درس کفایة الاصول استاد حمیدرضا آلوستانی

کفایه1

1400/10/14

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: مقدمات سیزده گانه(مقدمه نهم)/مطلب دوم کیفیات قابل تصور / کیفیت اول(وضع تصریحی)وکیفیت دوم(وضع تعیّنی)

 

مقدّمه: بیان شد که در جهت روشن شدن جهات بحث در مسأله حقیقت شرعیه و همچنین تبیین بیان مصنّف لازم است مباحث مربوطه در قالب چند مطلب دنبال گردد. در جلسه گذشته مطلب اول که مربوط به تحریر محلّ نزاع در بحث حقیقت شرعیه بود، بصورت یک بیان کلّی ارائه گردید. اکنون بحث در مطلب دوم یعنی کیفیّات قابل تصوّر در مورد حقیقت شرعیه به لحاظ مقام ثبوت می باشد.

بیان مطلب دوم: کیفیّات قابل تصور در مورد حقیقت شرعیه

بحث از حقیقت شرعیه به لحاظ مقام ثبوت و مقام تصوّر بر چهار حالت و کیفیّت قابل تصوّر می باشد و محلّ نزاع مطابق هر کیفیّتی از کیفیّت دیگر متفاوت است.

کیفیت اوّل: وضع تصریحی (تعیینی)

احتمال اوّل در مورد حقیقت شرعیه، وضع تعیینی و تصریحی الفاظ توسّط شخص شارع مقدّس می باشد به این بیان که رسول مکرّم اسلام برای این الفاظ، معنایی غیر از معنایی که قبل از اسلام یا در شرایع سابقه داشته اند، وضع کرده است و ایجاد علقه و ارتباط میان الفاظ و معانی مستحدثه، توسّط خود شارع مقدّس صورت گرفته است به طوری که آن حضرت، الفاظی مانند «صلاه» را که در گذشته یا فقط دارای معنای لغوی و عرفی بوده و یا علاوه بر معنای لغوی دارای یک حقیقت شرعیه مربوط به شرایع سابق بوده، از هر دو معنا نقل داده و به یک معنای جدید و مستحدث که مربوط به شریعت اسلام می باشد، اختصاص داده است.

طبق این کیفیّت و این احتمال، محلّ نزاع در حقیقت شرعیه آن است که آیا شخص شارع و پیامبر اسلام در شریعت اسلامی، الفاظی مانند صلاه، صوم و مانند این ها را که قبلا برخوردار از یک حقیقت لغویه بوده اند و یا در شرایع گذشته، موضوع له و مفهوم خاصّی داشته اند، از آن معانی نقل داده و به صورت صریح برای معنای خاصّی در شریعت اسلام اختصاص داده است و در نتیجه حقیقت شرعیه ثابت می باشد یا اینکه این الفاظ نزد شارع مقدّس به همان معنای لغوی یا شرعی سابق بوده و به طور مجازی و بدون نقل از معنای سابق در معانی جدید استعمال شده اند و در نتیجه حقیقت شرعیه به معنای مذکور ثابت نمی باشد.

خلاصه آنکه مطابق این احتمال، حقیقت شرعیه در مقابل حقیقت لغویه و حقیقت شرعیه اولیه می باشد و در واقع بحث و نزاع در مورد حقیقت شرعیه ثانویه خواهد بود.

مرحوم شهید صدر در مورد کیفیت مذکور می فرمایند: «النقطة الثانیة: فی ثبوت الحقیقة الشرعیة بالوضع التعیینی الصریح بأن یقوم الشارع بنفسه بعملیّة الوضع و تخصیص اللفظ بالمعنی الشرعیّ»[1] و سپس در پایان می فرمایند: «أنّ شیئاً من هذا القبیل لو کان صادرا عن النبی «ص» لکان ینبغی أن یصدر علی مرأی من الناس و مسمع و لانتشر حینذاک خبره و سجلّه التاریخ فی حین أنّه لا یوجد فی مجموع ما ثبت من سیرة النبی «ص» و أحادیثه المأثورة بطرق العامة و الخاصّة ما یوهم وقوع مثل هذا الأمر»[2]

به عبارتی کیفیّت مذکور اگرچه فی حد نفسه قابل تصوّر می باشد و بسیاری از کلمات در عرف مردم به همین کیفیّت برای

معانی وضع شده اند و لکن هیچ دلیلی بر وقوع آن از جانب شارع مقدّس وجود ندارد زیرا در هیچ روایتی از روایات و در هیچ منبع تاریخی چنین امری نقل نشده است با اینکه اگر چنین امری در زمان رسول خدا «ص» اتفاق افتاده بود قطعا به دست ما می رسید چون وجهی برای پنهان کردن آن وجود نداشته است مضاف بر اینکه عملکرد مردم و راویان در زمان رسول خدا نشان دهنده این است که آنها نسبت به اقوال، افعال و تقاریر ایشان حساسیّت خاصّی داشته اند.

بنابراین وضع الفاظ برای معانی شرعیه به کیفیّت مذکور ثابت نمی باشد.

کیفیّت دوم: وضع تعیّنی

کیفیت دوم در مورد وضع الفاظ برای معانی شرعیه، وضع تعیّنی و حصول وضع بر اثر کثرت استعمال می باشد به این معنا که رسول مکرّم اسلام «ص» و متشرعه هم عصر ایشان آن الفاظ را به صورت استعمال مجازی در معانی شرعیه مستحدثه جدید بکار گرفته اند و سپس بر اثر کثرت استعمال به سرحد حقیقت رسیده اند به گونه ای که هرگاه الفاظی مانند صلاه و صوم بکارگرفته می شده اند و قرینه ای در کار نبود، ظهور در معانی مستحدثه شرعیه پیدا می نمودند.

طبق این احتمال محلّ نزاع در حقیقت شرعیه این است که آیا استعمال این الفاظ در معانی مستحدثه شرعیه، در عصر نبی مکرّم اسلام به حدّی بوده است که میان این الفاظ و آن معانی شرعیه، علقه و ارتباط ایجاد گردد و ذهن هر سامعی پس از شنیدن آن الفاظ منسبق به آن معانی گردد و یا استعمال به آن حد نبوده و این الفاظ در شریعت اسلام و در زمان شارع مقدّس به کمک قرائن و به طور مجازی در جهت فهماندن معانی شرعیه بکارگرفته می شده اند؟

مرحوم شهید صدر در مورد کیفیت مذکور می فرمایند: «النقطة الأولی فی ثبوت الحقیقة الشرعیة بالوضع التعیّنی الناشئ من کثرة استعمال الشارع للالفاظ فی هذه المعانی»[3] و سپس در ادامه می فرمایند: «و هذا موقوف أوّلاً: علی أن یثبت عدم وضع تلک الألفاظ بإزاء نفس المعانی لغة أو عرفا قبل استعمال الشارع لها و إلّا کانت حقائق لغویّة لا شرعیّة و ثانیا علی عدم سبق وضع شرعیّ تعیینی و إلّا کانت حقائق شرعیّة تعیینیّة لا تعیّنیة و موقوف ثالثا علی کثرة تداول الأسامی المذکورة فی استعمالات الشارع بحیث یبلغ درجة تجعل الذهنَ ینسبق إلی المعنی الشرعی من اللفظ بلاقرینة«[4]

خلاصه آنکه بکارگیری کیفیت مذکور برای اثبات حقیقت شرعیه تعیّنیه متوقف است بر اموری که مهمترین آن امور این است که ثابت گردد این الفاظ در زمان نبی مکرّم اسلام و متشرّعه هم عصر او در معانی شرعیه خاصّ به مقدار زیادی بکارگرفته شده باشند تا حدّی که این الفاظ بدون لحاظ قرینه ظهور در آن معانی شرعیه داشته اند و لکن این مطلب از زوایای مختلف مورد مناقشه قرار گرفته است مثلا بعضی گفته اند استعمال تمام این الفاظ در زمان رسول خدا به صورت کثیر نبوده است و یا بر فرض اینکه به صورت کثیر بکار گرفته می شده اند همیشه بصورت مجازی و با قرینه بوده اند لذا باعث ایجاد علقه وضعیه نشده اند.

 


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo