درس کفایة الاصول استاد حمیدرضا آلوستانی

کفایه1

1401/03/18

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: مقدمات سیزده گانه/مقدمه سیزدهم /بیان فائدة

 

قلت: مضافا إلى أنّ مجرّد الاستبعاد غير ضائر بالمراد بعد مساعدة الوجوه المتقدّمة عليه، أنّ ذلك[1] إنّما يلزم لو لم يكن استعماله فيما انقضى، بلحاظ[2] حال التلبس مع أنه[3] بمكان من الإمكان فيراد من «جاء الضارب أو الشارب» و قد انقضى عنه الضرب و الشرب، «جاء الذي كان ضاربا و شاربا قبل مجيئه حال التلبس بالمبدأ لا حينه بعد الانقضاء» كي يكون الاستعمال بلحاظ هذا الحال[4] و جعله معنونا بهذا العنوان فعلا بمجرّد تلبسه قبل مجيئه ضرورة أنّه لو كان للأعم[5] لصح استعماله بلحاظ كلا الحالين.

مقدّمه: بحث در رابطه با ایراداتی بود که بر مجموعه استدلالات مصنّف برای اثبات قول اخصّ وارد شده است. مستشکل در جهت تقویت ایراد اول خود، ایراد دیگری را بر پاسخ مصنّف از ایراد اول وارد نمودند و فرمودند: اگر کثرت استعمال مشتقّ را در ذاتی که مبدأ از آن منقضی می شود، بپذیرید باید ملتزم شوید که مجاز به صورت کثیر و شایع نسبت به حقیقت، می تواند استعمال شود و حال آنکه التزام به این مسأله، با حکمت وضع الفاظ منافات دارد. مصنّف در جهت دفع این ایراد دو پاسخ داده اند. پاسخ اول که در جلسه گذشته بیان گردید این بود که بعد از اقامه ادلّه وضع مشتقّ برای معنای اخصّ و اثبات آن، مانعی در استعمال عناوین مشتقّه در من انقضی عنه المبدأ وجود ندارد. اکنون پاسخ دوم ایشان مورد بحث قرار می گیرد.

(أنّ ذلک إنّما یلزم...):

ثانیا لازمه استعمال عناوین مشتقّه در من انقضی عنه المبدأ، استعمال مجازی نمی باشد تا اینکه گفته شود کثرت استعمال در من انقضی عنه المبدأ، کثرت استعمال مجازی را در پی دارد و کثرت استعمال مجازی با حکم وضع سازگاری ندارد؛ زیرا استعمال در من انقضی عنه المبدأ که فرضا کثیر می باشد به دو صورت امکان پذیر است که در یک صورت استعمال، از نوع استعمال حقیقی می باشد و در صورت دیگر استعمال از نوع استعمال مجازی می باشد. اگر استعمال در من انقضی عنه المبدأ به لحاظ حال تلبّس صورت بگیرد، استعمال حقیقی می باشد چون در جمله ای مانند «جاء الضارب» مراد متکلّم این است که آمد کسی که در گذشته و قبل از آمدن، متلبّس به وصف ضاربیّت بوده است و اگر استعمال در من انقضی عنه المبدأ به لحاظ حال نطق و حال اسناد باشد، بنابر قول اخصّ، استعمال مجازی خواهد بود مثلا در جمله «جاء الضارب» مراد متکلّم این باشد که: آمد شخصی که من او را الآن متّصف به وصف ضاربیّت می نمایم و او را در حال حاضر، ضارب به حساب می آورم، به این اعتبار که در گذشته عمل ضرب از او صادر شده است.

با توجّه به مطلب مذکور گفته می شود: ما می توانیم بسیاری از موارد و مصادیقی را که عناوین مشتقّه در مورد من انقضی عنه المبدأ بکار گرفته شده اند را، حمل بر حال تلبّس نمائیم و استعمال مشتقّ در من انقضی عنه المبدأ به لحاظ حال تلبّس، استعمال حقیقی بوده و در نتیجه ایراد مذکور یعنی کثرت استعمال مجازی و عدم تناسب با حکمت وضع را در پی ندارد.

و بالجملة كثرة الاستعمال في حال الانقضاء[6] يمنع عن دعوى انسباق خصوص حال التلبس من الإطلاق إذ مع عموم المعنى و قابلية[7] كونه حقيقة في المورد و لو بالانطباق، لا وجه لملاحظة حالة أخرى كما لا يخفى بخلاف ما إذا لم يكن له[8] العموم؛ فإن استعماله حينئذ[9] مجازا بلحاظ حال الانقضاء[10] و إن كان ممكنا إلا أنه لما كان بلحاظ حال التلبس على نحو الحقيقة بمكان من الإمكان فلا وجه لاستعماله و جريه على الذات مجازا و بالعناية و ملاحظة العلاقة و هذا غير استعمال اللفظ فيما لا يصح استعماله فيه حقيقة كما لا يخفى فافهم.

بنابراین ایراد اول شما وارد نمی باشد چون کثرت استعمال عناوین مشتقّه در من انقضی عنه المبدأ مانع از حصول انصراف در معنای اخصّ می شود لذا اینکه متبادر از عناوین مشتقّه معنای اخصّ می باشد و سلب عناوین مشتقّه از کسی که مبدأ از او منقضی شده است، صحیح است و همچنین وجود فهم عرفی تضادّ از عناوین مشتقّه، همگی نشان دهنده این است که ریشه این وجوه، علقه وضعیه می باشد نه امر دیگری مانند انصراف که برخاسته از کثرت استعمال است.

مصنّف در ادامه می فرمایند: بکارگیری عناوین مشتقّه در من انقضی عنه المبدأ از دو حالت خارج نمی باشد:

در بعضی از موارد این استعمال و بکارگیری بگونه ای است که قابلیّت حمل بر معنای حقیقی را ندارد و تنها قابل حمل بر معنای مجازی می باشد مانند اینکه متکلّم بگوید: «جاء الضارب الآن» و با وجود قید و قرینه «الآن» ما نمی توانیم بگوئیم مراد او از بکارگیری عنوان مشتقّ یعنی ضارب در مورد من انقضی عنه المبدأ به لحاظ حال تلبّس بوده و استعمال حقیقی است چون قید الآن با فرض اینکه قید برای محمول و مسند الیه باشد دلالت بر این دارد که متکلّم عنوان مشتقّ را بر ذاتی که مبدأ از آن منقضی شده است، در حال حاضر و در زمان نطق و اسناد، حمل نموده است.

اما در بسیاری از موارد بکارگیری عناوین مشتقّه در مورد ذاتی که مبدأ از آن منقضی شده است، به صورت عامّ بوده لذا هم قابلیّت حمل مشتقّ بر من انقضی عنه المبدأ را به لحاظ حال تلبّس دارد که استعمال حقیقی است و هم قابلیّت حمل مشتقّ بر من انقضی عنه المبدأ را به لحاظ حال نطق و اسناد دارد که استعمال مجازی است و از آنجا که غالبا حمل عناوین مشتقّه بر ذوات بدون قرینه خاصّه و قیدی زائد می باشد، ما موارد بکارگیری عناوین مشتقّه نسبت به ذاتی که مبدأ از او منقضی شده است را، حمل بر حال تلبّس می نمائیم و وجهی ندارد که حمل بر حال نطق و استعمال مجازی نمائیم با اینکه ما می دانیم که استعمال مجازی به صورت کثیر، با حکمت وضع سازگاری ندارد.

فائده:

به نظر می رسد بیان مصنّف با تمام طول و تفصیلی که دارد صحیح نمی باشد چون قطعا مراد مستشکل و بلکه مراد هر شخصی که می گوید فلان عنوان در من انقضی عنه المبدأ بکارگرفته شده است، استعمال به لحاظ حال نطق و حال اسناد می باشد مگر اینکه قرینه ای خاصّه و قیدی زائد در جهت تفهیم استعمال مشتقّ در من انقضی عنه المبدأ به لحاظ حال تلبّس وجود داشته باشد به همین جهت می بینیم که گفته می شود مطابق قاعده عناوین حمل بر معنای فعلیّت می شوند لذا اگر متکلّمی می گوید: «جاء الضارب» مراد او این است که آمد در نزد من شخصی که از نظر من در زمان آمدن متّصف به وصف ضاربیّت می باشد نه اینکه آمد در نزد من شخصی که در گذشته و قبل از زمان آمدن متصّف به وصف ضاربیّت بوده است و شاهد بر این مطلب هم این است که در علم اصول و در عبارات علماء استعمال در من انقضی عنه المبدأ در مقابل استعمال در متلبّس به مبدأ بکارگرفته می شود و واضح است که استعمال در من انقضی عنه المبدأ به لحاظ حال تلبّس که استعمالی حقیقی می باشد، از مصادیق استعمال در متلبّس به مبدأ می باشد نه از مصادیق استعمال در من انقضی عنه المبدأ و لو اینکه شخص در حال حاضر و در زمان نطق، مبدأ از او منقضی شده باشد. بنابراین ایراد مذکور با بیان محقّق خراسانی قابل دفع نبوده و این نشان دهنده آن است که عناوین مشتقّه برای معنای اعمّ وضع شده اند.

 


[1] یعنی کثرت مجاز و عدم تناسب با حکمت وضع.
[2] متعلّق بـ«استعماله».
[3] أی الاستعمال فیمن انقضی عنه المبدأ بلحاظ حال التلبّس.
[4] أی حال الانقضاء و النطق.
[5] به این معنا که استعمال در من انقضی عنه المبدأ دو قابلیّت دارد: به لحاظ حال تلبّس و به لحاظ حال نطق.
[6] یعنی من انقضی عنه المبدأ.
[7] تفسیر عموم.
[8] أی المعنی.
[9] یعنی عمومیّة المعنی.
[10] حال الانقضاء و النطق.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo