درس کفایة الاصول استاد حمیدرضا آلوستانی

کفایه1

1401/03/22

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: مقدمات سیزده گانه/مقدمه سیزدهم /بیان مطلب هشتم قول به تفصیل

 

ثم لا يخفى أنه لا يتفاوت‌ في صحة السلب عما انقضى عنه المبدأ بين كون المشتق لازما و كونه متعديا لصحة سلب الضارب عمن يكون فعلا غير متلبس بالضرب و كان متلبسا به سابقا و أما إطلاقه عليه في الحال فإن كان بلحاظ حال التلبس فلا إشكال كما عرفت و إن كان بلحاظ الحال فهو و إن كان صحيحا إلا أنه لا دلالة على كونه بنحو الحقيقة لكون الاستعمال أعم منها كما لا يخفى كما لا يتفاوت في صحة السلب عنه بين تلبسه بضد المبدإ و عدم تلبسه لما عرفت من وضوح صحته مع عدم التلبس أيضا و إن كان معه أوضح و مما ذكرنا ظهر حال كثير من التفاصيل فلا نطيل بذكرها على التفصيل.

(ثمّ لا یخفی...): بیان مطلب هشتم؛ قول به تفصیل

همان طور که در گذشته و در ابتدای مطلب هفتم بیان شد بعضی از متأخّرین اقوال دیگری را نیز در باب وضع هیئات عناوین مشتقّه ذکر نموده اند و همان طور که در گذشته بیان شد در احداث این اقوال یکی از این دو امر لحاظ شده است: یا مبدأ مشتقّ به لحاظ مادّه و دلالت آن لحاظ شده است و یا جایگاه عناوین مشتقّه و کیفیّت آنها لحاظ شده است.

از باب نمونه بعضی بین عنوان مشتقّی که مبدأ آن لازم باشد با عنوان مشتقّی که مبدأ آن متعدّی باشد تفاوت قائل شده اند به این صورت که اگر عنوان مشتقّ برخوردار از معنای لازم باشد و در معنا و مفهوم آن امر ثالثی یعنی مفعول به لحاظ نگردد برای خصوص ذات متلبّس به مبدأ وضع شده است ولی اگر عنوان مشتقّ برخوردار از معنا و مفهوم متعدّی باشد و در معنا و مفهوم آن امر ثالث یعنی مفعول به، لحاظ شده باشد برای معنای اعمّ وضع شده و بر من انقضی عنه المبدأ نیز به صورت استعمال حقیقی، صادق است و همان طور که بعضی از شارحین مانند صاحب «منتهی الدرایة» گفته اند، شاید وجه تفصیل در نظر آنها این باشد که در مبادی لازمه چون مبدأ، قائم به ذات و فاعل است و تجاوز به غیر نمی کند لذا برای صدق مشتقّ به صورت حقیقی لازم است که ذات، متلبّس به مبدأ باشد اما در مبادی متعدّی بخاطر تجاوز کردن به غیر یعنی مفعول به، لم یعتبر فی صدق المشتقّ علی الذات، اتّصافها بها فعلا فیکون اطلاقها علیها بعد الانقضاء حقیقة أیضا.

یا از باب نمونه بعضی گفته اند: اگر ذاتی که در گذشته متلبّس به مبدأ بوده است و در حال حاضر، مبدأ از آن منقضی شده است متلبّس به ضدّ آن مبدأ نشده باشد، عنوان مشتقّ بر آن ذات به صورت اعمّ صادق است یعنی در فرض انقضاء مبدأ از ذات نیز عنوان مشتقّ به صورت استعمال حقیقی در مورد آن ذات بکار گرفته می شود ولی اگر ذاتی که در گذشته متلبّس به یک مبدأ بوده است درحال حاضر و بعد از انقضاء مبدأ، به ضدّ آن مبدأ متلبّس شده باشد، استعمال مشتقّ در مورد چنین ذاتی با فرض انقضای مبدأ، استعمال مجازی می باشد و تنها در صورتی که ذات متلبّس به مبدأ باشد، استعمال حقیقی است و همان طور که بعضی از شارحین بیان نموده اند و عبارت مصنّف نیز اشاره به آن دارد، گمان آنها بر این بوده است که اگر ذاتی متلبّس به ضدّ مبدأ گذشته نشده باشد وجهی برای عدم صدق عنوان مشتقّی که در گذشته متلبّس به مبدأ آن بوده است، وجود ندارد ولی اگر متلبّس به ضدّ آن مبدأ شده باشد، وجهی برای صدق عنوان مشتقّی که در گذشته متلبّس به مبدأ آن بوده است وجود ندارد و بلکه دلیل بر عدم صدق آن وجود دارد چون لازمه صدق آن اجتماع اوصاف متضادّه در ذات واحد و در زمان واحد خواهد بود در حالی که اجتماع اوصاف متضادّه مانند اجتماع نقیضین محال می باشد.

تفاصیل متعدّد دیگری نیز در ما نحن فیه وجود دارد مانند اینکه بعضی گفته اند: اگر عنوان مشتقّ در جایگاه محکوم علیه قرار بگیرد، آن عنوان بر ذات به صورت عامّ صادق است ولی اگر در جایگاه محکوم به قرار بگیرد به صورت خاصّ صادق است کما مرّ بیانه و توضیحه و سیأتی إن شاء الله.

همان طور که در گذشته بیان شد و در ما نحن فیه نیز اشاره می شود و در ادامه نیز بیان می گردد از آنجا که محلّ نزاع در باب مشتقّ وضع هیئات عناوین مشتقّه می باشد لذا امورات خارج از هیئات این عناوین و اعتبارات دیگر دخیل در این بحث نبوده و هیچ تأثیری در بحث ما نحن فیه و کیفیّت وضع هیئات مشتقّه ندارد کما مرّ بیانه.

 

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo