درس کفایة الاصول استاد حمیدرضا آلوستانی

کفایه1

1400/09/17

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: مقدمات سیزده گانه /مقدمه هفتم /علائم حقيقة و مجاز

 

السابع : لا يخفى أن تبادر المعنى من اللفظ و انسباقه إلى الذهن من نفسه و بلا قرينة علامة كونه حقيقة فيه‌.

مقدّمه: تاکنون شش مقدّمه از مقدّمات سیزده گانه کفایه مورد بحث قرار گرفت. اکنون مصنّف مقدمه هفتم را مطرح می کنند و در آن از چگونگی تشخیص معنای حقیقی از مجازی بحث می نمایند.

(السابع)

قبل از ورود در اصل بحث بیان چند نکته لازم می باشد.

نکته اول: این بحث بنابر مبنای مشهور در باب وضع مطرح می گردد زیرا اگر کسی قائل شود که دلالت الفاظ بر معانی ذاتی است، دیگر نیازی نیست از حقیقت و مجاز و همچنین علائم حقیقت و مجاز، بحث نماید و بلکه جایی برای طرح این بحث وجود نخواهد داشت.

نکته دوم: عنوان بحث؛ غالباً عنوان بحث را «علامات الحقیقة و المجاز» و عناوینی نزدیک به آن قرار داده اند مثلا محقّق خوئی «ره»[1] و محقّق حائری «ره»[2] نیز از همین عنوان استفاده نموده اند. حضرت امام «ره»[3] و محقّق بروجردی «ره»[4] و محقّق عراقی «ره» [5] عنوان «علائم الحقیقة و المجاز» استفاده نموده اند.

و بعضی هم مثل مرحوم شهید صدر می فرمایند: «علامات الحقیقة و تشخیص المعنی».[6]

صاحب منتقی الاصول[7] تعبیر «علامات الحقیقة» بکاربرده است.

بعضی مانند محقّق اصفهانی «ره» از عنوان «طرق معرفة الحقیقة و المجاز»[8] استفاده نموده اند.

نکته سوم: تحریر محلّ بحث؛ غالباً در مسأله مذکور به تحریر محلّ نپرداخته اند. حضرت امام «ره» در مقام تحریر محلّ بحث می فرمایند: «الأمر الثامن فی علائم الحقیقة و المجاز فی العلائم الّتی یمتاز بها المعنی الحقیقی من غیره و لیس الکلام مقصورا علی تشخیص المعنی الحقیقی من المجازی فی موارد الاستعمال إذا عُلم مراد المتکلّم و شکّ فیهما (حتّی یقال إنّ اللفظ فی المجاز - بناء علی ما سلف - مستعمل فی معناه الحقیقی فالسامع اذا استقر ذهنه علی المعنی المراد و لم یتجاوز منه إلی غیره حُکم بأنّه حقیقة و إن تجاوز إلی غیره حکم أن ذلک الغیر مجاز کما قیل) بل من تلک العلامات أو غالبها عرفنا المعنی الحقیقی و لو لم یکن استعمال و لم نکن بصدد تشخیص استعمال اللفظ فی المعنی الحقیقی أو المجازی فلو شککنا فی کون لفظ الماء موضوعاً لهذا الجسم السیّال المعهود یکون التبادر طریقاً لإثباته استعمل أو لا بل ربّما یکون الاستعمال مردّدا بین الحقیقة و الغلط لا المجاز»[9]

خلاصه اینکه ایشان می فرمایند: بحث مذکور در ما نحن فیه درصدد این است که معنای حقیقی لفظ را مشخص و معیّن نماید خواه این لفظ در درج کلامی بکارگرفته شده باشد یا بکارگرفته نشده باشد و بعد از مشخص شدن معنای حقیقی لفظ و معنای موضوع له آن هرگاه در یک کلامی در مراد متکلم شک نماییم اگر مقدّمات حکمت کامل باشد ما می توانیم با تکیه بر اصول لفظیه که اصولی عقلائی می باشند مانند «اصالة الحقیقة»، مراد متکلّم را کشف نموده و بر عهده او قرار دهیم زیرا اگر متکلّم غیر از معنای حقیقی را قصد نموده است باید قرائن لازم در جهت انصراف ذهن مخاطب از معنای حقیقی به معنای مجازی قرار دهد.

بنابراین در بحث مذکور أوّلاً ما به معنای مجازی لفظ یا معانی مجازی آن هیچ توجّه و نظری نداریم بلکه به دنبال تشخیص معنای موضوع له لفظ می باشیم. ثانیاً محلّ بحث در ما نحن فیه وجود یک لفظ در درج کلام نمی باشد، اگرچه می تواند لفظی که در درج کلام قرار دارد مورد بحث قرار گیرد و لکن بازهم بصورت مفرد نه بصورت مرکّب مورد لحاظ قرار می گیرد یعنی حیثیّت مراد متکلّم در این هیئت ترکیبیه مد نظر نمی باشد لذا با توجّه به مطالب مذکور به نظر می رسد از بین عناوین مذکور در عنوان بحث بیان مانند مرحوم شهید صدر که فرمودند: «علامات الحقیقة و تشخیص المعنی»[10] مناسب تر است و به محل بحث نزدیک تر می باشد و مناسب تر از آن این است که بعضی گفته اند: «علامات الوضع و عدمه» و یا بعضی در تعابیر خود از «امارات الوضع» استفاده نموده اند.

 


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo