درس کفایة الاصول استاد حمیدرضا آلوستانی

کفایه1

1400/11/02

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: مقدمات سیزده گانه/مقدمه دهم /بیان فائدة

 

مقدّمه: در مطلب اول از مطالب ده گانه ای که مصنّف در رابطه با بحث از صحیح و اعم مطرح کرده اند، این نتیجه حاصل گردید که از نظر ایشان تصویر نزاع بنا بر عدم پذیرش حقیقت شرعیه مبتلا به ایراد صغروی و ایراد کبروی می باشد؛ ایراد صغروی این بود که دلیلی وجود ندارد تا تعیین کند که شارع علاقه مجازیّت را ابتدا بین معنای لغوی و یکی از دو معنای صحیح و اعم اعتبار کرده باشد و اما ایراد کبروی این بود که ملازمه ای بین اعتبار علاقه ابتدایی با حمل استعمال شارع در موارد مشکوک، بر معنای مجازی ابتدایی وجود ندارد. برخی از اصولیّون نسبت به ایراد صغروی و کبروی مصنّف نقد وارد نموده اند که در ادامه مورد بررسی قرار می گیرد.

فائده: بیان شد که مصنّف «ره» نسبت به تصویر مذکور دو ایراد ذکر می نمایند: یکی ایراد صغروی بود و دیگری ایراد کبروی؛ بعضی از علماء در مقام ایراد بر مصنّف و در واقع دفاع از تصویر مذکور برآمده و فرمودند: أوّلا ایراد صغروی شما وارد نمی باشد چون ما می توانیم با یک دلیل قانع کننده ثابت نمائیم که علقه و ارتباط اولیّه بین معنای لغوی و کدام یک از معانی مجازی برقرار شده است. مثلا محقّق نائینی «ره» در این زمینه می فرمایند: «لا یختصّ النزاع فی الصحیح و الأعم بالقول بثبوت الحقیقة الشرعیّة بل یجری حتّی علی القول بعدمها إذ لا إشکال فی إطلاق الشارع ألفاظ العبادات و المعاملات علی ما لها من المعانی عند المتشرّعة فیقع الکلام فی ذلک المعنی الّذی اُطلق اللفظ علیه حقیقتا أو مجازاً و أنّه هل هو خصوص الصحیح أو الأعمّ منه و من الفاسد؟ و بعبارة اُخری لو لم نقل بالحقیقة الشرعیّة فلا إشکال فی ثبوت الحقیقیة المتشرعیّة فیقع الکلام فی المسمّی عند المتشرعة و أنّه هل هو الصحیح أو الأعمّ و من المعلوم أنّ ما هو المسمّی عند المتشرّعة هو المراد الشرعیّ عند إطلاق تلک الألفاظ سواء کان الإطلاق علی نحو الحقیقة أو علی نحو المجاز فدعوی اختصاص النزاع فی المقام بالقول بثبوت الحقیقة الشرعیّة ممّا لا وجه له»[1]

خلاصه آنکه ایشان می فرمایند: برای اثبات اعتبار علاقه ابتدائی میان معنای لغوی و معنای مجازی راهکار وجود دارد و آن اینکه ما به زمان متشرّعه مراجعه می نمائیم و چون الفاظ قطعا از حقیقت متشرعه برخوردار می باشند لذا هر معنایی که برای آن الفاظ به صورت حقیقت متشرّعه ثابت باشد، همان معنا را برای اطلاقات و استعمالات شارع نیز ثابت می دانیم زیرا واضح است که حقیقت متشرّعه بر اثر کثرت استعمال و به وضع تعیّنی ثابت شده است لذا باید ابتدا بین معنای لغوی و این معنایی که از حقیقت متشرّعه برخوردار است در نزد شارع مقدّس علقه و ارتباط ایجاد شده باشد تا در پی آن کثرت استعمال محقّق شده باشد و در نتیجه حقیقت متشرعه حاصل شده باشد و نهایتا بحث و نزاع در این است که آیا این الفاظ شرعیه در نزد متشرّعه برخوردار از معنای صحیح می باشند یا معنای اعم که اگر معنای صحیح ثابت گردد در می یابیم که علقه و ارتباط اوّلیه نیز بین معنای لغوی و همین معنای صحیح برقرار شده است و اگر معنای اعمّ ثابت شود در می یابیم که علقه و ارتباط اولیّه نیز بین معنای لغوی و همین معنای اعم برقرار شده است.

اما در مورد ایراد کبروی بعضی گفته اند بعد از ثبوت علقه و ارتباط اولیّه بین معنای لغوی و معنای مجازی جائی برای بحث و نزاع باقی نمی ماند و قطعا زمانی که شارع مقدّس قرینه صارفه در کلام خود بیاورد و معنای مجازی را اراده نماید، کلام او حمل می شود بر همان معنای مجازی که ابتدا بین آن معنای مجازی و معنای لغوی علقه و ارتباط حاصل شده است مثلا اگر فرض شود که علاقه اولیه بین معنای لغوی و معنای صحیح ایجاد شده است در چنین مواردی کلام شارع مقدّس بر همان معنای صحیح حمل می گردد چون ظهور در آن معنای صحیح دارد.

و لکن هردو پاسخ مذکور مورد مناقشه قرار گرفته است:

در مورد پاسخ از ایراد صغروی گفته شده است که هیچ ملازمه ای بین ثبوت معنای حقیقی در نزد متشرّعه نسبت به یکی از معانی صحیح یا اعم با حصول علقه اولیّه بین این معنا با معنای لغوی وجود ندارد زیرا حقیقت متشرّعه بر اثر کثرت استعمال ایجاد شده است و کثرت استعمال هم بر اثر نیازمندی به تفهیم آن معنا حاصل شده است لذا اگر نیازمندی به تفهیم معنای صحیح فرضا وجود داشته است، کثرت استعمال در همین معنای صحیح حاصل گردیده و در نتیجه حقیقت متشرّعه ثابت شده است و لو اینکه علقه و ارتباط اولیّه بین معنای لغوی با معنای صحیح ایجاد نشده باشد. به عبارتی حصول علقه وضعیه از نوع تعیّنیّه در زمان متشرّعه که از آن به حقیقت متشرّعه یاد می شود کاشف از علقه اولیّه نمی باشد.

و اما در مورد پاسخ از ایراد کبروی گفته شده است که ظهور یک لفظ در یک معنا مربوط به مقام استعمال و انس ذهنی می باشد لذا اینکه گفته شده است لفظ در فرض مذکور[2] ظهور در مجاز اول پیدا می نماید وجهی ندارد چون اگرچه مجاز دوم در ما نحن فیه یعنی سبک مجاز وابسته با مجاز اول می باشد و در واقع علقه و ارتباط ثانویه بین معنای مجازی اول با معنای مجازی دوم دیده می شود و لکن دلیل بر این نیست که معنای مجازی اول از کثرت استعمال و در نتیجه انس ذهنی بیشتر و ظهور برخوردار باشد و بلکه شاید معنای مجازی دوم از کثرت استعمال و در نتیجه انس ذهنی بیشتر و ظهور برخوردار باشد لذا می بینیم که اگر لفظی به صورت اشتراک لفظی از یک معنای حقیقی تعیینی و یک معنای حقیقی تعیّنی برخوردار باشد لازمه اش این نیست که ظهور در معنای تعیینی داشته باشد با اینکه ارتباط اولیه بین لفظ و معنای تعیینی برقرار شده است و همچنین همان طور که در گذشته از محقق اصفهانی «ره» بیان شد اگر لفظی علاوه بر معنای حقیقی از معنای مجازی رائج و مشهور برخوردار باشد، این معنای مجازی مشهور چون انس ذهنی را به همراه دارد ما نمی توانیم کلام متکلّم را در صورت عدم وجود قرینه لازم، با تکیه بر اینکه علقه و ارتباط اولیه بین لفظ و معنای حقیقی ایجاد شده است برمعنای حقیقی حمل نمائیم و بلکه کلام مجمل می گردد.

 


[2] وجود قرینه صارفه بدون قرینه معینه.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo