درس کفایة الاصول استاد حمیدرضا آلوستانی

کفایه1

1400/09/07

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: مقدمات سیزده گانه/مقدمه پنجم /بيان مصنف در توضيح کلام عَلَمين

 

و أما ما حكي عن العلمين الشيخ الرئيس و المحقق‌ الطوسي من مصيرهما إلى أن الدلالة تتبع الإرادة فليس ناظرا إلى كون الألفاظ موضوعة للمعاني بما هي مرادة كما توهمه بعض الأفاضل‌

مقدّمه: در جلسه گذشته بیانی از محقّق عراقی «ره» در مورد اینکه چگونه از تعبیر «الدلالة تتبع الإرادة» و همانند آن، دخالت اراده در معنا استفاده می شود، مطرح گردید. مصنّف با توجّه به این که دخالت اراده در معنا را مورد پذیرش ندانستند، درصدد ارائه تفسیری از تعبیر فوق برمی آیند تا بدین وسیله توهّم دخالت اراده در معنا را از بیان بزرگانی همانند شیخ الرئیس و خواجه طوسی دفع نمایند.

(فلیس ناظرا إلی ...)

مصنّف می فرمایند: اینکه از بعضی از بزرگان مانند ابن سینا و خواجه طوسی نقل شده است که می فرمایند: «أنّ الدلالة تتبع الإرادة»، مرادشان دلالت تصوّریه یعنی انتقال از لفظ به معنا نمی باشد کما اینکه بعضی از فضلاء مانند صاحب فصول توهّم کرده اند تا اینکه مسأله دخالت اراده در موضوع له الفاظ و عدم دخالت اراده در موضوع له الفاظ بیان گردد بلکه مراد آنها دلالت تصدیقیه می باشد یعنی اینکه معنای لفظ مراد متکلّم بوده و درصدد فهماندن معنای لفظ به مخاطب می باشد.

به عبارتی هنگامی که انسان لفظی را می شنود، معنایی به ذهنش می آید و بعد از آن،مرتبه بالاتری وجود دارد و آن اینکه آیا آن معنا مراد و متعلّق اراده متکلّم بوده است یا خیر؟ و اگر ما تصدیق نماییم که معنای لفظ مسموع، مورد اراده متکلّم بوده است، دلالت تصدیقیه فراهم می گردد و واضح است که تصدیق ما وابسته به اراده متکلّم می باشد لذا تا زمانی که متکلّم درصدد بیان نباشد و برای ما این مطلب احراز نگردد، ما نمی توانیم تصدیق نماییم که متکلّم درصدد فهماندن معنای لفظ مسموع می باشد به همین جهت صحیح است که گفته شود: «أنّ الدلالة التصدیقیّة تتبع الإرادة».

زیادة توضیح: برای روشن شدن بحث و اینکه مراد محقّق خراسانی «ره» و همچنین علمای دیگر در ما نحن فیه چه می باشد، لازم است اقسام دلالت بصورت دقیق بیان گردد.

محقّق خوئی «ره» در مقام بیان اقسام دلالت می فرمایند: «إنّ الدلالة علی أقسام ثلاثة: القسم الأوّل: الدلالة التصوّریّة وهی الانتقال إلی المعنی من سماع اللفظ و هی لا تتوقّف علی شیء و لا تکون معلولة لأمر ما عدی العلم بالوضع فهی تابعة له و لیس لعدم القرینة دخل فیها أصلا فالعالم بوضع لفظ خاصّ لمعنی مخصوص ینتقل إلیه من سماعه و لو فرض أنّ المتکلّم نصب قرینة علی عدم إرادته بل و لو فرض صدوره عن لافظ بلاشعور و اختیار أو عن اصطکاک حجر بحجر آخر و هکذا و علی الجملة فالدلالة التصوّریّة بعد العلم بالوضع أمر قهری خارج عن الاختیار».[1]

خلاصه آنکه به انتقال از لفظ به معنای آن در اصطلاح، دلالت لفظیّه می گویند و برای حصول دلالت لفظ بر معنا، هیچ امری غیر از علم به وضع بنحو تعیینی یا تعیّنی، شرط نمی باشد لذا نه اراده متکلّم در حصول این دلالت شرط می باشد و نه عدم اراده متکلّم مانع حصول این دلالت است و همچنین وجود قرینه بر خلاف، چه متصله و چه منفصله، مانع از حصول این دلالت نمی باشد به همین جهت گفته می شود دلالت تصوّریه امری قهری و خارج از اختیار متکلّم است و بلکه برای حصول این دلالت وجود متکلّم نیز شرط نمی باشد لذا اگر به واسطه برخورد اشیاء با یکدیگر لفظی تولید گردد، معنای آن لفظ در ذهن شنوندگان آن، حاضر می شود.

 


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo