورد بحث قرار می گیرد و پس از آن استدلال سوّم را بررسی می کنند.

(و فیه...): نقد استدلال دوم

مصنّف اصل این استدلال یعنی علامیّت عدم صحّت سلب را برای اثبات معنای حقیقی و معنای مجازی قبول دارند لذا سعی می کنند در مقام مناقشه توجیه دیگری را ارائه دهند که در واقع منجرّ به نفی صغرای استدلال مذکور می شود.

حاصل بیان مصنّف این است که؛ مشتقّاتی مانند مقتول و مضروب در محاورات عرفیه به دو کیفیّت استعمال می شوند:

در بعضی از موارد، این مشتقّات به اعتبار اشتقاق از مبدئی که برخوردار از معنای حدثی و معنای مصدری می باشد، حمل بر موضوعی می شوند و در بعضی از موارد به اعتبار اشتقاق از مبدئی که اثر و نتیجه فعل در آن لحاظ شده است و برخوردار از معنای اسم مصدری می باشد که یک معنای مجازی است، بر موضوعی حمل می شوند. از باب نمونه در جمله «زید مقتول»، «مقتول» می تواند به اعتبار معنای مصدری مبدأ یعنی حدوث قتل بر زید حمل شود و در این صورت مراد متکلّم این است که عمل قتل بر زید حادث شده است لذا اگر این حدوث در زمان گذشته اتفاق افتاده باشد ما می توانیم در حال حاضر، عنوان «مقتول» را از زید سلب نمائیم و در چنین صورتی اگر سلب آن از زید صحیح نبود ما می توانستیم بگوئیم این عدم صحّت سلب علامت این است که عنوان مشتقّ یعنی مقتول برای معنای اعمّ وضع شده است که هم شامل متلبّس فعلی می شود و هم شامل من انقضی عنه المبدأ.

اما اگر عنوان «مقتول» به اعتبار معنای اسم مصدری یعنی اثری که بعد از حدوث فعل به جای مانده است بر زید حمل گردد؛ در این صورت مراد متکلّم این است که زید از دنیا رفته است و حیات از او سلب شده است و قطعا به این معنا، سلب عنوان «مقتول» از زید در حال حاضر، صحیح نمی باشد چون با توجّه به معنای مذکور زید در حال حاضر متلبّس به مبدأ می باشد لذا

الثالث: استدلال الإمام «عليه السلام» تأسّياً بالنبي «صلى اللَّه عليه و آله» كما عن غير واحد من الأخبار بقوله:‌ ((لا يَنالُ عَهْدِي الظَّالِمِينَ))‌ على عدم لياقة من عبد صنما أو وثنا[4] لمنصب الإمامة و الخلافة تعريضا بمن تصدّى لها ممن عبد الصنم مدة مديدة و من الواضح توقف ذلك على كون المشتق موضوعا للأعم و إلّا لما صحّ التعريض لانقضاء تلبسهم بالظلم و عبادتهم للصنم حين التصدي للخلافة.

اینکه سلب مشتقّ از موضوع یعنی زید، صحیح نمی باشد، دلیل بر این نیست که عنوان مشتقّ برای معنای اعمّ وضع شده است بلکه علّت آن تلبّس فعلی ذات به مبدأ می باشد.

خلاصه آنکه در بعضی از موارد از عناوین مشتقّه معنای اسم مصدری یعنی اثر و نتیجه فعل که امری ثابت و پایدار است، اراده می شود و به این اعتبار تلبّس ذات به مبدأ، تلبّس فعلی می باشد و به همین جهت سلب عنوان مشتقّ از آن ذات، صحیح نبوده و در نتیجه بکارگیری مشتقّ برای آن ذات از نوع استعمال حقیقی و استعمال در متلبّس به مبدأ می باشد نه استعمال در من اننقضی عنه المبدأ تا اینکه گفته شود عدم صحّت سلب علامت بر این است که آن عنوان مشتقّ برای معنای اعمّ وضع شده و شامل من انقضی عنه المبدأ نیز می شود و همان طور که در گذشته نیز در امر رابع بیان شد اختلاف در مبادی به هر کیفیّتی که باشد ولو به نحو حقیقت و مجاز باشد، هیچ تأثیری در ما نحن فیه نداشته چون مورد بحث در ما نحن فیه وضع هیئات عناوین مشتقّه می باشد نه وضع مشتقّ به لحاظ ماده آن.

(الثالث...): بیان استدلال سوّم؛ استناد به آیه «لا ینال عهدی الظالمین»

یکی از ادلّه قائلین به قول اعمّ این است که اهل بیت «علیهم السلام» با تأسّی از رسول خدا «صلّی الله علیه و آله و سلّم» در جهت اثبات بی لیاقتی و بی کفایتی خلفاء در تصدّی منصب خلافت، به آیه 124 سوره بقره یعنی «لا ینال عهدی الظالمین» استدلال نموده اند و این استدلال و استشهاد اهل بیت «علیهم السلام» تنها در صورتی صحیح است که عناوین مشتقّه مانند عنوان «ظالم» برای معنای اعمّ وضع شده باشند تا اینکه عنوان «ظالم» هم شامل متلبّس به مبدأ به صورت فعلی شود و هم کسانی که در گذشته تلبّس به مبدأ داشته اند ولی در حال حاضر تلبّس به مبدأ ندارند چون قطعا خلفاء در حال حاضر مشغول به بت پرستی نبوده اند لذا اگر مشتقّ برای خصوص من تلبّس بالمبدأ بالفعل وضع شده باشد، آنها بالفعل متلبّس به مبدأ نمی باشند لذا تمسّک به آیه شریفه در جهت بی لیاقتی آنها در مقام اخذ خلافت، صحیح نمی باشد.

 


[1] یعنی و لو اینکه آن معنایی که از مبدأ اراده شده است معنای مجازی باشد.
[2] یعنی حال نطق.
[3] مثل حال تلبّس.
[4] در مورد تفاوت صنم و وثن اموری ذکر شده است مثلا بعضی از لغویون می گویند: صنم به بت هایی گفته می شود که دارای شکل و صورت خاصّی هستند و اگر شکل و صورت خاصّی نداشته باشند وثن نامیده می شوند یا اینکه بعضی گفته اند اگر بت از سنگ ساخته شود، وثن نامیده می شود و اگر از غیر آن مانند چوب و زیور آلات ساخته شود، صنم نامیده می شود.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo