درس کفایة الاصول استاد حمیدرضا آلوستانی

کفایه1

1401/03/01

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: مقدمات سیزده گانه/مقدمه سیزدهم /بیان فائدة

 

و لا ينافيه الاتفاق على أن مثل «زيد ضارب غدا» مجاز فإن الظاهر أنه فيما إذا كان الجري في الحال كما هو قضية الإطلاق و الغد إنما يكون لبيان زمان التلبس فيكون الجري و الاتصاف في الحال و التلبس في الاستقبال.

و من هنا ظهر الحال في مثل «زيد ضارب أمس» و أنه داخل في محل الخلاف و الإشكال و لو كانت لفظة «أمس» أو «غد» قرينة على تعيين زمان النسبة و الجري أيضا[1] كان المثالان حقيقة.

و بالجملة لا ينبغي الإشكال في كون المشتق حقيقة فى ما إذا جرى على الذات بلحاظ حال التلبس و لو كان في المضي أو الاستقبال و إنما الخلاف في كونه حقيقة في خصوصه[2] أو فيما يعم ما إذا جرى عليها في الحال بعد ما انقضى عنه التلبس بعد الفراغ عن كونه مجازا فيما إذا جرى عليها فعلا بلحاظ التلبس في الاستقبال.

مقدّمه: مصنّف در مطلب پنجم بیان کردند که مراد از تعبیر «حال» در عنوان نزاع، حال تلبّس است نه حال نطق و نه حال جری و اسناد. اکنون در رابطه با تقویت همین مطلب به ارائه مطالب دیگر می پردازند.

(و لا ینافیه...):

این عبارت استیناف بیانی و پاسخ به سؤال مقدّر است و آن اینکه شما در گذشته و در تحریر محلّ بحث فرمودید: اسناد مشتقّ به ذات به اعتبار تلبّس ذات به مبدأ در آینده، قطعا و به اتفاق همه علماء مجاز بوده و از محلّ بحث و نزاع خارج می باشد، با این وجود چگونه در ما نحن فیه فرمودید: در جمله ای مانند «زید ضارب غداً»، اسناد وصف یعنی «ضارب» به ذات یعنی «زید» حقیقت می باشد؟

مصنّف در پاسخ می فرمایند: هیچ تناقضی و تهافتی بین دو بیان مذکور وجود ندارد زیرا در جملاتی مانند «زید ضارب غداً» دو احتمال وجود دارد؛ یک احتمال این است که قید «غداً» درصدد بیان زمان تلبّس فقط، باشد و در نتیجه مراد متکلّم این باشد که «زید» در زمان نطق متّصف به وصف ضاربیّت می باشد به این اعتبار که در زمان آینده متلبّس به مبدأ ضرب خواهد شد. به عبارتی بین زمان حمل و اسناد با زمان تلبّس و فعلیّت، تفاوت وجود داشته باشد و دیگر اینکه مراد از جمله مذکور حکایت از زمان استقبال باشد به این صورت که قید «غداً» علاوه بر اینکه زمان تلبّس را بیان می کند، درصدد بیان زمان اسناد و حمل نیز می باشد به این صورت که متکلّم درصدد این است که بگوید: «زید» در آینده عمل ضرب از او صادر می شود و در نتیجه در همان زمان آینده متصف به وصف ضاربیّت خواهد شد.

در صورت اوّل که بین زمان اسناد و حمل با زمان فعلیّت و تلبّس اختلاف وجود دارد، قطعا حکم به مجازیّت می شود کما اینکه در گذشته نیز بیان شده است ولی در صورت دوم که بین زمان اسناد و حمل با زمان تلبّس و فعلیّت اتحاد وجود دارد، قطعا حقیقت می باشد کما اینکه در ما نحن فیه ذکر شده است لذا اگر شخصی بگوید: «زید ضارب أمس» و مراد او این باشد که «زید» در گذشته متّصف به وصف ضاربیّت بوده است به این اعتبار که عمل ضرب در آن زمان از او صادر شده است، این استعمال، از نوع استعمال حقیقی بوده و درصدد حکایت حال ماضی می باشد لذا از محلّ نزاع خارج می باشد ولی اگر بگوید: «زید ضارب أمس» و قید «أمس»، قید تحقّق مسند و فعلیّت آن باشد و متکلّم به اعتبار تحقّق ضرب در زمان گذشته، ذات را در زمان حاضر و زمان نطق متّصف به وصف ضاربیّت نماید، داخل در محلّ نزاع بوده و بحث از مشتقّ و نزاع مذکور در مورد آن مطرح می شود.

خلاصه آنکه اگر بین زمان اسناد و زمان تلبّس، اتحاد وجود داشته باشد، اسناد در هر صورتی، حقیقی می باشد خواه اسناد مربوط به زمان گذشته باشد و خواه مربوط به زمان حال و خواه مربوط به زمان استقبال ولی اگر بین زمان اسناد با زمان تلبّس، اختلاف وجود داشته باشد اگر مربوط به زمان حالّ و زمان نطق باشد، اسناد حقیقی می باشد ولی اگر مربوط به زمان استقبال باشد، اسناد مجازی می باشد و اما اگر مربوط به زمان گذشته باشد، داخل در محلّ نزاع بوده و این بحث مطرح می گردد که آیا عناوین مشتقّه برای خصوص متلبّس به مبدأ به صورت فعلی و در زمان نطق، وضع شده اند یا اینکه برای معنای اعمّ وضع شده اند لذا بکارگیری این عناوین در مورد ذاتی که در گذشته متلبّس به مبدأ مشتقّ بوده است ولی در حال حاضر، متلبّس نبوده و مبدأ از او منقضی شده است نیز، استعمال حقیقی می باشد؟

فائده: همان طور که مصنف در خلال مباحث ما نحن فیه اشاره می نمایند و بعضی از علمای علم اصول مانند صاحب فصول[3] به صورت تفصیلی به ذکر آن می پردازند، عناوین مشتقّه ای که جاری بر ذات می شوند، ظهور در فعلیّت دارند لذا اطلاق کلام اقتضای این را دارد که زمان حمل و اسناد همان زمان حال و زمان نطق می باشد لذا اگر قرینه ای بر این وجود نداشته باشد که زمان اسناد و حمل به اعتبار گذشته یا به اعتبار آینده می باشد، حمل بر زمان نطق و زمان حال می شود به همین جهت در جمله ای مانند «زید ضارب غدا» به اقتضای عمل مذکور زمان اسناد و حمل، زمان نطق و زمان حال قرار داده می شود و قید «غداً» زمان برای تلبّس و فعلیّت مبدأ در ذات قرار داده خواهد شد به همین جهت استعمال عنوان مشتقّ در جمله مذکور و حمل آن بر ذات از نوع استعمال مجازی و به اعتبار ما یؤول می باشد مگر اینکه گفته شود قید مذکور یعنی «غداً» علاوه بر اینکه قید برای مسند می باشد و بیان کننده زمان تلبّس است، قید برای اسناد و حمل نیز بوده و بیان کننده زمان حمل و اسناد نیز می باشد لذا استعمال مشتقّ در جمله مذکور به این اعتبار، از نوع حکایت حال استقبال بوده و استعمال حقیقی است.

 


[1] علاوه بر اینکه قید برای مسند بوده و زمان تلبّس را می فهماند.
[2] أی التلبّس.
[3] ص60.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo