درس کفایة الاصول استاد حمیدرضا آلوستانی

کفایه1

1400/09/29

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: مقدمات سیزده گانه(مقدمه هفتم)/علامت دوم /مطلب اول(تعریف عدم صحت سلب)

 

ثم إنّ عدم صحة سلب اللفظ[1] - بمعناه المعلوم المرتكز في الذهن إجمالا كذلك[2] - عن معنى[3] تكون علامة كونه[4] حقيقة فيه[5] ، كما أنّ

مقدّمه: بیان شد که برای روشن شدن هر علامت باید آن را در قالب چهار مطلب پیگیری نمود. در بحث حاضر، عدم صحّت سلب و صحّت آن را بعنوان علامت بر تشخیص معنای موضوع له در قالب دو مطلب اول یعنی مراد از این علامت و چگونگی تشخیص معنای موضوع له بواسطه آن پیگیری می نمائیم.

مطلب اول: مراد از عدم صحت سلب و صحت آن:

یکی دیگر از راه های تشخیص معنای حقیقی از معنای مجازی و به تعبیر صحیح تر یکی دیگر از راه های تشخیص معنای موضوع له از معنای غیر موضوع له را عدم صحّت سلب لفظ از معنا و صحّت سلب لفظ از آن ذکر کرده اند. البته بعضی از علماء از این علامت به صحّت حمل و عدم صحّت حمل یاد نموده اند لذا محقّق خوئی «ره» می فرماید: «و منها أی من علائم الحقیقة عدم صحّة السلب و ذکروا أنّ صحّة السلب علامة المجاز و قد یعبّر عن الأولی بصحّة الحمل و عن الثانیة بعدم صحّة الحمل»[6] .

مراد اصولیون از علامت مذکور این است که هرگاه در ذهن شما یک معنای اجمالی ارتکازی راجع به یک لفظ مانند «اسد» وجود دارد و می خواهید بفهمید که آیا آن لفظ برای فلان معنا مثلا «حیوان مفترس» وضع شده است و استعمال آن لفظ در آن معنا بصورت حقیقی می باشد یا اینکه برای آن معنا وضع نشده است و استعمال آن لفظ برای آن معنا بصورت مجازی می باشد؛ در این صورت یک قضیه حملیّه موجبه یا سالبه تشکیل می دهید به این صورت که لفظ مورد نظر را محمول و معنای مورد استعلام را موضوع قرار می دهید مثلا می گویید: «الحیوان المفترس أسد» یا «الحیوان المفترس لیس بأسد» سپس دقت می کنیم که قضیه حملیه موجبه صادق است یا کاذب؟؛ اگر صادق باشد کشف می کنیم که لفظ اسد برای حیوان مفترس وضع شده و موضوع له اسد، حیوان مفترس است و استعمال آن از نوع استعمال حقیقی می باشد.

در مقابل آن اگر قضیه سالبه مذکور صادق باشد و قضیه حملیه موجبه کاذب باشد، کشف میکنیم که لفظ اسد برای حیوان مفترس وضع نشده و موضوع له اسد، حیوان مفترس نیست و استعمال آن از نوع استعمال مجازی است.

 

صحة سلبه[7] عنه علامة كونه مجازا في الجملة.

و التفصيل أنّ عدم صحة السلب عنه و صحة الحمل عليه بالحمل الأولي الذاتي الذي كان ملاكه الاتحاد مفهوما علامة كونه نفس المعنى و بالحمل الشائع الصناعي الذي ملاكه الاتحاد وجودا بنحو من أنحاء الاتحاد علامة كونه من مصاديقه و أفراده الحقيقية.

(فی الجملة)

بسیاری از علماء صحت سلب را علامت بر مجاز در کلمه می دانند و لکن همان طور که در ادامه ذکر می گردد مصنف این علامت را علامت بر اصل مجازیت می داند ولی نوع خاصی از مجاز به واسطه این علامت، معیّن نمی گردد لذا می تواند استعمال آن لفظ در آن معنا از نوع مجاز در کلمه باشد کما ذهب إلیه المشهور و همچنین می تواند از نوع مجاز ادّعائی باشد کما ذهب إلیه السکاکی.

(و التفصیل...)

مطلب دوم : چگونگی تشخیص معنای موضوع له بوسیله عدم صحّت سلب و صحّت آن

برای روشن شدن بحث لازم است یک مقدمه و یک نتیجه گیری ذکر گردد.

مقدمه بحث:

بیان شد که برای بکارگیری علامت مذکور در جهت تشخیص معنای موضوع له لازم است یک قضیه حملیه تشکیل شود به این صورت که لفظ، محمول و معنا، موضوع قرار می گیرد.

مطابق قاعده باید در قضایای حملیه بین موضوع و محمول نحوه ای از اتحاد و نحوه ای از مغایرت ولو مغایرت اعتباری وجود داشته باشد تا اینکه حمل مباین بر مباین و همچنین حمل شیء بر نفسه لازم نیاید.

اتحادی که در قضایای حملیه لازم است به سه کیفیت می باشد: یکی اتحاد مفهومی، دیگری اتحاد ماهوی و سوم اتحاد وجودی.

1) اتحاد مفهومی: گاهی موضوع و محمول به لحاظ مفهوم متحد هستند یعنی آنچه که از موضوع فهمیده می شود و در ذهن حاضر می گردد با آنچه که از محمول فهمیده می شود اتحاد دارند مانند «الانسان بشر». البته در مواردی که اتحاد مفهومی باشد لامحاله اتحاد ماهوی و وجودی هم تحقق دارد. حمل در چنین فرضی در اصطلاح علوم معقول از نوع حمل اولی ذاتی می باشد.

2) اتحاد ماهوی: گاهی موضوع و محمول اتحاد مفهومی ندارند ولی از نظر ماهیت متحد هستند مانند «الانسان حیوان ناطق» زیرا حیوان ناطق ماهیت انسان (جنس و فصل) است ولی با شنیدن انسان، حیوان ناطق در ذهن حاضر نمی شود و با شنیدن حیوان ناطق هم مفهوم انسان در ذهن حاصل نمی شود. البته در مواردی که اتحاد ماهوی باشد لامحاله اتحاد وجودی هم تحقق دارد. حمل در چنین فرضی هم در اصطلاح علوم معقول از نوع اولی ذاتی می باشد.[8]

 


[1] که لفظ محمول قرار داده می شود.
[2] همانند اجمالی که در تبادر بود.
[3] که موضوع قرار داده می شود. متعلق است به سلب.
[4] کون اللفظ.
[5] فی ذلک المعنی.
[7] سلب اللفظ.
[8] مورد سوم یعنی اتحاد وجودی در جلسه بعد بحث می شود.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo